سرمقاله :جمهوری "پاکستان و مرگ تدریجی تروریسم"

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 10 مرداد ماه سال 1394
 سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری اسلامی "پاکستان و مرگ تدریجی تروریسم"
 معلوم نیست که سرمقاله نویس خودش را به کوچه علی چپ زده یا درک و فهم وشعور مخاطبین خودرا کم فرض کرده است  که بدلیل اعلام مرگ ملاعمر که معلوم نیست چند سال پیش وی مرده بود وکشته شدن اسحاق مالک فرمانده  لشکر جنگوی حقانی پاکستانی  در پایان سرمقاله خود مدعی شده است :
اکنون که مرگ تدریخی تروریسم آغاز شده، به نفع دولت پاکستان است که با ریشه‌های تروریسم در این سرزمین و با حامیان آن در ارتش برخوردی جدی نماید. ارتش پاکستان در گذشته همواره از اعتبار و آبروی زیادی برخوردار بود و به تدین و ایمان مذهبی شهرت داشت. اکنون نیز همین ویژگی‌ها در بسیاری از ارتشیان این کشور وجود دارد. این امتیاز مهم باید برای ارتش پاکستان حفظ شود و از تجربه و مهارت سازمان پرسابقه‌ای همچون «آی. اس. آی» باید برای تبدیل نمودن پاکستان به امن‌ترین کشور منطقه استفاده شود.
سئوال است مگر امکان دارد تازمانی که پدرخوانده ی داعش و بانکدار تروریست جهانی خلافت اسلامی ولایت فقیه برسرکار است و پشتیبان اصلی تروریسم وجنگ افروزی وبی ثباتی وناامنی منطقه است . ادعای مرگ تدریجی تروریسم در پاکستان کرد .به ویژه اینکه پس ازاشغال نظامی عراق این کشور عملاً تبدیل به حیاط خلوت  خامنه ای وپاسداران شد .همچنین وکانون صدور تروریسم وبحران وارتجاع به منطقه شده است.

سایه سیاه تروریسم، دیر یا زود از منطقه کنده خواهد شد چرا که پدرخوانده‌ها و حامیان اصلی افراط‌گرایی، از این جرثومه شوم به ستوه آمده‌اند و از شواهد چنین بر می‌آید که این فرزند ناخلف روی دستشان مانده است.
زوال تروریسم را از مرگ مهره‌های اصلی و پیاده‌های شطرنج آمریکا و عربستان در منطقه نیز می‌توان فهمید. مرگ و هلاکت دو عامل و سرکرده تروریسم و افراط گرایی در منطقه که سالها بخش عمده‌ای از خاورمیانه را به ناامنی کشانده بودند، نوید اضمحلال گروه‌های تندرو را در افغانستان و پاکستان می‌دهد. خبر مرگ «ملاعمر» رهبر طالبان و هلاکت «اسحاق مالک» سرکرده گروهک تروریستی لشگر جنگوی باعث خوشحالی زیادی در جهان و منطقه و به ویژه افغانستان و پاکستان شد.
بی‌گمان مرگ ملاعمر رهبر طالبان افغانستان موجب سرعت گرفتن زوال طالبان خواهد شد، امری که به مرور جایگاه دیگر گروه‌های ریز و درشت افراط گرا و تندرو را تضعیف خواهد کرد. طالبان شاخه‌ای از القاعده است که در افغانستان و پس از شکست تهاجم شوروی به وجود آمد و با حمایت عربستان و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی. اس. آی) قدرت را دردست گرفت. این گروه متحجر از 14 سال پیش و پس از لشکرکشی آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور، در ظاهر وارد مبارزه با نیروهای بیگانه حاضر در افغانستان شد ولی در واقع به عاملی برای بی‌ثباتی در منطقه از جمله پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، مصر، لیبی، یمن و... تبدیل گردید.
