يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "ماجرا فراتر از برجام است"

اوین نامه ی کیهان 2 شهریور ماه سال 1394
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "ماجرا فراتر از برجام است"
هم لهجه وهم قلم و همکار یادداشت روز نویس اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری برای اینکه سوزدل ناشی از سرکشی جام زهر هسته ای از سویر هبرش خامنه ای را نمایش داده باشد که ناشی ازا فشاگری های پیگیرانه  ی اهداف پنهانی هسته ای از سوی مجاهدین و شورای ملی مقاومت بوده است . برای اینکه انتقام از مجاهدین گرفته و لنگ ولگدی هم به رقبا از جمله مدعیان اصلاح طلب متهم به فتنه و زده باشد که کانالی برای توجیه نوشیدن  زهر توافق هسته ای از سوی خامنه ای است . بنابراین با عقده گشایی قبرستان کهنه شکافته و مدعی شده است : پذيرش قطعنامه 598 توسط  خمینی شیاد  تبديل به تور و تله بزرگ براي گروهک مجهاهدين کرد تا دست به خودکشي جمعي بزنند. و مگر 2 پروژه نيابتي مثلث سيا و ام آي سيکس و موساد در سال هاي 1378 و 1388 جز براساس فهم و محاسبه بد از ملت ايران اجرا شد و جز به برداشته شدن نقاب از صورت مجاهدين انجاميد؟
شايد عجيب به نظر بيايد اما چاره و تدبير گشايش در امور، همان است که براي بستن راه نفوذ دشمن نيز لازم است. راه نفوذ دشمن با همان فرمولي بسته مي شود که بن بست ها با آن مي شکند و مضيقه ها رو به گشايش مي گذارد. رهبر معظم انقلاب 26 مرداد امسال در ديدار اعضاي مجمع جهاني اهل بيت فرمودند «نقشه دشمن در منطقه عمدتاً بر دو پايه استوار است، يکي عبارت است از ايجاد اختلاف. دومي عبارت است از نفوذ. اين اساس نقشه دشمن است... البته متخصص اين کار انگليسي ها بودند؛ آنها در ايجاد اختلاف مذهبي تخصص دارند و آمريکايي ها هم از آنها ياد گرفتند و با همه وجود، امروز دارند کار مي کنند». در اين زمينه تحليل 8 سال پيش دکتر مايکل برانت (رئيس بخش شيعه شناسي و از معاونان اسبق سيا) قابل تامل است. وي ضمن انتشار کتابي، از هزينه 900 ميليون دلاري براي شناسايي و مبارزه با شيعه انقلابي خبر داده و تصريح کرد که پس از ضربه بزرگ انقلاب ايران در 1979 به سياست آمريکا و پس لرزه هاي آن، نمايندگان سيا و MI6 انگليس دور هم جمع شدند تا به آسيب شناسي ماجرا بپردازند. «در اين گردهمايي ها نتيجه گيري شد که فراتر از سياست هاي شاه، اين رهبري سياسي (مرجعيت و روحانيت) شيعه و شهادت حسين نوه پيامبر اسلام]ص[ در 1400 سال پيش است که مردم ايران را براي انقلاب به حرکت آورده است... با مشورت MI6 که سابقه و تجربه بيشتري در منطقه خاورميانه دارد، به جاي تفرقه بيانداز و حکومت کن، سياست تفرقه بينداز و نابودکن را انتخاب کرديم
