روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 4 اسفند ماه
سال 1395
سرمقاله : روزی نامه حکومتی
جمهوری " فلسطین، مرثیهای برای انفعال دولتهای اسلامی"
هر که نداند رهبران فلسطینی می دانند که در مدت 38
سال تبلیغات ظاهری حمایتی که از فلسطین از سوی رهبران و دولت مردان و کار گزاران
رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه از فلسطین کرده اند که موازی با تهدید شعاری محو و
نابودی اسراییل بوده است .ولی درعمل بیشترین دشمنی و سنگین ترین خیانت در حق جنبش
آزادیبخش ملی فلسطین اینان مرتکب شده اند. بنابراین برپا کردن جنگ تبلیغاتی ودود
دم حمایت از انتفاضه فلسطینی درتهران هدف عبور از بحران تهدیدهای جدی ترامپ و خنثی
کردن تلاش ضد موشکی پاسداران از سوی نخست وزیر اسراییل است که از سوی بیت خامنه ای
و پاسداران دنبال طراحی و پیگیری شده است.
برپائی ششمین کنفرانس
حمایت از انتفاضه فلسطین در تهران درحالی که دولتهای اسلامی بر اثر مسائل حاشیهای
دچار انفعال و غفلت روزافزونی میباشند، به خودی خود نوید دلگرم کنندهای از تمرکز
بر روی مسائل اصلی دنیای اسلام است. رهبر معظم انقلاب در سخنان پرنکتهای، محورهای
اصلی مسائل و مصائب امت اسلامی و در راس آنها اشغال ظالمانه فلسطین را برشمردند و
اظهار امیدواری کردند که به اذن خدا، این صفحه ناپاک و آلوده تاریخ بسته خواهد شد.
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که دشمنان اسلام با ایجاد کانونهای بحران و دامن زدن به جنگهای داخلی در جهان اسلام سعی دارند مسئله فلسطین را به حاشیه برانند و حمایت از آرمان فلسطین را کمرنگ نمایند.
این یک اصل و معیار حکیمانه است که جریانات ملی و اسلامی به تناسب میزان پایبندی آنها به اصل مقاومت، رابطه عمیقتر و اطمینان بخشی با جمهوری اسلامی ایران خواهند داشت. بعلاوه مقاومت و «انتفاضه» به عنوان حرکت خودجوش و فراگیر مردمی باعث زمین گیر شدن اشغالگران شده و ملتها با هوشمندی و تدبیر خود، نقشههای اشغالگران و حامیان آنها را نقش بر آب کرده و میکنند.
آنچه بر اهمیت و هیبت این پدیده میافزاید این است که اساس توطئه تشکیل رژیم اشغالگر صهیونیستی از همان ابتدا تاکنون، توطئهای فرامنطقهای بوده که هدف آن جا انداختن موجودیت جعلی اسرائیل است و ریشه یابی این پدیده شوم، زمینههای شناسائی قدرتهای سود برنده از این توطئهها را فراهم آورده است. یکی از سیاستهای دشمنان، جلوگیری از ثبات، استقرار، پیشرفت و امنیت منطقه است که در سالهای اخیر با بهرهگیری از تروریستهای اجارهای، ابعاد بیشرمانهای به خود گرفته است.
بدین ترتیب امروزه مسئله فلسطین، دیگر فقط یک موضوع مرتبط با ملتی مظلوم در جغرافیای سیاسی منطقه نیست بلکه آثار و تبعات دست اندازی دشمنان در ساختار قدرت منطقه و نرد عشق باختن دربارهای بیافتخار عرب با اشغالگران باعث گردیده که اساس زندگی، ثبات و امنیت ملتها و کشورها دستخوش بازی شرم آور حامیان تروریسم یعنی همان حامیان همیشگی اسرائیل شده است. دقیقاً به همین دلیل است که امروز باید حمایت از فلسطین و حرکت مبارک انتفاضه، اولویت نخست جهان اسلام تلقی شود و حتی آزادگان جهان را به سمت و سوی حمایت از مظلومان جذب و جلب نماید.
با این حال، حتی همین مقاومت مظلومانه در برابر اشغالگران شرور باعث پدیدار شدن نشانههای افول اسرائیل و اثبات ناتوانی متحدان و حامیان اصلی آنها در منطقه و فرامنطقه شده است. صهیونیستها حتی با توسل به سرکوب وحشیانه، غصب سرزمینهای بیشتر و شرارت افزونتر هم نتوانستهاند و قطعاً از این پس نیز نخواهند توانست سلطه جهنمی خود را بر سرزمینهای اشغالی تثبیت نمایند.
تصادفی نیست که اشغالگران با تلاش برای تغییر چهره و هویت قدس عزیز و مسجدالاقصی امیدوارند بتوانند زمان را به نفع خود تغییر دهند اما هرچه بیشتر تلاش میکنند، با نتایج معکوس و باز هم غیرمنتظرهای مواجه میشوند.
