آمريكا در عراق جايگاهي ندارد

مسئول اتحاديه رسانه هاي عراق درگفت وگو با  اوین نامه ی كيهان: آمريكا در عراق جايگاهي ندارد /بسيج مردمي موصل را آزاد مي كند 7 مرداد – 95
 لابد این مسئوال اتحادیه رسانه های عراق جزو راننده شدگان عراقی در دوران جنگ به ا یران بوده است و سابقه ه کاری نزدیک باا وین نامه ی کیهان پاسدار اطلاعاتی سربازجو شریعت نداری داشته است . برای همین در گفتگویش با اوین نامه ی کیهان ضمن بیان مواضع مشترک ضدآمریکایی ودفاع ازبسیج مدعی شده است که موصل ر ا بسیج عراقی یا مزدوران  آلت دست سپاه قدس  ووابسته به نوری مالکی مزدور ودست نشانده آزاد می کند. در حالیکه پیش روی ارتش عراق در مبارزه باد اعش  فقط با پوشش هوایی جنگنده های آمریکایی امکان پذیر بوده است .
نويسنده: مصاحبه : سبحان محقق و محمد رضا مرادي
اشاره 
    عراق در آستانه عمليات بزرگ «موصل» قرار دارد؛ عملياتي که هم براي ملت و دولت عراق و هم براي آمريکا که به عراق نگاه خاصي دارد، حياتي است.

    در شرايط حساس کنوني فرصتي دست داد تا با «سيدحميد حسيني» مسئول اتحاديه رسانه هاي عراق به گفت وگو بنشينيم و اوضاع جاري اين کشور را با او مورد مداقه قرار دهيم. اين مقام عراقي هم با توجه به اشرافي که نسبت به مسائل مورد نظر دارد، توضيحات جالب و درخوري ارائه کرد.

    با هم اين گفت وگو را از نظر مي گذرانيم.

    سرويس خارجي
    
    
لطفاخودتان را براي خوانندگان ما معرفي بفرماييد.
    - سيدحميد حسيني رئيس اتحاديه راديو و تلويزيون عراق هستم.    

    
خبرگزاري هاي عراق مثل «البراثا» و «نهرين نت» هم تحت پوشش شما هستند؟
    - برخي از آنها که خبرگزاري هاي کل عراق نيستند، را در اتحاديه نمي پذيريم.    

    
نزديک ترين شخصيت و يا نهادي که با آن همکاري داريد را ذکر کنيد.
    - ما به عنوان اتحاديه بايد کل عراق را ببينيم. چون اعضاي اتحاديه (علاوه بر شيعيان) شامل کرد ها و اهل سنت هم مي شوند. لذا بايد کل عراق را ببينيم، تا بتوانيم همه را جذب کنيم و همه زير چتر يک اتحاديه کار بکنند. در عراق نهادي تحت عنوان «نقابه الصحافيين» (کانون روزنامه نگاران) از قبل وجود داشت و هنوز هم دارد و اين نهاد فقط مطبوعات را پوشش مي دهد. ولي ما اتحاديه را راه انداختيم و از روز اول که فعاليت خود را شروع کرد، دست نيروهاي انقلابي بود و آنها فعاليت خود را با تاسي به اسلام اصيل و ناب محمدي(ص) شروع کرده اند.    

    
با توجه به اينکه با رسانه آشنا هستيد، احتمالامي دانيد که مخاطبان گفت وشنودهاي مقطّع و کوتاه را بيشتر مي پسندند و مطالعه مي کنند؛ در اينجا هم اگر ممکن است همين رويه را ملاک قرار دهيم.
    - موافق هستم.    

