هنرش جمله چو گفتي عيب او نيز بگو! يادداشت دانشجويي

    هنرش جمله چو گفتي عيب او نيز بگو!
يادداشت دانشجويي 14 مرداد – 94
مدتی است که سربازجو شریعت نداری برای  تقویت پشت جبهه ی مخالفت با توافق هسته ای و وزیر علوم ومدعیان اصلاح طلبان یادداشت های انتقادی دانشجوی بسیجی یا ساندیس خوران را دراوین نامه اش   گنجانیده است .

بيست و سومين روز از تيرماه سال جاري را مي توان بعنوان يکي از نقاط عطف در تاريخ سياسي جمهوري اسلامي برشمرد. روزي که از يک طرف، عده اي آن را «مهمتر از فتح خرمشهر» پنداشته و تيم هسته اي را در زمره «اميرکبير» و «دکتر مصدق» مي گنجاندند و در سوي ديگر، برخي آن را با «عهدنامه ترکمانچاي» يا نوشاندن جام زهر در جريان پذيرش «قطعنامه 598» قياس نموده و اسامي مذاکره کنندگان را در ذيل نام هايي چون «ميرزا ابوالحسن ايلچي» و «ميرزا آقاخان اعتمادالدوله» قرار دادند!
    
در اين ميان به واسطه عقبه تشکيلاتي و کميت معتنابه غربزدگان حاضر در رسانه هاي مشترک المنافع اعتدالي-اصلاحاتي، چنان جو اغراق آميزي از دستاوردهاي تيم مذاکره کننده ايراني و بالاخص شخص محمدجواد ظريف پديد آمد که گويي «معجزه هزاره سوم» ديگري پاي به عرصه وجود نهاده است!
    «
انقلاب ديپلماسي؛ جهان تغيير کرد»، «پيروزي بدون جنگ»، «آغاز عصر ايراني»، «حصر ايران شکست»، «کليد چرخيد؛ ايران خنديد»، «خجسته باد اين پيروزي»، «انفجار اتمي بدون بمب» و ...؛ تنها گوشه اي از ذوق زدگي هاي جماعت خوشبين به غربيون بدعهد بود که تنها ساعاتي بعد، پالس هاي آن در خيابان هاي فرادست نشين پايتخت، به شعارهايي همچون «در بهار آزادي؛ جاي دو نفر خالي» و «توافق بسته شد؛ نوبت رفع حصر شد» تعميم پيدا کرد!
    
ناگفته پيداست، مرجع ضمير بارک الله گفتن ها و فوکوس اين قبيل رسانه ها، بر روي کسي جز شخص وزير امور خارجه و تيم همراه ايشان نبود چراکه پس از انعقاد توافق و حتي مدت ها پيش از آن، پروژه بزک توافق احتمالي هسته اي کليد خورده بود.
    
اگرچه سليم النفسي و ويژگي هاي برجسته شخصيتي فرزندان انقلاب در تيم مذاکره کنندگان هسته اي بر کسي مکتوم و پوشيده نيست اما ملحوظ داشتن اين سجايا نبايد مانع از نقد دلسوزانه شود و انسان را ورطه افراط کاري بکشاند.
    
همان طور که از نظر گذشت، پروژه اسطوره سازي از مذاکره کنندگان هسته اي و در راس ايشان دکتر ظريف، از آنجا آغاز گرديد که «کاترين ري» (سخنگوي اتحاديه اروپا) با انتشار عکسي در صفحه توئيتر خود مدعي شد، دکتر ظريف در محاجه اي لفظي و در واکنش به تهديد ترک مذاکرات از سوي طرف غربي، خطاب به «فدريکا موگريني» مي گويد: «هيچ وقت يک ايراني را تهديد نکن»!
    
پس از اين نقل قول بود که سيلي از ابراز احساسات ناسيوناليست هاي وطني در مدح اين اقدام وزير امور خارجه منتشر گرديد و حتي رسانه ملي هم با رپورتاژ آگهي در برنامه اي زنده به استقبال از دکتر ظريف پرداخت! 
    
اين همه در حالي بود که نه تنها هيچ سند صوتي يا تصويري دال بر اظهار اين عبارت از زبان دکتر ظريف منتشر نشد بلکه حتي فدريکا موگريني در پاسخ به پرسش مجري شبکه سي.ان.ان که درباره صحت اين ماجرا از او سوال کرد نيز جواب روشني در تاييد يا تکذيب آن نداد!
    
به فرض صحت داشتن اين ماجرا، اگرچه اظهار اين عبارت از سوي وزير خارجه کشورمان در برابر همتايانش در گروه 1+5 غروربرانگيز و قابل تحسين است اما به همين اندازه، اظهارنظر نه چندان دور دکتر ظريف در مورد ناتواني دفاعي جمهوري اسلامي نيز شايسته نکوهش و تاسف برانگيز مي باشد!
    
