بدتر از
قانون جنگل! 7 شهریور -95
در جریان مذاکرات 9 ساعته سرگئی لاوروف
و جان کری وزیران خارجه روسیه و آمریکا، تحولات سوریه، عراق و یمن، مطرح شده و
طرفین دیدگاههای خود را بیان کردهاند. اینکه در پایان مذاکرات هم توافق روشنی
اعلام نگردید، نشان میدهد که هنوز هم طرفین در مسائل مطروحه دیدگاههای متفاوتی
دارند. مسکو معتقد است هرگونه حضور نظامی نیروهای خارجی در سوریه باید با هماهنگی
و موافقت دمشق صورت گیرد. آمریکا میگوید ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه مطرح
نیست. در عین حال مرحله اول تخلیه تروریستها از شهر داریا در حومه دمشق به پایان
رسیده و زمینهها برای اجرای دومین مرحله مهیاست. تروریستها با ایجاد یک «سپر
انسانی» و در پناه غیرنظامیان ساکن داریا به مناطق دیگری رفتهاند تا در محل جدید
به جنایات بیشتری بپردازند. سوریه اکنون به کانون درگیری قدرتهای جهانی و منطقهای
تبدیل شده و هر طرف دیدگاهها، اهداف و منافع خاصی را دنبال میکند.
ترکیه در عین حمایت از تروریستها، مدعی مبارزه با تروریستها نیز هست. در عین حمایت از کردها، در سوریه برای قلع و قمع کردهای سوریه، شمشیر را از رو بسته و با اعزام نیروی زمینی و تانکها به داخل خاک سوریه، از طریق تشدید حملات زمینی و هوائی و توپخانهای، عملاً به اشغال خاک سوریه در جرابلس پرداخته است.
اکنون ارتش ترکیه با حضور نظامی به استعداد 50 تانک و 350 نفر نظامی در عمق خاک سوریه تجاوز نظامی برای تامین اهداف خود را در پوشش مقابله با داعش توجیه میکند و حال آنکه عملاً سرگرم جابجائی تروریستهای قدیم و جدید است. هم با داعش ارتباط صمیمی و تنگاتنگی دارد و همچنان به قاچاق نفت و اسلحه مشغول است و هم «تروریستهای میانه رو» را با هماهنگی آمریکا جابجا میکند تا به کمک آنها اشغال نظامی جرابلس را توجیه نماید.
آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی آلمان هم سرگرم اقدامات مداخلهجویانه در سوریه هستند ولی با ادعای مبارزه با داعش سعی دارند بر عملکرد واقعی خود سرپوش بگذارند.
اگر حامیان تروریسم کمترین صداقتی داشتند، اساساً به فکر تاسیس گروههای تروریستی و سوءاستفاده از آنها به عنوان پیادهنظام ارتشهای ناتو نمیافتادند ولی امروز هم علیرغم ادعای تقابل با تروریسم، همچنان در خدمت اهداف تروریستی هستند و هرگز مایل به توقف این جنایات علیه ملتهای منطقه نبودند.
باید پرسید که واشنگتن و متحدانش با تقسیمبندی تروریستها به خوب و بد و معرفی جنایتکاران جنگی به عنوان «تروریستهای میانهرو»، چه اهدافی را تعقیب میکنند؟ و آیا کشتار دستجمعی غیرنظامیان توسط تروریستهای خوب و بد با یکدیگر چه تفاوتی دارد؟ و آیا اگر همین رفتار کنونی علیه دولت قانونی و ارتش سوریه اگر در سرزمین خودشان صورت بگیرد، آنرا تحمل میکنند؟ آیا چنین رفتار شرورانهای علیه یک دولت، ملت و ارتش، توجیه قانونی و محکمهپسندی دارد؟ آیا هیچ یک از قوانین و نظامات بینالمللی چنین رفتار وقیحانهای را تائید میکند؟ واقعیت اینست که آنچه امروز آمریکا و متحدینش در ائتلاف آمریکایی در سوریه صورت میدهند، حتی از قانون جنگل هم بدتر است و با هیچ یک از هنجارها و قوانین بینالمللی سازگار نیست.