اعلام محکومیت جهانی شهرک سازی صهیونیستها و صدور مصوبه اخیر شورای امنیت علیه اشغالگران، یکی از بدیهیترین پیامدهای شرارت روزافزون اشغالگرانی است که تصور میکردند با فریبکاری و تطمیع سازشکاران، اوضاع را به سود خود تغییر دادهاند درحالی که علیرغم اصرار صهیونیستها و حامیان وقیح آنها، امروزه این ملتها هستند که با مقاومت خود میدانند چگونه سرنوشت خود را تغییر دهند و حتی تثبیت نمایند. امروزه به اعتراف دوست و دشمن، دفاع شجاعانه مردم مظلوم و مقاوم غزه باعث گردیده که غزه به عنوان «قلعه مقاومت»، همچون خاری در چشم اشغالگران تلقی شود و نمادی برای ناکامی اشغالگران شرور به حساب آید.
جای تاسف و تعجب است که دقیقاً در چنین شرایطی برخی رژیمهای وابسته و خائن با اشغالگران اعلام همبستگی و همکاری کنند و نیروهای مقاومت را فریبکارانه تروریست معرفی مینمایند لکن به طور همزمان، تروریستهای اجارهای را نماد مبارزه و آزادی قلمداد میکنند. طبعاً در چنین شرایطی، هرگونه تضاد و تعارض در جبهه نیروهای وفادار به آرمان فلسطین، خیانتی آشکار به امت اسلامی و خدمتی بیمزد و منت به اشغالگران است که دقیقاً به نفع دشمن و به زیان امت اسلامی تمام شده و میشود.
برخی رژیمهای ارتجاعی عرب از طریق ارتباطات پنهان و آشکار خود با صهیونیستها دست به معاملات و بده بستانهای سری با اشغالگران زده و در عین ادعای دوستی با ملت فلسطین، عملاً از پشت به آنها و امت اسلامی خنجر میزنند. تصادفی نیست که «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ بدنام اسرائیل در کنفرانس امنیتی مونیخ مشتاقانه از مواضع عربستان استقبال میکند و نسبت به سرنوشت و ناکامیهای ریاض، بیتابی و نگرانی از خود نشان میدهد. اما به طور همزمان برخی رژیمهای به اصطلاح عربی و اسلامی از افشای همکاری و همراهی با صهیونیستها ابائی ندارند و حتی به چنین مناسباتی افتخار میکنند.
امت اسلامی به ویژه ملتها در صفوف مقدم جبهه مبارزه نفس گیر علیه اشغالگران صهیونیست نباید نسبت به این پدیدههای شوم، نظارهگر و ساکت باشند. بلکه با خشم و خروش خود باید نشان دهند که خیانت به آرمان فلسطین و همدستی و همپیمانی با اشغالگران شرور را تحمل نخواهند کرد و برای خنثی کردن توطئهها و درهم شکستن اتحاد نامقدس آنها حتی برای لحظهای هم تردید به خود راه نمیدهند و به هر قیمت ممکن، این بازی بدفرجام را با شکست مطلق دشمنان اسلام، به پایان میرسانند.
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که دشمنان اسلام با ایجاد کانونهای بحران و دامن زدن به جنگهای داخلی در جهان اسلام سعی دارند مسئله فلسطین را به حاشیه برانند و حمایت از آرمان فلسطین را کمرنگ نمایند.
این یک اصل و معیار حکیمانه است که جریانات ملی و اسلامی به تناسب میزان پایبندی آنها به اصل مقاومت، رابطه عمیقتر و اطمینان بخشی با جمهوری اسلامی ایران خواهند داشت. بعلاوه مقاومت و «انتفاضه» به عنوان حرکت خودجوش و فراگیر مردمی باعث زمین گیر شدن اشغالگران شده و ملتها با هوشمندی و تدبیر خود، نقشههای اشغالگران و حامیان آنها را نقش بر آب کرده و میکنند.
آنچه بر اهمیت و هیبت این پدیده میافزاید این است که اساس توطئه تشکیل رژیم اشغالگر صهیونیستی از همان ابتدا تاکنون، توطئهای فرامنطقهای بوده که هدف آن جا انداختن موجودیت جعلی اسرائیل است و ریشه یابی این پدیده شوم، زمینههای شناسائی قدرتهای سود برنده از این توطئهها را فراهم آورده است. یکی از سیاستهای دشمنان، جلوگیری از ثبات، استقرار، پیشرفت و امنیت منطقه است که در سالهای اخیر با بهرهگیری از تروریستهای اجارهای، ابعاد بیشرمانهای به خود گرفته است.
