يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "كاسبان تحريم چگونه معامله مي كنند؟ "

اوین نامه ی کیهان  4 شنبه 14 مرداد ماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "كاسبان تحريم چگونه معامله مي كنند؟ "
حسن ظن و اعتماد به دشمن، نوعي «معامله» است. در اين حالت، چيزي مي دهيد و چيزي مي گيريد. امير مومنان(ع) در اولين خطبه نهج البلاغه و درباره اقامت حضرت آدم در جنت الاعلي مي فرمايد «خداوند سبحان آدم ابولبشر را در جايگاهي که زندگي در آن بدون رنج بود ساکن کرد و به او ايمني بخشيد و از شيطان و دشمني او برحذر داشت. اما شيطان به واسطه حسادت و عداوت او را فريب داد؛ فباع اليقين بِشَکّه و العَزيمَهًَْ بِوَهنِه... به اعتبار اين فريب، آدم يقين را به شک، و عزم و اراده را به سستي فروخت. شادماني و خرسندي او به ترس تبديل شد و فريب خوردگي وي، به ندامت و پشيماني انجاميد.» اميرمومنان عليه السلام همچنين به جناب مالک فرمود دشمن اگر تو را به صلح فراخواند بپذير «ولکن الحذر کلّ الحذر من عدوّک بعد صلحه... اما به طور کامل از دشمن پس از صلح بر حذر باش. چرا که بسا دشمن اظهار نزديکي مي کند تا غافلگير کند».
    
متن فراهم شده در مذاکرات 2 سال اخير ميان ما و آمريکا، از جنس صلح نيست چه اينکه صراحتاً از حمله نظامي سخن مي گويند اما حتي اگر توافق براي صلح هم بود، جايي براي اعتماد به شيطان بزرگ وجود نداشت. به همين اعتبار عجيب است که مقامات آمريکايي به عنوان يک اصل استراتژيک و به شکل ترجيع بند مي گويند اين توافق براساس اعتماد نيست بلکه براساس سخت گيري عليه ايران و راستي آزمايي است -کري در داووس گفت حتي در دوره روحاني به ايران اعتماد نداريم- اما آقاي رئيس جمهور در گفت وگوي تلفني مي گويد براساس روند 2 سال اخير و توافق ژنو «معلوم است که مي شود اعتماد کرد»! و آقاي هاشمي در اجلاس مديران آموزش و پرورش با هيجان مي گويد «يکي از تابوهايي که شکست و هنوز هم براي انجام نشدن آن دست و پا مي زنند، مذاکره با آمريکا بود... البته پيش از انتخابات يک تيم سطح پايين در عمان با آمريکايي ها مذاکره کردند اما چون قوي نبود و حمايت مردمي نيز پشتوانه آن قرار نداشت]![ بي ثمر بود». آيا با اين اظهار هيجان چندباره، آقاي هاشمي مي خواهد ضمانت شيطان بزرگ را بکند که برخلاف چندين قول و قرار قبلي (نظير قرارداد الجزاير و...) خدعه و بدعهدي نمي کند؟! آيا اين افتخار است که آمريکايي ها فرستاده ويژه رئيس جمهور (معاون دفتر وي) براي نمايندگي ايران در سازمان ملل را رسماً «تروريست» بخوانند و راه ندهند، و ما با اين وجود از اعتماد به آمريکا يا شکستن تابوي مذاکره حرف بزنيم؟! ما به ازا و نتيجه اين ذوق زدگي چه خواهد بود؟!
    همان گونه که اغتشاشگران در ميانه فتنه سال 1388 لو دادند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، امروز هم به نظر مي رسد براي بعضي ها حل چالش هسته اي و «برجام» بهانه است و جمال خود آمريکايي ها را عشق است! امروز اهل خبر و رسانه نيک مي دانند که پس از افتادن فتنه 88 در سراشيبي زوال، چه کساني به اسم نمايندگان سران جنبش سبز به آمريکايي ها پيغام دادند تحريم هاي فلج کننده - و نه تدريجي - را اعمال کنيد و به ريشه معيشت مردم ايران بزنيد تا ميوه آن را کف خيابان يا پاي صندوق بچينيد. اگر قرار باشد دنبال کاسبان واقعي تحريم در سياست و انتخابات باشيم، کدام طيف کاسب تر از آنها که يا گراي تحريم را دادند و يا ميوه اش را چيدند؟! اين عار است نه افتخار که آقاي جان کري در شوراي روابط خارجي آمريکا با دلواپسي تمام بگويد «اگر به اين توافق پشت کنيم ]...[ و ]...[ که خود را براي مذاکرات با غرب به خطر انداختند، در انتخابات به دردسر جدي مي افتند». آيا اين عبارت شبيه همان دغدغه اي نيست که يک ديپلمات ارشد ايراني اواخر شهريور پارسال- و اتفاقاً او هم در شوراي روابط خارجي آمريکا و در پاسخ هاله اسفندياري- مطرح کرد مبني بر اينکه اگر مذاکرات به نتيجه نرسد، مردم ايران فرصت خواهند داشت تا 16 ماه ديگر در انتخابات پارلماني، به اين عملکرد ما پاسخ دهند؟!
    