    
در ارتباط با شرايط سياسي و اجتماعي عراق در حال حاضر چه جمع بندي اي را به دست مي دهيد؟
    - مردم عراق در حال حاضربه دو چيز معتقد هستند و به آن تاسي مي کنند؛ «مرجعيت»[نجف[ و «ولايت» ]آيت الله خامنه اي[. مردم مي گويند که اين دو بودند که عراق را نجات دادند. احزاب که متولي کارهاي سياسي هستند، عراق را به اينجا رساندند. آنها نتوانستند عراق را اداره کنند. آنها کل مردم اين کشور را جذب نکرده اند و نتوانسته اند جذب بکنند.

        
همه فکر مي کردند که بساط داعش خيلي زودتر از اينها در عراق جمع و پرونده اش بسته بشود، چطور شد که داعش توانست اين قدر دوام بياورد؟ 
    - زماني که داعش وارد عراق شد (خرداد 1393)، من در سامرا حضور داشتم و (مثل بقيه مردم) تحت محاصره بودم. همه تلاش ما در آن مقطع اين بود که سامرا به دست داعش سقوط نکند، ما خط قرمزهايي داشتيم که يکي از آنها، عتبات و ديگري شهر بغداد بود. ما نبايد بغداد را از دست مي داديم. اينها خط قرمزهاي تشيع در عراق بود.    

    
چه چيزي باعث شد بغداد سقوط نکند؟ 
    - اينکه مردم مي گويند تدابير ولايت و امام خامنه اي رهبر معظم انقلاب عراق را نجات داد، اينجا خودش را نشان مي دهد. ايشان گفتند، هدف داعش ايران است. ما مي گفتيم ايران که در جاي خيلي دوري قرار دارد.

    ولي وقتي آنها (عناصر داعش) آمدند، به طرف سامرا نيامدند، بلکه مستقيما رفتند به سمت «جلولا» و «سعديه» و در مناطق مرزي نزديک به ايران مستقر شدند. اصلاهيچ کس از ما در عراق باور نمي کرد که داعش ايران را در نظر دارد و به سراغ ايران آمده است. مردم ايران بايد اين مسئله را بدانند.    

    
مربوط به چه سال هايي است؟
    - سال 2014 (2014/6/9) ، يعني زماني که من در سامرا بوده ام، قبل از صدور فتوا ] از طرف آيت الله سيدعلي سيستاني[. زماني که مشخص شد که قضيه فقط عراق نيست و به کل جريان (مقاومت) مربوط مي شود، فتوا صادر شد.

    پيش از آن زمان، موقعي که داعش وارد سوريه شد، «حاج قاسم سليماني» عراقي هايي را بسيج کرد براي نبرد با داعش در سوريه. در آن موقع ما به نخست وزير عراق (نوري مالکي) گفتيم که ارتش حقيقي عراق در سوريه دارد شکل مي گيرد، در آنجاست که تيپ و گردان در حال ايجاد شدن است و اين ارتشي که آمريکا به وجود آورد، ارتش حقيقي عراق نيست.    

    
منظورتان اين است که در سوريه عراقي ها تحت نظر سليماني بسيج مردمي (حشد الشعبي) را تشکيل دادند؟

    - در سوريه هنوز اسم نداشت. راهبرد جمهوري اسلامي (ايران) اين بود. عناصر داعش از کل کشورهاي دنيا آمده بودند، به همين خاطر جمهوري اسلامي ايران عراقي ها را در آنجا سازماندهي کرد. در آن زمان به نوري مالکي مي گفتم که ارتش اصلي عراق در سوريه دارد تشکيل مي شود. ولي کسي حرف ما را باور نکرد. حاج قاسم در آن موقع گردان هايي را درست مي کرد که در مقابل داعش بايستند، در آن زمان اين گردان ها اسم نداشتند، ولي بعدا که داعش وارد عراق شد، حاج قاسم همين ها را وارد عراق کرد و ديگر نياز به سازماندهي وجود نداشت. در آن زمان ارتش و پليس از مقابل داعش فرار مي کردند. تنها در يک استان 40 هزار ارتشي فرار کرده بودند. يک ساعت هم مقاومت نکردند، اين در حالي بود که بهترين سلاح را در اختيار داشتند و شما ديديد که داعش چه سلاح هايي را از استان نينواي عراق وارد سوريه کرد. در آن مقطع که من سامرا بودم، حاج (قاسم) نيروهايش را آورد بغداد و اين شهر را تحت کنترل خود گرفت. در غير اين صورت، بغداد سقوط مي کرد. لذا، چنانچه فتواي آيت الله سيستاني و ايستادگي حاج قاسم و جمهوري اسلامي ايران نبود، ما بغدادي نداشتيم، عراق را هم نداشتيم. در آن زمان داعش وقتي فهميد بغداد را نمي تواند اشغال کند، به طرف سامرا آمد و آنجا را محاصره کرد. ما در حرم بوديم و تلاش مي کرديم که حرم خراب نشود. تعداد نيروهاي ما فقط 200 نفر بود. داعش مي توانست به آساني بارگاه را خراب کند.    
    
