زیر پوست "استرس" و "اضطراب" ایرانی

استرس چه عواقبی دارد؟
فرارواسترس داریم. آن‌هم کم نه، که زیاد. استرس داریم که دیر برسیم، بیمار شویم، در امتحان موفق نشویم، در ترافیک گیر کنیم... اما این‌ها که چیزی نیست؛ ما استرس داریم جنگ شود، از آلودگی هوا بمیریم یا فشار اقتصادی جهانی هر روز زندگی‌مان را کوچک‌تر کند و خودمان را فقیرتر. خلاصه‌تر بگوییم که استرس سایه‌اش بر همه‌جای زندگی همه ایرانی‌ها پهن است.
به گزارش فرارو، چندروز پیش بار دیگر در نشستی موضوعِ زیادشدن استرس در میان ایرانی‌ها وسط کشیده شد. نشست خبری دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان هشداری بود بر تهدید سلامت روان مردم جامعه.
جعفر بوالهری رییس دانشکده علوم رفتاری در این نشست تاکید کرد یک‌چهارم جامعه ایرانی دچار اختلالات روان‌پزشکی هستند.
بالارفتن اختلالات روانی و از آن جمله استرس در ایران در سال‌های اخیر مورد بحث بیش‌تری قرار گرفته. پیش از این نشست نیز افرادی چون وزیر بهداشت و کارشناسان به این موضوع اشاره کرده بودند.
پیش از سال 90 گفته می‌شد که نزدیک به 16 درصد از مردم دچار اختلال روانی هستند. پس از این سال آمار اختلال روانی بنابر پژوهش‌هایی ملی بالاتر رفت.
نتیجه پایشی در سال‌های 89 تا 90 که جمعیتی 7 هزار و 889 نفری را مورد مطالعه قرار می‌داد اعلام کرد که 23.6 درصد از جمعیت 15 تا 64 ساله کشور به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند.
استرس در این‌‌آمار به زعم مسئولان و روان‌پزشکان نقش عمده‌ای ایفا می‌کند؛ از استرس‌ها زندگی روزمره گرفته تا استرس‌های بزرگتری ناشی از جنگ در خاورمیانه.
به گفته ایرج حریرچی قائم‌مقام وزارت بهداشت در نشستِ چندروز پیش، استرس‌های محیط‌کار در این میان اهمیت زیادی دارند.
عباسعلی اللهیاری رییس سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره کشور نیز معتقد است 90 درصد از مردم ما برای امرار معاششان دچار استرس هستند.
نتایج یک تحقیق دیگر در این‌باره عوامل استرس‌زا در زندگی ایرانی را روشن‌تر نشان می‌دهد.
نتایج بررسی عوامل موثر بر ایجاد فشار روانی بین مردم ایران نشان داد از بین 22 عامل تاثیرگذار بر استرس شهروندان تورم و هزینه‌های زندگی با میانگین 4.1 از 5، عامل موثرِ فشار روانی بر مردم کل کشور است.
جدول زیر شاخص‌های این تحقیق و نتیجه بررسی هرکدام از این شاخص‌ها را نشان می‌دهد:

سایه سنگین


با نگاهی به این جدول باید از خودمان بپرسم چرا ترس از سختیِ ازدواج، مشکلات اداری و اخلاقی، آلودگی هوا و غیره باید تا این حد ما را دچار استرس کند؟
یک روان‌شناس می‌گوید ترس از آینده و انواع فشارهای طولانی‌مدت بر مردمِ ایران آن‌های افرادی با استرس بالا بار آورده است.
این روان‌شناس هم‌چنین به ‌مفهومی به موازات استرس اشاره می‌کند که کار را برای سلامتِ روان‌ ایرانی‌‌ها سخت‌تر کرده و آن مفهومِ دردسرهای زندگی است که در ایران بسیار نمود دارد.
مهدی‌ملک محمد در ارتباط در گفتگو با فرارو دو واژه استرس و اضطراب را از یکدیگر جدا کرد تا این دو را یکی نگیریم.
او  گفت: استرس وضعیتی است که ما در آن با موقعیتِ فشار مواجه هستیم. البته همه آدم‌ها به اندکی استرس نیاز دارند که به آن استرس خوب گفته می‌شود اما ما از استرسی بد در اینجا سخن می‌گوییم.
وی یکی از تبعات قرارگیری افراد در استرس بد یا منفی را اختلال در عملکرد دانست.