بگذاريد خوش بين باشيم و بگوييم سخن اين ديپلمات ما، سهولسان بود و او قصد ارسال پيام کذايي به آمريکايي ها نداشت. يا اصلاً بگوييم به يک ديپلمات متدين نمي خورد در بحبوحه مذاکرات، فکر برد و باخت انتخاباتي و جناحي باشد و چنين اظهارنظري از دست وي در رفته است. اما آيا نمي توان پرسيد که چرا دولت محترم و وزارت خارجه به دهان وزير خارجه بي سر و پاي آمريکا نمي زند و نمي گويد تو بي جا کرده اي که براي ناکامي ما در انتخابات آينده اظهار نگراني مي کني؟! آيا مي شود گفت اين سخن کري هم مصرف داخلي دارد يا بايد احتمال داد که ماوراي برجام هسته اي و مصلحت ديد نظام براي رفع شر و بهانه تراشي دشمن، کساني آرزوهاي ديگري دارند؟ مي شود سوال ديگري هم پرسيد که اگر شرارت دشمن در حوزه تحريم ها نبود، برخي طيف هاي سياسي به حرف افتاده در چند سال اخير، حرفي هم براي گفتن و بهانه اي براي طعنه زدن داشتند و آيا تحريم دشمن و گشودن زبان تخطئه و طعنه براي اين گروه به مثابه چادر اکسيژن و شوک تجديد حيات عمل نکرده است؟! مي پرسيد به چه قيمتي؟ براي بخشي از اين گروه، قيمت مهم نيست. وقتي مي شود در برابر جمهوريت ايستاد و آلت دست دشمنان اسلاميت نظام شد، حالااندکي فشار بر معيشت مردم از طرف دشمن که طوري نيست؛ لااقل دستشان مي آيد- به قول آن ديپلمات انگليسي- که ماشه اقتصادي غرب آماده چکاندن است و بايد در انتخابات مطابق ميل غرب انتخاب کنند!
    همين جا و در نقطه حساس بحث بايد درنگ کرد و به تصريح نوشت که بايد تفاوت قائل شد ميان آن که خوب مي فهمد و به خيانت عمل مي کند و دومي که قصد خدمت دارد اما بد مي فهمد و بدون قصد، و در زمين و نقشه اولي ايفاي نقش مي کند. مرز دوم و مهم را همان گونه که گفته شد بايد ميان «خط سازش با شيطان و بزک کنندگان او» و مسير منطقي و حکيمانه کليت نظام در زمينه ستاندن بهانه از دست دشمن و رفع موانع پيشرفت فني و اقتصادي ترسيم کرد. همان گونه که حضرت امام(ره) مجوز مذاکرات الجزاير را صادر کردند، جانشين صالح ايشان براي مذاکرات موردي درباره چالش هسته اي اجازه دادند. در عين حال هم امام خميني و هم امام خامنه اي تاکيد کردند که آمريکا به اعتبار هويت خود، شيطان بزرگ و مجسمه استکبار است. حال اينکه متوليان اين ماموريت چه قدر در عمل درست پيش رفتند يا نه، و راه نقض عهد طرف غدار را بستند يا خير، موضوع ديگري است. اين منطق راهبردي که حتي پس از مذاکرات «براي ادامه مبارزه با استکبار آماده باشيد» ذاتاً در تعارض با اعتماد و حسن ظن به دشمن و توهم گسترش مذاکرات به حوزه هاي ديگر است که از حقوق بشر و تروريسم شروع مي شود و تا به رسميت شناختن رژيم غاصب صهيونيستي و ابراز ندامت از استقلال و عزت و آزادي ملت ايران توسعه پيدا مي کند.
    