پس بسيج مردمي در آن زمان وجود نداشت؟
    - نه، گردان ها و تيپ هايي که حاج قاسم ايجاد کرده بود، هنوز اسم نداشت. وقتي فتوا صادر شد، مردم خواستند به نظاميان بپيوندند. اما نه ارتش وجود داشت و نه پليس. به همين خاطر، مردم به طور طبيعي به همين تشکيلات (حاج قاسم) پيوستند، و همين تشکيلات تبديل به ارتش عراق شد. همين تيپ ها و گردان هايي که در سوريه تشکيل شده بودند، ناجي عراق شدند.    

    
به دستاوردهايي که همين تشکيلات که بعدا حشد الشعبي (بسيج مردمي) نام گرفت، مي توانيد اشاره بکنيد؟ 
    - اولين موردي که رخ داد اين بود که ارتش مضمحل شده به خودش بيايد و دوباره سازماندهي پيدا بکند. آنها (نظاميان) مي ديدند که مردم بدون هرگونه پول و دستمزدمي آيند و مقابل داعش مي ايستند و خودشان که هم پول و هم بودجه دارند، کاري نمي کنند. لذا، آنها با مشاهده اين شرايط، روحيه گرفتند و خود را مجددا سازماندهي و احياء کردند.

    پس، اولين کار تشکيلات (حاج قاسم) اين بود که ارتش مجددا سازماندهي بشود، دومين کار اين تشکيلات، اين بود که جلوي سقوط بغداد و کربلاو نجف را گرفت. اگر يکي از اين مکان هاي مقدس سقوط مي کرد، ديگر نمي شد جلوي هيچ چيزي را گرفت و شيعه و سني شروع به کشتار يکديگر مي کردند، مردم ديگر تحمل تخريب عتبات و عاليات را نداشتند.

    حاجي همچنين نيروهايش را 100 کيلومتر به سمت سامرا آورد و محاصره اين شهر را شکست. اما متاسفانه حدود 1700 نفر از نيروهاي ما در پايگاه «اسپايکر» بودند که (توسط داعش) قتل عام شدند. من تلفني به آنها اطلاع مي دادم که از پادگان خارج نشوند، چون براي نجات آنها، نيرو در حال حرکت است. ولي چون اينها به سياستمداران اعتقادي نداشتند و آنها را قبول نداشتند، حرف عشاير منطقه را گوش کردند و بيرون آمدند و به دست داعش افتادند و همه قتل عام شدند.