با مرگ ملا عمر و اختلافاتی که علیرغم تعیین «ملا اختر منصور» از قندهار به عنوان جانشین وی پدید آمده، باید از این پس شاهد سقوط و زوال این گروه در افغانستان و پاکستان بود که به دلیل اختلافاتی که بین «اختر منصور» با «طیب آقا» رهبر دفتر سیاسی طالبان در قطر و فرد مذاکره کننده با دولت افغانستان و «ملا یعقوب» فرزند ملاعمر وجود دارد روز به روز به دامنه آن افزوده می‌شود.
از سوی دیگر خبر هلاکت «اسحاق مالک» سرکرده گروهک تروریستی لشکر جنگوی در پاکستان، ضربه بزرگ دیگری به سازماندهی تروریسم در منطقه وارد کرد. این گروه که اخیراً با داعش بیعت کرده بود، در طول سه دهه اخیر همواره پناهگاهی برای جریان‌های تکفیری و تروریستی در سراسر جهان محسوب شده و ارتباط آن با گروه‌های جنایتکاری نظیر القاعده، لشکر طیبه، تحریک طالبان پاکستان و شبکه حقانی به وضوح این گروه را به خطری بالقوه برای امنیت منطقه تبدیل کرده بود.
گروه لشکر جنگوی که شاخه نظامی سپاه صحابه محسوب می‌شود یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های ناامنی در پاکستان به شمار می‌آید و فقط در یکماه گذشته با قتل بیش از 200 تن از شیعیان پاکستان در حوادث مختلف تروریستی، بیش از هر زمان دیگری نام خود را به عنوان یک گروه تروریستی افراطی و خطرناک بر سر زبان‌ها انداخته بود.
متاسفانه این گروه که جلاد مردم پاکستان و به ویژه شیعیان لقب گرفته و بارها با ترور پزشکان، وکلا، اندیشمندان و حمله به مساجد، خود را بازوی القاعده و طالبان در پاکستان معرفی و هزاران نفر را به کام مرگ کشانده، در طول سال‌های گذشته از حمایت صریح برخی سیاستمداران و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان برخوردار بوده و به مثابه اهرم «آی. اس. آی» عمل کرده است.
اگر مقامات نظامی و امنیتی پاکستان با گروه‌های تروریستی همکاری نمی‌کردند و از آنها علیه کشورهای همسایه بهره نمی‌جستند، قطعاً اکنون تروریسم اینچنین در منطقه ریشه نمی‌دواند.
شاید اگر این قبیل حمایت‌های سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی. اس. آی) از گروه‌های تروریستی نبود، اکنون شاهد رشد قارچ گونه جریان‌های افراطی در سطح کشورهای اسلامی و پیامدهای ناگوار امنیتی برای مسلمانان و کشورهای منطقه نیز نبودیم.
اکنون که دو ضلع تروریسم در منطقه با مرگ رهبران آنها دچار ضربه شده و دیر یا زود تاثیر آن نیز به داعش هم خواهد رسید، اگر مقامات سیاسی و امنیتی پاکستان اجازه ندهند که تروریسم بیش از این در منطقه جان بگیرد و یکبار برای همیشه به ارتباط حامیانه خود با گروه‌های خطرناک تروریستی پایان دهند، به زودی ضلع پایانی تروریسم نیز از هم خواهد پاشید و حمایت‌های کشورهای دیگری از قبیل عربستان و ترکیه نیز از داعشی‌ها نخواهد توانست مانع زوال و جان کندن تروریست‌ها شود.
اکنون که مرگ تدریخی تروریسم آغاز شده، به نفع دولت پاکستان است که با ریشه‌های تروریسم در این سرزمین و با حامیان آن در ارتش برخوردی جدی نماید. ارتش پاکستان در گذشته همواره از اعتبار و آبروی زیادی برخوردار بود و به تدین و ایمان مذهبی شهرت داشت. اکنون نیز همین ویژگی‌ها در بسیاری از ارتشیان این کشور وجود دارد. این امتیاز مهم باید برای ارتش پاکستان حفظ شود و از تجربه و مهارت سازمان پرسابقه‌ای همچون «آی. اس. آی» باید برای تبدیل نمودن پاکستان به امن‌ترین کشور منطقه استفاده شود.