فرق بین سیاه نمایی با سیاه نمایی

فرق بین سیاه نمایی با سیاه نمایی
صادق زیبا کلام خوب می داند که فرق این دانه فلفل سیاه یا سیاه نمایی با سیاه نمایی چیست؟ چون کلید رمز دوری ونزدیکی به مراکز قدرت  است  . همچنین ربط به نقش مخالف وموافق ارگان های سرکوبگر دارد که وابسته به خامنه ای رهبر انتصابی ولی فقیه همکاره اند.
دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه

هر دو جانسوزند، اما این کجا و آن کجا


فرارو- بامداد لاجوردی، صادق زیباکلام می‌گوید: «مردم فراموش نکرده اند چه جریان‌هایی حامی دولت‌های نهم و دهم بودند و در برابر هر انتقادی، منتقدان را متهم به سیاه نمایی می کردند

زیباکلام گفته: «گویا برخی شنیده‌اند که ایرانی‌ها حافظه تاریخی خیلی خوبی ندارند اما اینقدر هم فراموشکار نیستند

حالا کسانی که روزی می‌گفتند رسانه‌ها نباید اقدامات دولت‌ها را نادیده بگیرند و سیاه نمایی کنند؛ خود قلمو و رنگ سیاه را بدست گرفته و جوری رفتار می‌کنند که انگار دولت هیچ اقدام مثبتی نداشته و یکسره همه اقداماتش تباهی بوده است.

برکسی پوشیده نیست که امروز دعوای دولت با منتقدانش بر سر نحوه و موعد تحویل دادن هواپیماهای مسافرتی شده است و دیگر دغدغه مردم وارد شدن داروهای اساسی نیست. هرچند بدون تردید توزیع این داروها با مشکل روبرو است اما مشکل تهیه دارو در این روزها کجا و یافتن دارو در زمانه احمدی‌نژاد کجا.

اما در آن زمان هم تحریم‌ها تنها سهم اندکی از این ماجرا داشت و تاثیر آن غیرمستقیم بود و علت اصلی نایاب شدن دارو، اختلافات درونی دولت با تیم و نزدیکان احمدی‌نژاد بود. کم‌کم با انتقادات وزیر بهداشت درباره عدم اختصاص ارز برای واردات دارو شدت گرفت و در پی آن وزیر بهداشت عزل شد. اما همچنان دارو در داروخانه‌ها نایاب و ارز مختص به دارو در جای دیگر مصرف می‌شد.

در طی این سوء مدیریت خیلی از خانواده بیماران به دلیل فقدان دارو، رخت سیاه بر تن کردند اما عده ای رسانه‌ها را از انعکاس واقعیت به اتهام سیاهی‌نمایی برحذر می‌داشتند.

بر کسی پوشیده نیست که در همان ایام، بسیاری که نزدیک به دولت بودند هرچه داشتند را فروختند و ریال‌هایشان را به دلار تبدیل کردند تا یک شبه ره صد ساله را طی کنند. در همین رابطه می‌توان یادآور شد که بررسی و روند قیمتی دلار در بازار براساس گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد، دلار طی 8 سال دولت های نهم و دهم 298.5 درصد گران شده است.

بین سیاه نمایی با سیاه نمایی فرق است؟
به عبارتی، دوران احمدی‌نژاد در خرداد 1384 ، دلار 898 تومان بود و 8 سال بعد و در زمانی که روحانی در انتخابات سال 1392 پیروز شد، نرخ دلار به حدود سه برابر افزایش یافت؛ به طوری که متوسط قیمت نرخ دلار براساس گزارش بانک مرکزی در خردادماه 1392، 3579 تومان بود.

احمدی نژاد در سال پایانی دولت خود تنها در طی 12 ماه، 90 درصد دلار را گران کرد. بر اساس گزارش بانک مرکزی از وضعیت بازار ارز در سال 1391 نشان می‌دهد که در این سال متوسط نرخ دلار از حدود 1877 تومان در فروردین‌ماه به 3573 تومان در اسفندماه افزایش پیدا کرد.

لوازم یدکی خودرو هم بازار و مافیایی برای خود ساخته بود. فرق چندانی هم میان خودروهای وارداتی و تولید داخل نبود. لوازم یدکی روز به روز در بازار کم و بی‌کیفیت می‌شد. اجناس قلابی در بازار جولان می‌دادند و خیلی‌ها هم چاره‌نداشتند جز دلخوش کردن به همان کالاهای بی‌کیفیتی.

در دوره احمدی‌نژاد سوپر مارکت‌ها هم روز به روز فقیرتر می‌شدند. حتی خیلی از خوراکی‌ها مانند کره، پنیر و... پیدا نمی‌شد! علت را که جویا می‌شدی مغازه‌داران می‌گفتند مواد اولیه ساخت کره صنعتی وارد نمی‌شود یا تحریم است به همین دلیل تولید این کالاها پایین آمده است. به دلیل همین سوء مدیریت‌ها بود که رنگ از سفرهای مردم رفته بود و میزهای غذا رنگ باخته بودند.