    اگر راه نفوذ دشمن در تفرقه افکني است، بستن راه او و گشودن مسير رونق و پيشرفت در الفت و همدلي نهفته است. اين تعبير شريف از امير مومنان(ع) در خطبه 120 نهج البلاغه است که فرمود «کجايند گروهي که به اسلام فرا خوانده شوند پس پذيرفتند... و هيجوا الي الجهاد فَوَلَهوا وَلَهَ اللّقاح الي اولادها... و به جهاد برانگيخته شدند پس همانند اشتياق ماده شتر به فرزند جدا شده اش، مشتاقي نشان دادند... آنها برادران من بودند که رفتند و سزاوار است که تشنه ديدارشان باشيم و در فراق آنان انگشت به دندان بگزيم. همانا شيطان راه هاي خود را براي شما هموار مي کند و مي خواهد گره به گره، دين شما را از هم بگشايد. و جماعت و اتحاد شما را بگيرد و در ازاي آن تفرقه بدهد و با تفرقه، فتنه را ارزاني شما دارد (ويعطيکم بالجماعهًْ الفُرقَهِ، و بالفٌرقَهًِْ الفتنه) بنابراين از وسوسه ها و تبهکاري هاي او رويگردان شويد و نصيحت را از کسي که به شما هديه مي کند بپذيريد». يعني دامن زدن يا افتادن در دام تفرقه -به هر بهانه که باشد- يک بده بستان شوم با شيطان است؛ وحدت را مي دهيد و تفرقه را مي گيريد و تفرقه را که گرفتيد، شيطان به شکل سنجاق شده و خودکار، فتنه را نيز بر سر شما مي ريزد. به تعبير رهبر انقلاب در ديدار دست اندرکاران حج «به برکت اتحاد و اتفاق، موفقيت هاي بزرگي به دست آورديم؛ اين را بعضي کشورهاي ديگر ندانستند و نفهميدند. براثر يک اختلاف... مي افتند به جان هم و همديگر را مثل دشمن مي کوبند... وقتي نعمت خدا را که تفضل کرده نشناختيم، شکرگزاري نکرديم، کفران کرديم، خب خداي متعال هم رفتار خودش را تغيير خواهد داد... تا وقتي من و شما در راه راست حرکت مي کنيم خداي متعال نعمتش را بر ما باقي نگه مي دارد».
    قرآن کريم در سوره محمد(ص) با قاطعيت مي فرمايد «آنان که کافر شدند، (خداوند) عملشان را نابود مي کند. و آنها که ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ... خداوند بدي هاي آنها را مي پوشاند و امورشان را -از نابساماني- به صلاح و سامان مي رساند». الفت و اتفاق و اتحاد در تراز يک ملت بود که نقشه کاملاً حساب شده آمريکا در صحراي طبس را اسباب سرشکستگي هميشگي شيطان بزرگ قرار داد و پذيرش قطعنامه 598 توسط جمهوري اسلامي ايران را تبديل به تور و تله بزرگ براي گروهک منافقين کرد تا دست به خودکشي جمعي بزنند. و مگر 2 پروژه نيابتي مثلث سيا و ام آي سيکس و موساد در سال هاي 1378 و 1388 جز براساس فهم و محاسبه بد از ملت ايران اجرا شد و جز به برداشته شدن نقاب از صورت منافقين انجاميد؟ آيا شروع اين شبيخون ها به اعتبار نفوذ دشمن و تفرقه انگيزي و يارگيري از درون نبود و آيا تبديل هر دو ماجرا به مرصاد منافقين جديد و نيروهاي 20 سال دست چين شده دشمن - با وجود همه ضعف ها- جز به برکت ايمان و اتحاد بود؟ آيا حقانيت «کَفَّرَ عنهم سيّئاتهم و اصلح بالهم» را به چشم نديديم؟! و آيا براي چندمين بار ايمان نياورديم که «ام يريدون کيداً. فالذين کفرو هم المکيدون. آيا مي خواهند کيد بورزند؟ پس آنان که کافر شدند، خود در دايره مکر الهي قرار دارند» (طور- 42).