        
بسيج مردمي تا چه اندازه در پيروزي هاي بزرگ مثل آزادسازي «تکريت» و «جرف الصخر» نقش داشت؟
    - جرف الصخر در نزديک کربلاقرار دارد و چهار استان را داعش (به خاطر حضورش در جرف الصخر) ناامن کرده بود؛ استان هاي کربلا، بابل، بغداد و الانبار، عناصر داعش از اينجا کربلاو بابل را با گلوله هاي خمپاره هدف قرار مي دادند و مسيرها را هم مي بستند. آمريکا هم ( در زمان اشغال) نتوانست به اين منطقه ورود کند. اولين کاري را که حاج قاسم در قالب عمليات دسته جمعي انجام داد، ورود به اين منطقه بود. در آن زمان همه تحليلگران به او مي گفتند که عمليات در اينجا مشکل است و به اين منطقه وارد نشويد. اول مناطق آسان تر را فتح کنيد و بعد به اين منطقه وارد شويد. ولي حاجي تصميم گرفت با هماهنگي دولت عراق، به اين منطقه ورود بکند. (در آن زمان) نه ارتشي بود و نه پليسي. همين نيروهايي که در سوريه بودند، وارد شدند و در مدت کوتاهي قبل از اربعين توانستند آنجا را آزاد بکنند. اين اولين کاري است که حاجي توانست به لطف خدا انجام بدهد. در آن عمليات پليس فدرال به شکل آزمايشي و تحت نظر بسيج مردمي وارد شد و موفق هم شد.    

    
منظور از پليس فدرال چيست؟
    - در عراق هم پليس محلي وجود دارد که مثل کلانتري هاي ايران فعاليت مي کند، ولي پليس فدرال در همه جا مي تواند ورود کند. وقتي اين عمليات با موفقيت انجام شد، داعش فهميد که اين نيروها سخت ترين مناطق را هم مي توانند بگيرند.

    پس از آن، اين نيروها توانستند کل استان دياله را از تروريست ها پس بگيرند. آمريکا هم حتي نمي توانست وارد اين استان شود و فقط با هواپيما (به مواضع تروريست ها در اين استان) حمله مي کرد. استان دياله که 55 درصد جمعيت آن شيعه هستند، الان در اختيار بسيج مردمي قرار دارد.

    «آمرلي» هم منطقه سختي بود، چون با کرکوک فاصله اي نداشت و حرکت از دياله به آمرلي حدود پنج ساعت زمان مي برد. اما بسيج مردمي رفت و به محاصره 90 روزه مردم اين منطقه توسط داعش پايان داد.

        
به نظر مي رسد که آمريکا نمي خواهد بسيج مردمي در عمليات (موصل) حضور داشته باشد. ما در اين مورد بعدا صحبت مي کنيم...
    - اتفاقا اين مسئله مهمي است که بدانيم چرا آمريکا نمي خواهد بسيج مردمي در عمليات حضور داشته باشد. بايد به اين مسئله توجه شود.     

    
بله درست است، ولي در جاي خود و وقتي مي خواهيم به موصل بپردازيم، توضيحات شما را در اين مورد نيز مي شنويم. اما اکنون و قبل از اينکه وارد بحث موصل شويم، خواستم شما يک مقايسه اي انجام دهيد ميان عمليات آزادسازي شهر «رمادي» مرکز استان الانبار که نيروهاي بسيج مردمي در آن حضور نداشتند و عمليات آزادسازي فلوجه، که اين نيروها در عمليات حضور داشتند.
     - رمادي مرکز استان الانبار است. استان الانبار يک سوم وسعت خاک عراق را تشکيل مي دهد. بسيج مردمي در الانبار حضور داشت. آمريکايي ها گفته بودند که بسيج مردمي نبايد در عمليات حضور داشته باشد. به زعم آمريکايي ها، بسيج مردمي در مناطق حساسي مثل تکريت، بيجي و جرف الصخر ورود کرده بود و به همين خاطر، نمي خواستند بسيج وارد مرکز استان الانبار هم بشود. بسيج مردمي هم اين انتخاب را به عهده مردم گذاشت و اعلام کرد تا مردم از ما نخواهند ما وارد اين عمليات نمي شويم. حتي اگر دولت هم از ما بخواهد ما وارد نمي شويم. فقط بايد مردم از ما بخواهند. چون اين منطقه يک منطقه متعلق به اهل سنت است.

    ولي مردم و سياستمداران به حرف آمريکايي ها اعتماد پيدا کردند. آمريکا حدود 4000 نيرو در آنجا مستقر کرد تا يک شهرونه يک استان را آزاد کنند.