بدین ترتیب امروزه مسئله فلسطین، دیگر فقط یک موضوع مرتبط با ملتی مظلوم در جغرافیای سیاسی منطقه نیست بلکه آثار و تبعات دست اندازی دشمنان در ساختار قدرت منطقه و نرد عشق باختن دربارهای بیافتخار عرب با اشغالگران باعث گردیده که اساس زندگی، ثبات و امنیت ملتها و کشورها دستخوش بازی شرم آور حامیان تروریسم یعنی همان حامیان همیشگی اسرائیل شده است. دقیقاً به همین دلیل است که امروز باید حمایت از فلسطین و حرکت مبارک انتفاضه، اولویت نخست جهان اسلام تلقی شود و حتی آزادگان جهان را به سمت و سوی حمایت از مظلومان جذب و جلب نماید.
با این حال، حتی همین مقاومت مظلومانه در برابر اشغالگران شرور باعث پدیدار شدن نشانههای افول اسرائیل و اثبات ناتوانی متحدان و حامیان اصلی آنها در منطقه و فرامنطقه شده است. صهیونیستها حتی با توسل به سرکوب وحشیانه، غصب سرزمینهای بیشتر و شرارت افزونتر هم نتوانستهاند و قطعاً از این پس نیز نخواهند توانست سلطه جهنمی خود را بر سرزمینهای اشغالی تثبیت نمایند.
تصادفی نیست که اشغالگران با تلاش برای تغییر چهره و هویت قدس عزیز و مسجدالاقصی امیدوارند بتوانند زمان را به نفع خود تغییر دهند اما هرچه بیشتر تلاش میکنند، با نتایج معکوس و باز هم غیرمنتظرهای مواجه میشوند.
اعلام محکومیت جهانی شهرک سازی صهیونیستها و صدور مصوبه اخیر شورای امنیت علیه اشغالگران، یکی از بدیهیترین پیامدهای شرارت روزافزون اشغالگرانی است که تصور میکردند با فریبکاری و تطمیع سازشکاران، اوضاع را به سود خود تغییر دادهاند درحالی که علیرغم اصرار صهیونیستها و حامیان وقیح آنها، امروزه این ملتها هستند که با مقاومت خود میدانند چگونه سرنوشت خود را تغییر دهند و حتی تثبیت نمایند. امروزه به اعتراف دوست و دشمن، دفاع شجاعانه مردم مظلوم و مقاوم غزه باعث گردیده که غزه به عنوان «قلعه مقاومت»، همچون خاری در چشم اشغالگران تلقی شود و نمادی برای ناکامی اشغالگران شرور به حساب آید.
جای تاسف و تعجب است که دقیقاً در چنین شرایطی برخی رژیمهای وابسته و خائن با اشغالگران اعلام همبستگی و همکاری کنند و نیروهای مقاومت را فریبکارانه تروریست معرفی مینمایند لکن به طور همزمان، تروریستهای اجارهای را نماد مبارزه و آزادی قلمداد میکنند. طبعاً در چنین شرایطی، هرگونه تضاد و تعارض در جبهه نیروهای وفادار به آرمان فلسطین، خیانتی آشکار به امت اسلامی و خدمتی بیمزد و منت به اشغالگران است که دقیقاً به نفع دشمن و به زیان امت اسلامی تمام شده و میشود.
برخی رژیمهای ارتجاعی عرب از طریق ارتباطات پنهان و آشکار خود با صهیونیستها دست به معاملات و بده بستانهای سری با اشغالگران زده و در عین ادعای دوستی با ملت فلسطین، عملاً از پشت به آنها و امت اسلامی خنجر میزنند. تصادفی نیست که «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ بدنام اسرائیل در کنفرانس امنیتی مونیخ مشتاقانه از مواضع عربستان استقبال میکند و نسبت به سرنوشت و ناکامیهای ریاض، بیتابی و نگرانی از خود نشان میدهد. اما به طور همزمان برخی رژیمهای به اصطلاح عربی و اسلامی از افشای همکاری و همراهی با صهیونیستها ابائی ندارند و حتی به چنین مناسباتی افتخار میکنند.
امت اسلامی به ویژه ملتها در صفوف مقدم جبهه مبارزه نفس گیر علیه اشغالگران صهیونیست نباید نسبت به این پدیدههای شوم، نظارهگر و ساکت باشند. بلکه با خشم و خروش خود باید نشان دهند که خیانت به آرمان فلسطین و همدستی و همپیمانی با اشغالگران شرور را تحمل نخواهند کرد و برای خنثی کردن توطئهها و درهم شکستن اتحاد نامقدس آنها حتی برای لحظهای هم تردید به خود راه نمیدهند و به هر قیمت ممکن، این بازی بدفرجام را با شکست مطلق دشمنان اسلام، به پایان میرسانند.