استفاده از ظرفيت هاي سياست خارجي يک بحث است و چوب حراج زدن به منافع ملي بحث ديگري است. رهبر معظم انقلاب اول فروردين 92، دشمني هاي دولت فرانسه با ملت ايران را ناهوشمندي توصيف کرده و اين کار را موجب ايجاد دشمني در ميان ملت ايران دانستند که در تاريخ دور خود نگاه بدي به فرانسه نداشته اند. ايشان در عين حال 29 آبان 92 فرمودند؛ «بعضي سردمداران اروپايي مي روند تملق صهيونيست هاي وحشي را مي گويند و خودشان را تحقير مي کنند. ملت فرانسه در اروپا اعتبار سياسي به دست آورد به دليل اينکه در مقابل آمريکا در ماجراي بازار مشترک اروپا ايستاد... حالادولتمردان همان کشور نه فقط مقابل آمريکا بلکه بروند در مقابل صهيونيست هاي نحس نجس اظهار کوچکي و تواضع بکنند، مايه سرشکستگي ملت فرانسه است». حالاتصور کنيد طي دو سال مذاکرات، مکرراً از سوي برخي مسئولان دولت و حاميان سياسي و رسانه اي آنها گفته مي شود که فرانسه نقش پليس بد را بازي کرده و سخنگوي اسرائيل شده و... اما سربزنگاه و در اولين فرصت، وزير خارجه بدنام همان کشور به تهران دعوت مي شود، حال آن که هم نام خون هاي آلوده را به يدک مي کشد، هم پيشنهاد دهنده برگشت پذيري سريع تحريم هاست و هم علناً از اهانت نشريه فرانسوي به پيامبر اعظم(ص) حمايت کرده است. در اين سفر چه کلماتي رد و بدل شده است؟ رئيس جمهور مي گويد «آقاي فابيوس گفت در پاريس به شرکت ها گفتم دوره اي که قبلانسبت به ايران داشتيد تمام شده و اگر مي خواهيد کالابه ايران ببريد، دولت ايران زير بار نخواهد رفت، شما بايد سرمايه و تکنولوژي ببريد» اما مي دانيد همين فابيوس به هنگام حضور در تهران و در گفت وگو با رسانه هاي فرانسوي چه گفت؟ به گزارش راديو فرانسه «فابيوس گفت ايران نيازهاي عظيم دارد و حالاخودشان مي گويند نيازهاي زيادي دارند، مثلابه قطار، مواد غذايي] !![ و همه نوع تجهيزات احتياج دارند»! چه کسي به اين دلال جنايت گفته که ما محتاج مواد غذايي فرانسه هستيم؟! و به راستي ما محتاجيم يا فرانسوي ها که طي چند سال اخير با آشوب هاي اقتصادي زنجيره اي و به آتش کشيدن هزاران خودرو و اتوبوس در شب هاي سياه پاريس و برخي شهرهاي ديگر روبه رو بوده اند؟
    برخي تحليل گران خوش گمان- حتي در سطوح مديريتي- چنان درباره برجام و قطعنامه 2231 سخن مي گويند که انگار پرونده هسته اي مختومه و تحريم ها لغو شده و آمريکا و برخي دولت هاي غربي، دشمني و بدعهدي را کنار گذاشته و تغيير مسير داده اند. در اين ميان برخي هم نه به اين شدت اما تصور مي کنند اگر توافق به سرانجام برسد، يک دوره آرامش و تنفس و تجديد قوا براي کشور است. گروهي نيز برآنند که چون اذن اين مذاکرات را رهبرمعظم انقلاب - با تعبير نرمش قهرمانانه- صادر کرده اند، بنابراين نتايج خروجي آن هم هر چه باشد، مورد تاييد معظم له است. مشخصا در اين زمينه مي توان دو تلقي را رصد کرد. يکي از اين دو تلقي مي گويد چون مذاکرات تحت نظر رهبري انجام گرفته و تيم، مورد تاييد ايشان است پس بايد دربست محتواي توافق را پذيرفت. برخي از قائلان به اين تصور در جريان بيانيه لوزان تا مرز تبريک هم پيش رفتند اما رهبري فرمودند چه تبريکي؟! تلقي دوم معتقد است که به تصريح رهبر معظم انقلاب اولاايشان در جزئيات مذاکرات دخالت نمي کنند. ثانيا سخنان عمومي و خصوصي ايشان در اين زمينه و عرصه هاي ديگر يکي است. ثالثا معظم له خط قرمزهاي روشني، هم درباره شيطان بزرگ و هم چارچوب مذاکرات (نظير لغو همزمان تحريم ها در روز اجراي تعهدات، موکول نکردن اجراي تعهدات غرب به گزارش آژانس، حفظ حريم هاي امنيتي و نظامي و فني و...) ترسيم کرده اند. رابعا به صراحت فرموده اند متن فراهم آمده با دقت در مسير قانوني ملاحظه و بررسي شود و در صورت تصويب، راه نقض عهدهاي طرف مقابل که به هيچ وجه قابل اعتماد نيست بسته شود.بنابراين آيا بدون بررسي و بستن راه هاي نقض عهددشمن در همين متن برجام مي توان گفت به خواست رهبري عمل شده است؟ و اگر بنا بود رهبري اين متن را تاييد کنند چرا به بررسي و ملاحظه دقيق در مسير قانوني و بستن راه هاي نقض عهد اصرار دارند؟! 
    
اما فراتر از اين دو تلقي درون نظام، جريان قائل به بستن به هر قيمت با غرب درصدد است ضمن ايجاد هاله تقدس براي برجام و مزاحمت براي منتقدان، نظام را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. تعبيه قطعنامه شوراي امنيت در برجام و تصويب آن در شوراي امنيت سازمان ملل پيش از بررسي و تصويب برجام در ايران، نشانه اين طراحي است در حالي که قطعنامه، به يک ميدان مين و ماشه کشيده شده آماده شليک، بيشتر مي ماند تا مکانيسم حل بحران و رفع اختلاف. با اين اوصاف بررسي دقيق برجام و رفع پاشنه آشيل ها و نقاط آسيب خيز آن، اهميت مضاعف پيدا مي کند، ضمن اينکه حساسيت و خالي نگذاشتن ميدان مبارزه با استکبار اولويت مهم تر و هميشگي ماست. نويسنده: محمد ايماني