    جالب اينجاست که وقتي رمادي را آزاد کردند، 90 درصد شهر کلاخراب شد. حتي اگر دولت بخواهد به شهر برگردد، ساختماني وجود ندارد که در آنجا مستقر شود. کلاآمريکايي ها شهر را با خاک يکسان کردند. داعش نيروي نظامي کلاسيک نيست و مثل پارتيزان ها عمل مي کنند. آمريکا براي اينکه ثابت کند که مي تواند بدون بسيج مردمي، منطقه را آزاد کند، دست به چنين حرکتي زد. الان براي اينکه شهر بازسازي شود، نياز به حدود چهار ميليارد دلار نقدينگي دارد.

    ولي بسيج مردمي مناطق وسيع تر و حساس تر را بدون تخريب آزاد کرد، مثل تکريت؛ شهري که در آن قبايلي مثل «البو عجيل» و «البو ناصر» که عشاير «صدام» هستند، حضور دارند. اين شهر همچنان تميز و شيک هستند. چون وقتي بسيج مردمي وارد اين شهر شد، فقط پنج درصد شهر آسيب ديد. همين الان 20 هزار دانشجو در آنجا در حال تحصيل هستند. در آنجا آمريکا (در عمليات) حضور نداشت و بسيج مردمي به همراه ارتش و پليس اين عمليات را انجام دادند. اصولافرماندهي حاج قاسم به گونه اي است که به شهر آسيب نمي رسد.    

    
و البته، توصيه هاي مرجعيت هم در اينجا نقش داشت.
    - مرجعيت و آقا (آيت الله خامنه اي).حاج قاسم هيچ وقت مستقيما با دشمن روبرو نمي شود. دشمن را غافلگير مي کند. تخريب پنج درصدي تکريت هم بيشتر به خاطر تله گذاري داعش بوده است. تروريست ها بلندگوهايي را در خانه ها تعبيه کرده بودند که صداي ناله زن و کودک را پخش مي کردند. نيروهاي بسيج مردمي هم وقتي اين صداها را مي شنيدند، براي نجات دادن اعضاي خانه، وارد خانه مي شدند، ولي به محض ورود، خانه منفجر مي شد.

    اما فلوجه؛ اين شهر يک منطقه ديني و مذهبي براي اهل سنت است. همان طور که تکريت مرکز حزب بعث بوده است. فلوجه شهر کوچکي است که بيش از 100 مسجد دارد. حتي آمريکايي ها در زمان اشغال عراق، وقتي در فلوجه چند کشته دادند، ديگر در اين شهر ورود نکردند.

    عربستان، قطر، ترکيه، و اردن به آمريکا فشار مي آوردند که نگذارند بسيج مردمي وارد اين شهر بشود، و به گفته آنها اگر وارد بشود، ديگر حيثيتي براي اهل سنت باقي نمي ماند. البته آنها به اسم اهل سنت حرف مي زدند و منظورشان وهابيت و تروريست ها بودند. مردم اهل سنت در اين ميان، مظلوم واقع شدند.

    ما با اهل سنت هم اکنون داريم کار مي کنيم.

    در بسيج مردمي الان بيش از 20 هزار نفر سني حضور دارند و مشغول نبرد هستند. تا آن موقع وقتي آمريکا فشار مي آورد، دولت کوتاه مي آمد و جلوي بسيج مردمي را مي گرفت. اما بسيج مردمي در حد فاصل فلوجه و بغداد حضور داشت و به مدت دو سال مسير داعش را سد کرده بود و نگذاشت عناصر اين گروه وارد بغداد شوند. فاصله اين دو شهر تقريبا 30 کيلومتر است.

    فرماندهان بسيج مردمي اعلام کردند که بايد ورود بکنند و لانه فساد را (در فلوجه) از بين ببرند. نخست وزير هم بالاخره اين اجازه را به آنها داد.    

