يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "محرمانه ها به صف! "

اوین نامه ی کیهان 3 شنبه 20 بهمن ماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "محرمانه ها به صف! "

تقريبا همه افراد بشر، علاقمندند که موفقيت ها و افتخاراتشان را با سربلندي به ديگران نشان دهند. اين موضوع وقتي بروز و ظهور بيشتري پيدا مي کند که پاي جلب راي مردم و رقابت با رقيباني که از قضا بر طبل ناکارآمدي و ناتواني حريف مي کوبند هم در ميان باشد. رقابت در اين عرصه گاه تا آنجا پيش مي رود که يک جريان سياسي، به «دستاورد سازي» روي مي آورد و مي کوشد همه کارهاي سال هاي آينده و گذشته را به نام خود کند! گاهي به افتتاح مجدد پروژه اي که قبلابه بهره برداري رسيده روي مي آورد و گاهي با کلنگ زدن يک پروژه، دستاورد چندين سال آينده آن را در سبد خود مي ريزد! در چنين شرايطي – که متاسفانه از گذشته تاکنون در بين برخي سياسيون ما هم رواج پيدا کرده- اگر کسي اصرار داشته باشد که خبر هاي خوش و کارنامه موفقش را پنهان کند، چه چيزي مي توان درباره او گفت!؟ به خصوص آن که همزمان با اين پنهان کاري اکيد، دائما بر نيل به موفقيت هاي بزرگ و بزرگتر هم تاکيد کند! چه قضاوتي درباره اين روش و منش سياسي و کارنامه چنين شخصي مي توان کرد!؟
    در نيمه راه سال سوم دولت يازدهم،گوش مردم به برخي واژه ها کاملاآشنا شده است.واژه هايي همچون؛ براي اولين بار در تاريخ ايران، براي نخستين بار و ... همان واژه ها هستند. طبيعتا آثار و برکات برخي از اين اولين ها، بايد در زندگي مردم ديده شود، اما خبري نيست.مي توان پذيرفت که برخي وعده ها زمان بر است و به اندکي صبر- حتي بيش از سه چهارم عمر يک دولت!- نياز دارد. اما يک موضوع بسيار ساده و پيش پا افتاده هم در ميان است که پذيرش و باور آن همه شعار و ادعا را ممکن مي سازد و آن اينکه اگر زمان براي بروز آثار و برکات برخي طرح ها کافي نبوده، مي توان مردم را در جريان جزئيات چشم اندازي که قرار است تا چند سال آينده به آن برسند قرار داد تا بهتر همراهي کنند و با اميدواري بيشتر، در همه عرصه ها حاضر باشند و سختي هاي احتمالي را آسان تر تحمل کنند.اين نه انتظار زيادي است و نه هزينه اي دارد. تازه به شکل گيري بدنه اجتماعي براي دولت و توفيق آن در عرصه ها و مراحل آتي هم منجر خواهد شد. اما در برابر اين خواست حداقلي و منطقي، چه مي شنويم؟ اينجا با ترجيع بند مهم ديگري از دولت يازدهم مواجه مي شويم؛ «محرمانه»! بارها و بارها در موضوعات مختلف و البته حقوق مسلم و مصرح مردم،به در بسته محرمانه خورده ايم و معلوم نشده اگر مردم محرم نيستند،چه کسي محرم است!؟ به اين نمونه ها توجه کنيد:
    1-
مذاکرات مطول و مفصلي در سه سال گذشته در جريان بوده است. در لوزان و وين و ژنو به توافقات و تفاهم هايي دست پيدا کرديم. توافقاتي که به برجام منتهي شد. چه درباره آن توافقات و چه در باره برجام، مردم، آگاهان سياسي، دانشجويان و نخبگان يک پرسش ساده و بديهي داشتند و آن اينکه متن و مشروح مذاکرات و اسناد تبادل شده چيست؟ اين پرسش آنقدر پژواک پيدا کرد که رهبر عزيز انقلاب در ابتداي امسال، اجابت آن را مصداق «همدلي» ناميدند و تاکيد کردند که همدلي به زور و به حرف بدست نمي آيد بايد در عمل آن را ثابت کرد. اما درست در زماني که رسانه هاي صهيونيستي جزئيات و حواشي ماجرا را روايت مي کردند،مردم خودمان محروم بودند و دولتمردان، رسما از محرمانه بودن مذاکرات سخن مي گفتند! و هرگز نگفتند وقتي ما با خود دشمن در حال مذاکره ايم، ديگر چه چيزي و براي چه کسي محرمانه است!؟