این پروژه البته ناشی از نگاه کوتاه مدت بخشی از اصولگرایان بود. گروهی که نمی‌توانستند آینده کشور را ببینند. کشوری که لحظه به لحظه داشت به ایده «نفت در برابر غذا» نزدیک می‌شد و اقتدار دولت نیز روز به روز رنگ می‌باخت.

علی خرم کارشناس مسائل بین‌المللی می‌گوید: «غربی‌ها می‌خواستند ایران را به سمتی ببرند که تمام تحریم‌های سیاسی و اقتصادی و صنعتی اجرا شود و ایران در نهایت تسلیم نفت در برابر غذا شود.» وی اضافه می‌کند: «ما در معرض این مرحله بودیم که حاکمیت ملی‌مان  نقض شود. داشتیم به شرایطی می‌رسیدیم که دیگر تصمیم‌گیر دولت ایران نبود بلکه کمیسیونی در شورای امنیت به جای دولت ایران تصمیم‌ می‌گرفت»

بین سیاه نمایی با سیاه نمایی فرق است؟


حالا اگر بپذیریم اصولگرایان آن روز در درک مسیر پیش‌روی کشور ناتوان بودند، می‌توانیم به آنها گوشزد کنیم که مسیری که پیش روی کشور قرار داشت، ونزوئلا بود. اگر قرار است درباره عملکرد حسن روحانی صادقانه قضاوت کنیم باید شرایط امروزمان را با ونزوئلای امروز مقایسه کنیم تا بتوانیم درباره کارنامه دولت بدور از سیاه نمایی سخن بگوییم.

عباس عبدی در همین رابطه می‌گوید: «سه سال را با سه سال آخر احمدی‌نژاد مقایسه کنید. اصلا قابل قیاس نیست. او درآمدها و پول‌های کلان داشت. رشد کشور در آن زمان منفی و وضعیت اشتغال هم افتضاح بود و هیچ رشد اشتغالی نداشتیم. [...] اگر احمدی‌نژاد بود، امروز سرنوشتمان مثل ونزوئلا بود، نه جایی دیگر، با تورم ٢٠٠، ٣٠٠ درصدی و سه، چهار رقمی؛ چیزی جز این متصور نیست

وی می‌گوید: «خوشبختانه ونزوئلا نشدیم، چون همه‌چیزمان به همه‌چیز ونزوئلا می‌خورد. آقای چاوز و مادورو در سیاست‌ها و رفتارها فرق چندانی با احمدی‌نژاد نداشتند؛ وابستگی اقتصاد نفتمان کاملا یکی بود..»

اما گویا برخی نمی خواهند دست از سیاست بازی بردارند، حمیدرضا ترقی در پاسخ به این سوال فرارو که مگر زمانی که اصلاح‌طلبان در انتخابات دوم آقای احمدی‌نژاد شاخص‌هایی نظیر تورم و شاخص فلاکت را برجسته می‌کردند از جانب اصولگرایان متهم به سیاه نمایی نمی‌شدند، چرا امروز جریان متبوع شما عملا به سیاه‌نمایی علیه دولت روحانی دست زده است، گفت: «اولا سیاه‌نمایی این مسائل نیست بلکه  واقعیاتی است که مردم لمس می‌کنند؛ شما وقتی در نظرسنجی‌ها، دیدگاه مردم را در این باره جویا می‌شوید می‌بینید محورهایی نظیر بیکاری، گرانی و رکود مهمترین مشکلاتی است که مردم با آن درگیر هستند

وی می گوید: «مردم این مسائلی که با آن درگیر هستند را سیاه نمایی تلقی نمی‌کنند؛ در حالیکه در زمان آقای احمدی‌نژاد آنچه عنوان می‌شد با واقعیات جامعه کاملا متفاوت بود و مردم نمی‌توانستند آن حرف‌ها را بپذیرند. اما الان، نقدهایی است که مردم آن را لمس می‌کنند و در نظر سنجی‌ها هم این انتقادات قابل مشاهده است

در پایان باید گفت هیچ ایرانی، چشمش به دستان غرب نیست و ایران همیشه با بدعهدی طرف‌های مقابلش در سیاست خارجی روبرو بوده است؛ بنابراین بدعهدی طرف مقابل در تحویل هواپیما و... یک موضوع ملی و فراجناحی است اما سهم دولت‌ها در سیاه کردن روح و روان مردم چقدر است؟ شاید مرور حوادث تاریخی بالا بتواند به این سوال پاسخ دهد.

سوء مدیریتی که روزی اصولگرایان چشمانشان را در برابر آن فرو می‌بندند و سفره صبحانه‌شان را هم نمی‌بینند و روز دیگر چشمانشان تیز بین می‌شود که به رنگ چرخ‌های هواپیمای در آسمان هم ایراد می‌گیرند.