به ياد آوريد آذرماه سال 92 را که وزير امور خارجه دولت يازدهم در جمع دانشجويان دانشگاه تهران گفت: «غربي ها از چهارتا تانک و موشک ما نمي ترسند. آيا شما فکر کرديد آمريکا که با يک بمبش مي تواند تمام سيستم دفاعي ما را از کار بيندازد از سيستم دفاعي ما مي ترسد؟ آيا واقعاً به خاطر قدرت نظامي ماست که آمريکا جلو نمي آيد؟»!
    
لازم به ذکر است که علي رغم اينکه فايل صوتي و تصويري اين نقل قول شاذ و صدالبته شگفت انگيز در فضاي مجازي موجود است اما در آن برهه، نه از سوي صداوسيما به اطلاع عموم رسيد، و نه روزنامه هاي معلوم الحال زنجيره اي به انعکاس آن پرداختند؛ که اگر مي پرداختند جاي تعجب داشت!
    
مضاف بر اين، حافظه ايرانيان آن قدر ياري مي کند که توئيت دکتر ظريف در تبريک سال نو عبري يا به عبارت بهتر «روش هشانا» به يهوديان صهيونيست و ايضاً تاييد تلويحي افسانه هولوکاست را به خاطر آورند!
    
نزديک به دو سال قبل بود که محمدجواد ظريف ( دشمن قابل احترام «هنري کسينجر»، مشاور ارشد امنيت ملي کاخ سفيد ) پس از تبريک سال نو يهودي خطاب به دختر نانسي پلوسي (سياستمدار آمريکايي) در صفحه توئيتر، به او اطمينان خاطر داده بود: «ايران هيچ گاه هولوکاست را انکار نکرده و آن مردي که هولوکاست را انکار مي کرد، ديگر رفته است.»!
    
اگرچه اشاره وزير خارجه دولت يازدهم در توئيت فوق به رئيس جمهور سابق بوده است اما گويا دکتر ظريف فراموش کرده اند که رهبري معظم انقلاب نيز مکرراً درباره ساختگي بودن افسانه هولوکاست سخن رانده و فرموده اند: «در يک کشوري کسي به افسانه هولوکاست اعتراض مي کند، مي گويد من قبول ندارم؛ او را زندان مي اندازند، محکومش مي کنند که چرا يک حادثه پنداري تاريخي را انکار مي کني؟ (18 اسفند 1390) امروز در بسياري از کشورهاي غربي کسي جرات ندارد که واقعه مجهول الحال هولوکاست را زير سوال ببرد.(27 شهريور 1391) / شما ببينيد در کشورهاي اروپايي کسي جرات نمي کند راجع به هولوکاست حرف بزند؛ اظهار نظر درباره هولوکاست، ترديد درباره هولوکاست، يکي از بزرگ ترين گناهان محسوب مي شود. (اول فروردين 1393) و...»
    
نکته ديگري که مي توان در اين باره متذکر شد آنکه، اخيراً وزير خارجه ايالات متحده در جلسه پرسش و پاسخ اعضاي شوراي روابط خارجي آمريکا، صراحتاً اظهار داشته است: «اگر ما به اين توافق پشت كنيم، يك پيام به افراط گرايان در ايران مي فرستيم و آنان احساس خوبي خواهند كرد و كسي نمي داند كه در انتخابات بعدي چه بر سر روحاني و ظريف مي آيد.»!
    
در بدبينانه ترين حالت ممکن، مي توان اين فرضيه را مطرح نمود که احتمالاً رفتار ناشيانه و خارج از عرف ديپلماتيک تيم مذاکره کنندگان هسته اي موجب شده تا اين طرز تلقي در ذهن يانکي ها بالاخص شخص «جان کري» از آينده تحولات سياسي در داخل ايران، شکل بگيرد.
    
تاريخ گواهي مي دهد که بعد از شکست فاحش اصلاح طلبان در مجلس هفتم و در آستانه برگزاري نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، محمدجواد ظريف که در آن هنگام به عنوان يکي از اعضاي مذاکره کننده هسته اي در تيم دکتر حسن روحاني (دبير وقت شوراي امنيت ملي) فعال بود، اين گونه سفره دلش را براي «محمد البرادعي» رئيس وقت سازمان بين المللي انرژي اتمي گشود: «خيلي از کانديداها [در داخل ايران] از شکست مذاکرات ما سود مي برند. آنها موفقيت چشمگيري در اين گفت وگوها نمي بينند و از طرفي آنها تقريباً آدم هاي پرنفوذي هم هستند. اعتبار اروپايي ها و همچنين مذاکره کنندگان [ايراني] در کشور ما از بين رفته است. اين فقط مشکل اعتماد به آنها نبود. اين مشکل اعتماد به حزب ما هم بود يا به نوعي اعتبار ما در خانه هم بود.»!
    
کوتاه سخن اينکه، اگرچه زحمات شبانه روزي و خستگي ناپذير تيم ايراني در طول هجده ماه گذشته، ماجور و قابل ستايش است اما رخداد بي ظرافتي ها و کم دقتي هايي همچون موارد فوق الذکر، مانع از نگرشي کاملاً مثبت به عملکرد ايشان مي شود؛ چراکه اگر «هُنرش جمله چو گفتيم» بايد «عيب او نيز بگوييم»!
    *
محمد زندي 
    
فعال دانشجويي