    2-
مذاکرات تمام شد و متن برجام منتشر شد اما محرمانه نگه داشتن همه چيز، آثاري طبيعي و اجتناب ناپذير دارد. مثلاباعث شد اين شايعه مطرح شود که افزون بر برجام و ضمائم آن،توافقات نوشته و نانوشته ديگري هم وجود دارد که ما تدريجا بايد به آنها تن بدهيم و اجرايشان کنيم! برخي از اين حرف ها هم از مرز در گوشي گويي به سطح جامعه رسيد اما باز هم کسي حاضر نبود مردم را محرم قلمداد کند! درست در همين زمان، دولتمردان مدام از رخداد يک «فتح الفتوح» سخن مي گفتند و انتظار داشتند مردم براي آن به خيابان ها بريزند! اين انتظار تا آنجا پيش رفته که به استفاده از واژگاني خاص با بار تاريخي ويژه منتهي شد همچون استفاده از واژگان متناسب با دفاع مقدس، کربلاي پنج، خرمشهر را خدا آزاد کرد و ...! اما بازهم مردم براي جشن و ابراز خشنودي به خيابان ها نيامدند! چرا!؟ چون همه چيز محرمانه بود و نمي دانستند براي چه بايد جشن بگيرند!
    3
- اگر ماجرا به همينجا ختم مي شد، مشکلي نبود، اما ظاهرا اين رشته سر دراز دارد! پس از فتح الفتوح، دولت در يک سفر اروپايي، به تعبير رسانه هاي غربي همچون يک «مشتري ولخرج» حدود 120 هواپيما خريد! بازهم جزئيات خريد ها محرمانه بود و بازهم مردم نامحرم! اين بار برخي شايعات پيشين قوت گرفت! پيش تر، حرف از برخي توافقات پنهان بود. توافقاتي که قدرت اقتصادي ما را کاناليزه مي کرد و اکنون، ما سخاوتمندانه، پول هنگفتي را براي خريد هواپيما به فرانسه داده بوديم! باز هم برخي شايعات ديگر جان مي گيرد! معامله تحميلي با فرانسه! همان پليس بد مذاکرات، همان که روز آخر هم از دشمني دست برنداشت و باج خواهي کرد و ... 
    4- اما تنها ايرباس نبود که محرمانه باقي ماند. حتي قرارداد ساده اي مثل قرارداد با پژو هم محرمانه ماند! آيا ما در حال معاملات پنهاني هستيم که کسي نبايد از آن چيزي بداند!؟ ساخت سه مدل خودرو مربوط به چند سال قبل، بدون انتقال تکنولوژي چه چيز محرمانه اي مي تواند داشته باشد!؟ وزير صنعت آشکارا از محرمانه بودن آن مي گويد و يک نماينده مجلس استدلال مي کند که «معاملات خصوصي مي تواند محرمانه باشد اما معاملاتي که در آنها پاي منافع و منابع ملي در ميان است، نبايد و نمي تواند محرمانه باشد» اما ... بازهم همه چيز محرمانه باقي ماند!
    5
- به جز دستاورد هاي فتح الفتوح برجام، محرمانه هاي ديگري هم داريم! مثل همين آي پي سي يا قراردادهاي جديد نفتي که براي همه محرمانه است اما براي همه دنيا به خصوص انگليسي ها غيرمحرمانه است و اصلاقرار است به هر قيمتي شده در آنجا رونمايي شود حتي اگر چند بار به برخي مسئولان مربوطه ويزا ندهند! ظاهرا اشکالي ندارد و آنها بازهم منتظر مي مانند تا فرجي از غرب حاصل بشود! به جز اين، چند روزي است که نرخ رشد هم محرمانه شده و کسي نمي داند در سه ماه اخير، چه ميزان رشد داشته ايم و چه اتفاقي در زندگي مردم افتاده است؟ و البته به جز اين دو محرمانه هاي ديگري هم داشته ايم.