این رون‌شناس در ادمه درباره اضطراب گفت: اما اضطراب وضعیتی مربوط به حال نیست. اضطرب ترسِ از آینده است؛ ما می‌ترسیم در آینده در وضعیتی بد گیر بیافتیم و دچار تنش شویم. ذهن ما در این حالت به‌ما می‌گوید که در خطر خواهیم بودیم.
او همچنین ادامه داد: نمود استرس و اضطراب مشابهت‌هایی نیز دارد. حالت‌های فرد دچار استرس شبیه به فرد مضطرب است.
ملک‌محمد همچنین درباره دستیابی به آمار استرس توضیح داد: در جامعه ایرانی اما به طور کلی رسیدن به آماری از اختلال روانی کار ساده‌ای نیست؛ به‌خصوص درباره مواردی مانند استرس که اختلال روان‌شناختی در نظر گرفته نمی‌شود. درنتیجه تشخیص استرس نیازمند تحقیقات زیادی است.
دردسرهای روزمره
او در ادامه به مفهومِ دردسرهای روزمره اشاره کرده و در این‌باره نیز توضیح داد: اما پیش از استرس بد نیست به اصطلاحی به‌نام Hassle به‌معنای دردسرهای روزمره در روان‌شناختی بپردازیم که در ادربیات روان‌شناختی دنیا به آن پرداخته می‌شود.
به گفته او دردسرهای روزمره محرک استرس نیستند و هنوز فرد را به نتایج روانی و فیزیکی منفی استرس نمی‌رسانند. اما این دردسرها در مجموع می‌تواند بدل به استرسی بزرگ شود.

این کارشناس در تعریف دردسرهای روزمره گفت: دردسرهای روزمره یعنی آن‌که هر روز مجبور باشید ایرادهای رییس‌ یا نگاه‌های همکارتان را تحمل کنید. یا آن‌که هر روز اخباری درباره کشندگی آلودگی هوای تهران بشنوید و حتی این‌که دائم نگران ترافیکِ راه برگشت به خانه‌تان باشید...
وی همچنین اظهار کرد: دردسرهای روزمره از آن‌جا که هر روز رخ می‌دهد خطری بیش‌ از استرس دارد. این در‌حالی است که عوامل استرس‌زا مانند طلاق، از دست دادن یک عزیز، شکست‌های اقتصادی و ورزشی و غیره بیش‌تر دیده می‌شود.
وی با ابراز نگرانی درباره تجمیع دردسرها و استرس‌ها ادامه داد: زمانی را در نظر بگیرید که دردسرهای روزمره و این استرس‌ها با یکدیگر در یک‌جا جمع شوند؛ این حالت همان وضعیت نگران‌کننده‌اس است که جامعه ایرانی با آن روبروست.
مهدی ملک‌محمد همچنین تاکید کرد این مختص یه گروه یا قشر خاص نیست؛ همه جامعه ایران با استرس مواجه است. جامعه ایرانی به اندازه‌ای استرس را تجربه می‌کند که به استیصال رسیده است.
استرس چه عواقبی دارد؟
عضو انجمن روان‌شناسی ایران درباره عواقب استرس گفت: ما از کشورهایی هستیم که در آنبیماری‌های قلبی رتبه‌های اول را دارند. سکته قلبی در آن در سنین پایین‌تر از میانگین جهانی رخ می‌دهد. این یکی از عواقب استرس است.
وی همچنین درباره عواقب دیگر استرس توضیه داد: اما عواقب دیگر استرس به امید به زندگیبرمی‌گردد. میانگین امید به زندگی در ایران نسبت به بسیاری از کشورها همچنان پایین است و با توجه به تلاش‌های علم پزشکی به نزدیک 75 سل رسیده.
ملک‌محمد شایع‌بودن بیماری‌های روان‌تنی در ایران را از دیگر تبعات استرس دانسته و گفت: خیلی از افراد به دلایل سردرد و مشکلاتی گوارشی به پزشک مراجعه می‌کنند درحالی که دلیل آن استرس است.
وی همچنین اظهار کرد: اما جز عواقب مربوط به بیماری، عواقب بیش‌تر بر کیفیت زندگی اثر می‌گذارد و آن را کاهش می‌دهد. کیفیت زندگی موقعی کم می‌شود که هر فرد حتما 2 تا 3 ساعت از 24 ساعت در روزش را استرس دارد.
یکی از دلایل افزایش استرس در میان ایرانی‌ها این است که ما به‌مرور آدم‌هیا تنهاتری شده‌ایم. تنهایی به‌این دلیل است که افراد از روابطشان آرامش نمی‌گیرند بلکه استرس می‌گیرند و درنتیجه روابط را کاهش می‌دهند.