    
و بالاخره بسيج مردمي وارد عمليات شد.
    - بله، ولي نيروهاي بسيج مردمي داخل شهر نشدند، بلکه شهر را 360 درجه محاصره کردند و کاري کردند که ديگر نه نيرويي (از تروريست ها) بتواند وارد شهر و يا از آن خارج شود، و سپس، اعلام کردند مردم از شهر بيرون بيايند، مسيرهايي را هم به همين خاطر درست کرده بودند.

    مردم همه به مدت دو هفته از شهر خارج مي شدند و طبيعتا شماري از عناصر داعش (حدود 2000 نفر) هم بيرون آمدند و دستگير شدند.

    در اين مرحله از نيروهاي پليس فدرال خواسته شد مثل منطقه جرف الصخره وارد شهر شوند. پس از ورود پليس، نيروهاي بسيج مردمي هم وارد شهر شدند والحمدلله توانستند ظرف دو هفته شهر را از اشغال خارج کنند.    

    
تخريب شهر چقدر بود؟
    - سه درصد، در واقع تخريبي صورت نگرفت و بلافاصله پس از عمليات، در اين شهر نمازجمعه برگزار شد.

        
ذهنيت ساکنان فلوجه نسبت به عمليات چه هست؟
    - ساکنان فلوجه پيش از اين همه رفته بودند و بيشتر کساني که در آنجا حضور داشتند،از خارج آمده بودند؛ و از عرب هاي سعودي و قطر بودند. حتي از کشورهاي چين و بنگلادش هم در آنجا حضور داشتند.    

    
با توجه به اين صحبت ها، مقدمه اي ايجاد شد که ما به مسئله موصل ورود بکنيم. اکنون و قبل از آنکه عمليات اصلي آزادسازي موصل شروع بشود، دو جريان فکري و سياسي دارند با هم مي جنگند؛ جرياني که دوست دارد، بسيج مردمي در اين عمليات ورود بکند و جرياني که اين را نمي خواهد و در راس اين جريان، آمريکا قرار دارد.
    نظر شما در اين باره چيست و آيا آمريکا واقعا نمي خواهد؟

    - بله.    

    
سندي داريد؟
    - سفير آمريکا در عراق مدتي قبل با آقاي (سيدعمار) حکيم (رئيس مجلس اعلاي اسلامي) و آقاي نخست وزير جلسه هاي جداگانه اي داشت و علاوه بر آنها، با ابراهيم جعفري (وزير خارجه) و همه سران احزاب ديدار و اعلام کرد: ما دوست نداريم که بسيج مردمي در اين عمليات شرکت کند. بنده در رد اظهارات ايشان مصاحبه اي انجام دادم و گفتم که اين درخواست، قابل قبول نيست.

    سفير استدلالش اين است که مردم اهل سنت نمي پذيرند که بسيج ورود کند.     

    
چرا آمريکا نمي خواهد؟
    - چون آمريکايي ها وقتي داعشي ها را وارد عراق کردند، مي خواستند که نيروهاي انقلابي در اين کشور جان نگيرند و جمهوري اسلامي ايران در عراق نفوذي نداشته باشد.

    آمريکايي ها مدعي بودند که براي جمع کردن بساط داعش از عراق، به 30 سال زمان نياز هست و لذا، دولت بايد اجازه بدهد که ما چند پادگان و پايگاه ايجاد و نيرو وارد بکنيم تا عراقي ها را بتوانيم سازماندهي بکنيم و نهايتا، داعش را از اين کشور بيرون کنيم.

    اما وقتي بسيج مردمي تشکيل شد و اين گونه عناصر داعش را تار و مار کرد، طبيعتا نقشه آمريکايي ها را زير سوال برد.