     اکنون بايد به چرايي ماجرا بپردازيم. روشن شد که اگر کسي کوچکترين دستاوردي داشته باشد، نه تنها آن را محرمانه نمي کند، بلکه در هر محفل و مجلسي از آن با افتخار ياد مي کند. بنابراين، پرسش آن است که اگر در قراردادها و پيمان هايي که ذکر مختصري از آنها رفت نفع ايران و ايراني لحاظ شده است، چرا دولتمردان با افتخار آن را سر دست نمي گيرند. اما وقتي چيزي نمي گويند و فقط شعار داده مي شود،يا اساسا قراردادي به مرحله اجرا نخواهد رسيد و فعلاو براي مصرف انتخاباتي آرزوها به خبر تبديل شده يا اگر قراردادي به مرحله اجرا برسد، آنقدر يک طرفه است که نفعي براي مردم ما نخواهد داشت! مثلاقرار بوده که در اثر رفع تحريم ها سرمايه خارجي جلب و در اثر آن اشتغال ايجاد شود. سي ماه همين شعار داده شد و بخاطر آن، بخش اعظمي از صنعت هسته اي و دستاوردهاي آن در برابر چشم مردم برچيده شد. اکنون چه بدست آمد!؟ وزير راه درباره فتح بزرگ دولت يعني خريد هواپيماي ايرباس مي گويد: «آنچه ما توافق کرده ايم يک سرمايه گذاري خارجي واقعي (FDI) است. جز 15 درصدي که ما بايد به تدريج از قرارداد خريد هواپيماها پرداخت کنيم، مابقي مبلغ توسط طرف قرارداد تامين يا تنظيم خواهد شد. ايرباس 15 درصد را از منابع داخلي خودش تامين مي کند که اين در تاريخ صنعت هوانوردي بسيار نادر است و 85 درصد مابقي را نيز فروشندگان از محل تامين کنندگان مالي اروپايي فاينانس مي کنند.» اما FDIچيست که وزير راه با افتخار از آن ياد مي کند و اساسا معامله صورت گرفته را شامل مي شود؟ به سرمايه گذاري يک شرکت يا نهاد خارجي به منظور تجارت يا توليد در کشوري ديگر FDI مي گويند. آيا اين اتفاق در معامله اخير رخ داده و ايرباس در ايران کارخانه يا کارگاهي احداث مي کند!؟ آنچه در عالم واقع رخ داده (البته اگر آمريکا به فرانسه اجازه بدهد) اين است که حدود 120 هواپيما خريده ايم اما پولش را يکجا نخواهيم داد بلکه دولت متعهد است فارغ از سودآوري يا زيان دهي خط هوايي اين هواپيماها، بقيه اقساط را به فرانسوي ها بدهد! آيا دولت حق ندارد اين قرارداد را محرمانه نگه دارد!؟ حق دارد! چون افشا آن دو زيان برايشان خواهد داشت؛ نخست شکل گرفتن اين سوال که آيا در دولت يازدهم، کار در دست کساني است که تفاوت يک قرارداد ليزينگ ساده با قرارداد سرمايه گذاري بين المللي را نمي دانند! و دوم آنکه با اين زيان و ولخرجي، صداي حاميان باقيمانده هم به اعتراض بلند خواهد شد.
    حالاديگر کاملامعلوم است چرا قرارداد پژو، ايرباس، آي پي سي و خيلي چيزهاي ديگر محرمانه است! حالاديگر معلوم است که ايران براي بقاي برجام، در حال پرداختن هزينه گزافي است که استقلال اقتصادي ما را نشانه رفته است آنگونه که وزير خارجه در همايش فرصت هاي پس از برجام مي گويد: «منفعت طرف مقابل از سرمايه گذاري در ايران عامل پايداري توافق خواهد بود» يعني چه!؟ يعني استقلال اقتصادي ايران، سرمايه ايران و منابع ايران به طرف غربي پيشکش مي شود تا برجام پايدار بماند! آيا دولت اساسا مي تواند چنين توافقاتي را غيرمحرمانه کند!؟ و اين که چرا رئيس جمهور، مي گويد: «به ما مي گويند برجام که شد، دولت براي ملت رفاه بياورد. مگر ما برجام را آورده ايم!؟ ما چه کاره هستيم؟ برجام را خدا آورد، همان خدا هم براي اين ملت سربلندي بيشتر و رفاه بيشتر خواهد آورد نويسنده: حسين شمسيان