به گفته این مشاور استرس همچنین مانع عملکرد افراد در زندگی خواهد شد. همچنین ملک‌محمد معتقد است یکی از دلایل پایین‌آمدن آمار ازدواج در جامعه ایران استرسی است که افراد نسبت به این موضوع تجربه می‌کنند؛ افراد آرامش ندارند و نمی‌توانند به دورنمای خوبی فکر کنند.
این روان‌شناس در ادامه با اشاره به مفهوم "انتظارگرایی" گفت: جامعه‌ای که به آینده امید نداشته باشد جامعه پراسترسی خواهد بود.
ملک‌محمد همچنین معتقد است اگر منِ نوعی بدانم که در آینده اتفاق خوبی انتظارم را نمی‌کشد، استرس زیادتری را تجربه خواهم کرد؛ مثلا زمانی که من از کار اخراج شده باشم و بدانم پس از این آینده کاری خوبی در انتظارم نخواهم بود.
استرس فقیر و ثروتمند نمی‌شناسد
وی همچنین تاکید کرد: نکته‌ای که در این میان وجود دارد این است که استرس حاکم را همه افراد جامعه تجربه می‌کنند. تفاوت فقیر و ثروتمند این میان در حوضچه‌هایی است که فرد ثروتمند دارد تا خودش را نجات دهد؛ حوضچه‌هایی مانند تفریح.
وی ادامه داد: به‌طور کلی اما همه اقشار جامعه استرس حاکم را تجربه خواهند کرد و همین باعث خشمگین‌شدن، ابتلای به بیماری و نارضایتی خواهد شد و جلوی حرکتِ رو به جلوی ما را خواهد گرفت.
اضطراب از استرس تخریب‌کننده‌تر است
اما این روان‌شناس در ادامه به تاثرات اضطراب بر جامعه ایرانی نیز پرداخت. او معتقد است مفهوم اضطراب در ایران نتایج بدتر داشته و دارد. قاعدتا فردی که اضطراب زیادی را تجربه کند احتمال تجربه استرس بیش‌تری نیز خواهد داشت.
به گفته ملک‌محمد وضعیت اضطراب در جامعه ما از وضعیت استرس به‌مراتب بدتر است؛ چراکه اضطراب مربوط به آینده است و جامعه ایرانی به آینده خوشبین نیست.
این کارشناس با ذکر مثالی ادامه داد: کافیست در یک دبیرستان از آینده شغلی‌ای که آن‌ها برای آینده‌اشان متصور هستند بپرسی تا بفهمی که دانش‌آموزان چقدر آینده را غم‌بار می‌بینند.
ملک‌محمد همچنین می‌گوید شاید بتواند در استعاره استرس را مانند پلنگی دانست که حمله می‌کند و اضطراب را موریانه‌ای که فرد را آرام‌آرام می‌خورد.
این روان‌شناس و مشاور دلیل اینکه چرا وضعیت اضطراب در جامعه ایران بدتر است چنین تحلیل کرد: "واکنش‌ها نسبت به استرس جدی‌تر بوده و ماجرا برای ما ملموس‌تر است. ما برای کنترل استرس کارهای بیش‌تری انجام می‌دهیم هرچند ممکن است موفق نباشیم و آموزش کمی درباره کنترل آن دیده باشیم".
وی ادامه داد: اضطراب اما چیزی ‌است که ما آن را با خودمان حمل می‌کنیم. به‌همین دلیل فرد به طور کلی تبلوری از حال بد ندارد اما ناگهان سر یک درگیری کوچک دست به قتل می‌زند که نتیجه اضطراب‌های خاموش است که در بسیاری از رفتارهای خشونت‌بار و قتل‌ها در ایران می‌بینیم.
وی با ذکر مثالی این موضوع را تشریح کرد: به برخی دیالوگ‌ها که میان افراد در جامعه رخ می‌دهد توجه کنید؛ دوستی از دوستی می‌پرسد چه‌خبر؟ و او در پاسخ می‌گوید "اِی... بد نیست، خبری نیست، می‌گذره!" و یا اینکه می‌گوید "حوصله ندارم" یا "حال ندارم".
این کارشناس همچنین معتقد است در بسیاری از موارد چنین گفتمانی به اضطراب‌های فرد برمی‌گردد و اینکه او آینده‌ای برای خودش متصور نیست.
مهدی‌ملک‌محمد در انتها با اشاره به شادی در جامعه نتیجه گرفت "شادی در جامعه مضطرب دیده نمی‌شود، چون شادی حسی خوب نسبت به آینده است. خیلی اوقات نیز بسیاری از شادی‌ها در جامعه ما شادی‌هایی عصبی است و عمیق نیست".