    علاوه بر آن، اينها (آمريکايي ها) مي گفتند که عراق نمي تواند وحدت خود را حفظ کند؛ بايد اين کشور به سه بخش تقسيم شود (کرد، عرب سني و عرب شيعه)، آنها مي گفتند که بسيج مردمي که بخش اعظم آن را شيعيان تشکيل مي دهد، مناطق اهل سنت را اگر آزاد کند، نقشه آنها (آمريکايي ها) را به هم مي ريزد. تاکنون تکريت و فلوجه به دست بسيج مردمي افتاده و اگر بخواهد در موصل هم ورود بکند، آمريکا ديگر جايگاهي نخواهد داشت.    

    
نيروهايي که آمريکا مي خواهد در عمليات آزادسازي موصل مشارکت دهد، چه نيروهايي هستند؟
    - پيشمرگ ها، مجموعه اي از عشاير تحت فرماندهي «اثيل النجيفي» (استاندار سابق موصل)، بعثي هايي که تو به کرده اند، آمريکا اينها را سازماندهي کرده است.    

    
از ترکيه هم نيرو حضور دارد؟
    - نه. لذا، نيروهاي انقلابي مي گويند موصل يک شهر عراقي است و بسيج مردمي مي تواند ورود بکند.

    در يک جمع بندي، اصرار ما اين است که در عمليات شرکت بکنيم و شرکت خواهيم کرد. اصلانمي گذاريم که آمريکا نقشه اش را در موصل به اجرا بگذارد. 

    الحمدلله نخست وزير هم اجازه اين کار را داده است.    

    
چه وقت اين عمليات کليد مي خورد؟
    - نظر نخست وزير اين است که قبل از پايان دوره رياست جمهوري «باراک اوباما» در آمريکا، موصل آزاد بشود تا دموکرات ها در آمريکا يک برگ برنده اي داشته باشند. آ مريکايي ها عجله دارند که اين کار صورت بگيرد.    

    
معماي موصل را به نظر مي رسد که اهل سنت مي توانند حل کنند و جلوي ادعاهاي آمريکا را بگيرند.
    - سياسيون اهل سنت اصلاپايگاه مردمي ندارند، اهل سنت الان سه ميليون نفرشان آواره هستند.

    آنها مي گويند که سياستمداران سني نه تنها مشکل آنها را حل نکردند، بلکه شرايط را بدتر هم کردند.    

    
برداشت من از اظهارات شما اين است که مردم اهل سنت عراق فعلاتريبون ندارند.
    - بله، تريبون ندارند. گرايش اهل سنت به شيعيان است. الان امن ترين شهر عراق شهر تکريت است و حتي امنيت آن از امنيت شهر نجف هم بيشتر است.     

    
چرا؟
    - چون، بسيج مردمي تامين امنيت تکريت را برعهده دارد. الان بسيج مردمي وقتي منطقه اي را آزاد مي کند، با کمال احترام ساکنان منطقه را برمي گرداند و از خود مردم منطقه هم تشکل هايي را براي حفاظت ايجاد مي کند. به همين خاطر است که آمريکا نمي خواهد بسيج مردمي در عمليات ورود بکند.    

    
برخي مدعي شده اند که نوري مالکي نخست وزير سابق عراق، به شيوه ديکتاتورها بر اين کشور حکومت مي کرد. آيا شما با اين نظر موافق هستيد؟
    - نه، من اصلابا آن موافق نيستم.

    اگر مالکي به شيوه ديکتاتوري عمل مي کرد، اين مسائل بعدي در عراق اتفاق نمي افتاد.     

    
ايراد شما به مالکي چه هست؟
    - مالکي باور کرده بود که آمريکا منافع عراق را در نظر دارد. همان طور که ايران منافع عراق را در نظر مي گيرد. باور داشت که آمريکا يي ها سر او کلاه نمي گذارند. باور کرده بود اين ارتشي که آمريکايي ها درست کرده بودند، مي تواند استقلال عراق را حفظ کند.    

    
آيا اين روزها با مالکي تماس داريد؟
    - بله.    

    
آيا عقيده اش درباره آمريکا عوض شده است؟
    - بله.    