    
واقعيت اين است که وضعيت امروز بسيار پيچيده تر از مثلاً 5 يا 10 سال قبل است. اين پيچيدگي البته هم هشدار و هم بشارت است. هشدار است به اين معنا که دشمن سوژه ها و چهره هاي تازه اي براي جولان طمع خويش يافته و بر اين اساس نقشه هاي پيچيده تري چيده است. و بشارت است از منظر ديگر و آن اينکه آزمون سخت تر، براي آزمودگاني است که از آزمون هاي قبلي با سربلندي بيرون آمده اند و گرنه، مثلاً معنا ندارد که کسي در کنکور دانشگاه مردود شود و بتواند پاي آزمون دکترا بنشيند. البته که آزمون دوره دکترا از آزمون ورود به دانشگاه سخت تر است اما آن که به دنبال رشد و مدارج بالاتر است، اين سختي و پيچيدگي را با افتخار و آغوش باز به جان مي خرد. بنابراين پيچيدگي شرايط و فزوني فشارها و نقشه هاي دشمن، ضمن آن که چشم و گوش ما را تيز مي کند، بايد بر اميد و اراده و ايمان و حسن ظن ما به وعده هاي نصرت و تعليم و هدايت الهي بيفزايد؛ که فرمود «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا». کليدي ترين راهبرد در اين مصاف بزرگ و سرنوشت ساز، همان الفت و همدلي است.
    احتمالاً راهبردي تر از اين رهنمود حضرت ولي عصر- ارواحنا له الفدا- نتوان سراغ گرفت که فرمود «لو اَنَّ اشياعنا وفّقهم الله لطاعته علي اجتماعٍ من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لمّا تاخر عنهم اليمن بلقائنا... اگر شيعيان ما- که خداوند آنها را به اطاعت خود موفق بدارد- براي وفاي به عهدي که برعهده آنهاست يکدل و همدل بودند، ميمنت ديدار ما به تاخير نمي افتاد». بهانه اختلاف مهم نيست، مهم اين است که هر اختلافي ميان دوستداران آن حضرت به ويژه در ميان نخبگان و پرچمداران و متوليان امور، امر فرج و روزگار گشايش حقيقي امور را براي دوره اي کمابيش دور به تاخير مي اندازد. با چنين نگرشي آيا کوچک ترين اختلاف و دودستگي و نقار، با هر بهانه اي که باشد، جفا در حق ملت و امت و بشريت نيست؟ ما مامور به وحدت و الفت هستيم و پرسش اساسي اين است که اختلاف مختارها و ابراهيم بن مالک ها يا شيخ فضل الله ها و طباطبايي و بهبهاني ها، و نظاير اين اختلاف ها - کم يا زياد- در 37 ساله پس از انقلاب تا کجا قرار است راه هاي رخنه دشمن را بگشايد يا راه هاي گشوده موفقيت را ناهموار کند؟ کش و قوس ميان مالک ها و اشعث هاي بدعهد در درون جبهه خودي يک غصه است و غافل شدن خوبان از دشمن و دست به گريبان هم شدن در طول تاريخ، غمي ديگر. چرا راه دور برويم؟ از مجادله بر سر شريعتي تا اختلاف بر سر بني صدر و سپس برخي دوگانه هاي قلابي بر سر اشخاص و چهره ها در همين دهه اخير و اين آخري - با تفاوت هايي- مذاکرات هسته اي و برجام! 
    
معلوم است که سرنوشت جمع بندي مذاکرات (برجام) و تصويب يا رد آن براي کشور و ملت و نظام ما اهميت دارد و درست به همين دليل رهبر حکيم انقلاب ظرف همين يکي دو سال اخير بارها ضمن حمايت و پشتيباني از تيم مذاکره کننده، به دفعات ضمن اشاره به بدعهدي، حيله گري و فريبکاري دشمن فرمودند «من نگرانم»، «دغدغه جدي دارم» و «آمريکايي ها مي خواهند از توافقي که هنوز تکليفش و رد يا قبول شدنش معلوم نيست، وسيله اي براي نفوذ بسازند اما ما اين راه را قاطعانه بسته ايم». ترسيم مکرر خطوط قرمز، تذکرهاي بهنگام درباره نقشه دشمن و به هم زدن بازي او و سرانجام تاکيد چندباره بر لزوم ملاحظه و بررسي دقيق و با جزئيات برجام در مجاري قانوني (مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي امنيت ملي) درست خلاف مشي کساني است که بالش زير سر افکار عمومي مي گذارند و دعوت به نيانديشيدن و نديده پذيرفتن مي کنند. در عين حال و با وجود اهميت سرانجام توافق، موضوع مهم تري در ميان است که فربه شدگي برجام نبايد مانع از ديدن آن مسئله مهم تر شود و آن نقشه و تقلاي دشمن براي يافتن جاي پاي نفوذ در منطقه و در داخل کشور- از جمله به بهانه برجام و غير آن- است. البته تعابيري نظير پساتوافق يا پساتحريم، يک اشتباه يا مغالطه بزرگ است اما بايد متوجه بود که نقشه دشمن فراتر از اين توافق است و برجام- تصويب بشود يا نشود- تنها يک ايستگاه از آن نقشه است. بنابراين در مواجهه با نقشه پيچيده دشمن، هم بايد اين ايستگاه و هم آن مقصد نهايي را ملاحظه کرد.