نتیجه مذاکرات لاوروف و کری هرچه باشد، اگر فرصتی برای برقراری آتش بس با هدف تجدید قوای تروریستها را فراهم سازد، به منزله خوش خدمتی به تروریستها محسوب میشود و احتمال تکرار فاجعه «خان طومان» را مطرح میسازد. تروریستها در ادلب و حلب محاصره شدهاند و تا پایان تاریخ مصرف داعش در سوریه و عراق، چیزی باقی نمانده است. در این میان، تصادفی نیست که ناگهان احساسات حقوق بشری محور شرارت غرب، عبری، عربی جریحهدار شده و این عده برای نجات مشتی تروریست جنایتکار که از بریدن گلوی کودکان و ایتام نیز ابائی ندارند، این اندازه بیتاب شدهاند و برای نجات تروریستهائی که راهی به جز تسلیم ندارند، سر از پا نمیشناسند. این رفتار فریبکارانه غرب حتی از شرارتهای دیگرش نیز وقیحتر است و بسیار مشمئز کننده به نظر میآید.
ترکیه در عین حمایت از تروریستها، مدعی مبارزه با تروریستها نیز هست. در عین حمایت از کردها، در سوریه برای قلع و قمع کردهای سوریه، شمشیر را از رو بسته و با اعزام نیروی زمینی و تانکها به داخل خاک سوریه، از طریق تشدید حملات زمینی و هوائی و توپخانهای، عملاً به اشغال خاک سوریه در جرابلس پرداخته است.
اکنون ارتش ترکیه با حضور نظامی به استعداد 50 تانک و 350 نفر نظامی در عمق خاک سوریه تجاوز نظامی برای تامین اهداف خود را در پوشش مقابله با داعش توجیه میکند و حال آنکه عملاً سرگرم جابجائی تروریستهای قدیم و جدید است. هم با داعش ارتباط صمیمی و تنگاتنگی دارد و همچنان به قاچاق نفت و اسلحه مشغول است و هم «تروریستهای میانه رو» را با هماهنگی آمریکا جابجا میکند تا به کمک آنها اشغال نظامی جرابلس را توجیه نماید.
آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی آلمان هم سرگرم اقدامات مداخلهجویانه در سوریه هستند ولی با ادعای مبارزه با داعش سعی دارند بر عملکرد واقعی خود سرپوش بگذارند.
اگر حامیان تروریسم کمترین صداقتی داشتند، اساساً به فکر تاسیس گروههای تروریستی و سوءاستفاده از آنها به عنوان پیادهنظام ارتشهای ناتو نمیافتادند ولی امروز هم علیرغم ادعای تقابل با تروریسم، همچنان در خدمت اهداف تروریستی هستند و هرگز مایل به توقف این جنایات علیه ملتهای منطقه نبودند.
باید پرسید که واشنگتن و متحدانش با تقسیمبندی تروریستها به خوب و بد و معرفی جنایتکاران جنگی به عنوان «تروریستهای میانهرو»، چه اهدافی را تعقیب میکنند؟ و آیا کشتار دستجمعی غیرنظامیان توسط تروریستهای خوب و بد با یکدیگر چه تفاوتی دارد؟ و آیا اگر همین رفتار کنونی علیه دولت قانونی و ارتش سوریه اگر در سرزمین خودشان صورت بگیرد، آنرا تحمل میکنند؟ آیا چنین رفتار شرورانهای علیه یک دولت، ملت و ارتش، توجیه قانونی و محکمهپسندی دارد؟ آیا هیچ یک از قوانین و نظامات بینالمللی چنین رفتار وقیحانهای را تائید میکند؟ واقعیت اینست که آنچه امروز آمریکا و متحدینش در ائتلاف آمریکایی در سوریه صورت میدهند، حتی از قانون جنگل هم بدتر است و با هیچ یک از هنجارها و قوانین بینالمللی سازگار نیست.
نتیجه مذاکرات لاوروف و کری هرچه باشد، اگر فرصتی برای برقراری آتش بس با هدف تجدید قوای تروریستها را فراهم سازد، به منزله خوش خدمتی به تروریستها محسوب میشود و احتمال تکرار فاجعه «خان طومان» را مطرح میسازد. تروریستها در ادلب و حلب محاصره شدهاند و تا پایان تاریخ مصرف داعش در سوریه و عراق، چیزی باقی نمانده است. در این میان، تصادفی نیست که ناگهان احساسات حقوق بشری محور شرارت غرب، عبری، عربی جریحهدار شده و این عده برای نجات مشتی تروریست جنایتکار که از بریدن گلوی کودکان و ایتام نیز ابائی ندارند، این اندازه بیتاب شدهاند و برای نجات تروریستهائی که راهی به جز تسلیم ندارند، سر از پا نمیشناسند. این رفتار فریبکارانه غرب حتی از شرارتهای دیگرش نیز وقیحتر است و بسیار مشمئز کننده به نظر میآید.