    
يعني از زبان خودش شنيديد؟
    - بله.    

    
دقيقا چه گفت؟
    - از ايشان شنيدم که از آمريکا خيلي ناراحت است. گفت که اينها (آمريکايي ها) دروغ مي گويند که ما (حاکميت) دموکراسي در عراق را مي خواهيم. ايشان خودش به تنهايي از مجموع 320 کرسي 103 کرسي مجلس را (از طريق ائتلاف دولت قانون) به دست آورد، ولي نگذاشتند که او حاکم (نخست وزير) بشود.

    لذا، مالکي به اين نتيجه رسيد که آمريکا اگر مي گويد به دنبال دموکراسي (در عراق) هست، دروغ مي گويد.

    
    
جايگاه احزاب در عراق الان چگونه است؟
    - احزاب تنها در ميان 20 درصد مردم نفوذ دارند. مردم عراق کلاتوجهشان الان به آيت الله سيستاني و امام خامنه اي است.

    آنها مي دانند که فتواي آيت الله سيستاني و پشتيباني جمهوري اسلامي ايران باعث شد که عراق دوباره روي پاي خودش بايستد.    

    
مهم ترين انتخاباتي که مردم عراق پيش رو دارند چيست؟
    - شوراي شهر.    

    
چه ماهي؟
    - يک سال ديگر.    

    
ماه انتخابات را مي توانيد ذکر کنيد؟
    - برج شش سال آينده.    

    
حرکات نسنجيده ماه هاي اخير مقتداصدر را چگونه تحليل مي کنيد؟
    - مقتدا صدر مي گويد اگر من اين کارها (راه اندازي تظاهرات ضددولتي در بغداد) را انجام ندهم، حرف من شنيده نمي شود. اگر با جمع حرکت بکنم صداي من شنيده نمي شود. من بايد از جمع جدا بشوم و داد بزنم که همه صداي مرا بشنوند.

    پس، اين ويژگي مقتدا صدر است که مي خواهد صدايش شنيده بشود و هميشه مطرح باشد.

    اين طور نباشد که به عنوان مثال از 183 کرسي (شيعيان) فقط 30 کرسي را (در مجلس) به دست آورد، صدايش هم در همين حد و اندازه باشد.

     اعتراض ايشان عليه فساد در دولت است، در حالي که شش وزير در کابينه دارد.    

    
در يک جمع بندي، آمريکا براي بعد از فتح موصل چه برنامه اي دارد؟
    - اگر ما به عنوان بسيج مردمي، در عمليات آزادسازي موصل ورود نکنيم، آنجا پايگاهي براي وهابي ها و تکفيري هايي که مورد تاييد آمريکا هستند و خودشان مي گويند اينها دست شان به خون آغشته نيست، مي شود.

    ولي اگر بسيج مردمي ورود بکند و اين نقشه آمريکا را از بين ببرد، آمريکا طبيعتا در عراق شکست بزرگي خواهد خورد.

        
سوال آخر اين است که مردم عراق تا چه حد مي دانند دست آل سعود به خون مردم اين کشور آلوده است؟
    - 100 درصد شيعيان اين را مي دانند. کل شيعيان مي دانند که دولت هاي عربستان، قطر و اردن دست شان به خون مردم عراق آلوده است. همه اينها رفقاي آمريکا هستند و با چراغ سبز واشنگتن، دست به چنين جناياتي زده اند و مي زنند. 

    مردم الحمدلله مشکلي ندارند. 

    مشکل ما (در عراق) سياستمداران هستند. بعضي از سياستمداران اين اعتقاد را ندارند.   

    
به اين مسئله اعتقاد ندارند، يا اينکه مصلحت را در نظر مي گيرند؟
    - اينها مي خواهند که هم شيطان و هم رحمان را با هم داشته باشند.    

    
از اينکه وقت شما را گرفتيم، ما را ببخشيد.
    - خواهش مي کنم.