    به اين معنا و در مقايسه با ماجراي بزرگ تر، قصه برجام براي ما يک آزمايش و رزمايش است. مسئله مستحدثه اي پيش آمد که خيلي سابقه نداشت و ما را - که شايد اندکي سنگين شده بوديم- به تکاپوي فکري و تحرک عملي بيشتر واداشت تا گوشي دستمان بيايد که بايد چابک تر، منسجم تر، مهياتر، سازمان يافته تر، مآل انديش تر و مجاهدتر، خميده تر و پا به رکاب تر، فهميده تر و با هم مرتبط تر و تقسيم کار شده تر و هم آهنگ تر در خط مقدم دفاع و حمله باشيم، نقشه داشته باشيم و نقشه دشمن را بشناسيم؛ که اگر اين هوشياري، پديد آمده و ما را به حرکت آورده باشد، يا ضعف هاي سازماني و ارتباطي را متذکر ما شود به هزينه هاي پرداخته شده تا اينجا مي ارزد.
    ماجراي اصلي اين است؛ انگليس با 150 سال و آمريکا با 70 سال پيشينه مهره چيني و شبکه سازي و نفوذطلبي در ايران به انضمام شبکه جهاني صهيونيسم و سرمايه داري، همه بدبختي ها و سرشکستگي هاي خيره کننده خود را در 37 سال اخير در منطقه غرب آسيا (زرادخانه ثروت و قدرت و موقعيت استراتژيک) به درستي از پيدايي و مانايي انقلاب اسلامي مي بينند و رمز آن را نيز در اتحاد کلمه و همدلي نظام امت - امامت مي دانند. آنها براي شکستن اين اتفاق مقتدر، طيف هايي را نشان کرده اند که در ادبيات صريح جان کري در شوراي روابط خارجي آمريکا و فيليپ هاموند در مصاحبه با الشرق الاوسط به دروغ، «اصلاح طلبان» و «ميانه روها» معرفي مي شوند. کري نگران سرنوشت آنها در انتخابات است و هاموند مي گويد اميدواريم بحث به نفع اصلاح طلبان تمام شود. جک استراو وزير خارجه سابق انگليس نيز بهمن پارسال در مجلس عوام تصريح کرد اميدواريم نيروهاي خير(!) بتوانند وضعيت را در ايران به کمک ما تغيير دهند اگر رويتر مي نويسد «مذاکرات هسته اي مي تواند تنش سياسي در ايران را تشديد کند»، ولي رضا نصر مشاور دولت اوباما در نيويورک تايمز خاطر نشان مي کند «توافق هسته اي بايد بتواند بر انتخابات مجلس و خبرگان ايران اثر بگذارد». تکليف روشن است. بايد جاي پاهايي را که دشمن به واسطه آنها مي خواهد در عمق جبهه ملت ايران شکاف بياندازد، در ميان مطبوعات و احزاب و برخي سياسيون شناسايي کرد و اين پناهگاه ها و پوشش ها را فرو ريخت يا بي اعتبار و انگشت نما کرد. نويسنده: محمد ايماني