يادداشت خبرنگار سايه سنگين ساختماني مجلل بر آسايشگاه محقر جانبازان

    يادداشت خبرنگار 
سايه سنگين ساختماني مجلل بر آسايشگاه محقر جانبازان 14 مرداد – 94
به نظر می رسد که  جای ستون "  نگاه " اوین نامه ی کیهان که نویسنده اش اغلب خودسربازجو شریعت نداری بود که مکمل یادداشت های روز بود .اکنون یادداشت خبرنگار  ونگاه های مشابه را جایگزین شده است که جنبه یا نتقادی محور عملکرد وزرای دولت روحانی دارد .
نويسنده: فاطمه زورمند

در روزهاي اخير شاهد مراسم کلنگ زني ساختمان جديد سازمان مديريت و برنامه ريزي استان خوزستان در فضايي به وسعت 6619 متر مربع با زيربناي 17 هزار و 800 متر مربع در 7 طبقه با اعتبار 29 ميليارد تومان بوديم تا به قول استاندار اين سازمان حساس داراي ساختماني مجهز شود.
    
اين در حالي است که سازمان مديريت و برنامه ريزي استان خوزستان نه تنها از کمبود فضاي ساختماني رنج نمي برد بلکه يک ساختمان مجلل و نسبتا شکيل با نمايي از سنگ هاي سياه گرانيت در بهترين نقطه شهر اهواز -امانيه - را در تملک خود دارد، اما شايد در نظر استاندار اين ساختمان مجلل مجهز نيست که نياز به جايگزين دارد؟ هزينه کرد 29 ميليارد توماني براي احداث يک ساختمان 7 طبقه در اين شرايط اقتصادي چگونه توجيه مي شود.
    
و نکته قابل تاملي که ما را بر نگارش اين متن واداشت قد علم کردن يک ساختمان شکيل و مجهز و نوساز در مقابل مرکز فرهنگي، درماني و تفريحي جانبازان ضايعه نخاعي استان خوزستان است که از قضا در بخشي از همين زمين قرار دارد. مرکزي که ابتدا قرار بود در وسعت 4 هزار متر احداث شود اما بعد به 3500 متر کاهش يافت و در نهايت در گذار از بروکراسي اداري و کميسيون هاي مختلف عملابه کمتر از 2000 متر تقليل يافت که از اين ميزان تنها 1500 متر آن اعيان مي باشد. آن هم براي يک مرکز که قرار بود با سه بخش مجزاي درماني، آسايشگاهي و ورزشي تفريحي البته براي اولين بار بخشي نيز به احداث يک فضاي سبز کاربردي براي جانبازان ضايعه نخاعي تبديل شود که گويا در کش و قوس هاي صورت گرفته قلم حذف بر آن کشيده شد و عملابايد کلمه تفريحي را از عنوان اين مجموعه حذف کرد.
    
آيا جانبازان قطع نخاعي که چندين سال است در بدترين شرايط جسمي و روحي روزگار مي گذرانند و خانواده هاي آنان نيز با مسائل خاص خود دست به گريبانند مستحق اين نيستند که از ساختماني مجهز برخوردار باشند؟ خوزستان مرکز ثقل دفاع مقدس و صحنه هاي نبرد بوده اما مي بينيم که استان هاي ديگر براي جانبازان قطع نخاعي و خانواده هاي آنها چه رفاهيات و امکاناتي فراهم کرده اند اما ما در خوزستان به کجا رفته ايم. آيا نبايد اقدامي مي کرديم تا لااقل مختصري شرايط را براي جانبازان بهبود بخشيم و اندکي از دين خود را به آنها ادا کنيم؟ در کنار اين آسايشگاه که نه تنها يک بناي نوساز نيست بلکه يک ساختمان بازسازي شده با حداقل هاي آن است و هر چه زمان مي گذرد از فضاي آن کاسته و فضاهاي ضروري و مورد نياز آن هم حذف مي شود تصميم مي گيرند براي اداره اي که خودش داراي فضاي نسبتا مناسبي است در شرايطي که اقتصاد مقاومتي مبناي سياستگذاري هاي نظام و مورد تاکيد رهبري است ساختمان مجهزي که در نوع خود مجلل نيز هست بنا کنند. آيا اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي بازهم بايد فقط برعهده جانبازان و ايثارگران باشد؟ آنها که با تمام وجودشان سختي هاي جنگ را چشيده اند اکنون نيز با تحميل يک ساختمان بازسازي شده حس کنند که همچنان بايد نقش سنگ زيرين آسياب را برعهده بگيرند و با مشکلات بجنگند. استاندار و نمايندگان مجلس و شخصيت ها و نخبگان نبايد نسبت به اين شرايط بي تفاوت عمل کنند؛ بلکه بايد به صورت کاملاجدي و چالشي با اين مقوله برخورد کنند.
    
اما نکته قابل تامل ديگري نيز در اين ميان به چشم مي خورد و آن هم استفاده از پيمانکار غيربومي براي اجراي اين پروژه است. پيمانکاري که در اقصي نقاط کشور پروژه هاي مختلفي را در دست اجرا دارد، باز هم بايد خطاب به استاندار خوزستان گفت: پس وعده استفاده از پيمانکار و نيروي بومي چه شد؟