يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "ضربه اش را نخوريم! "

اوین نامه ی کیهان 5 شنبه 5 شهریورماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "ضربه اش را نخوريم! "
سیاست ازریش بریدن وپیوند سبیل کردن را یادداشت روز نویس همکار سربازجو شریعت نداری دنبال کرده است. زیرا خواسته  ازهمفطاران قلمزنش در اوین نامه ی کیهان عقب نماند که ازموضع آمریکایی مانور تبلیغاتی می دهند .درحالی که خیلی وقت است تاریخ مصرف شوی  شعاری ضدآمریکایی ش سر آمده است و تکرارش به ضدخودش تبدیل می شود .برای اینکه رهبر ولی فقیه برخلاف دوپهلو گویی هایش  که برای مصرف داخلی است و پیوسته تأکید بردشمن شناسی می کند و مدام روضه ی تکراری ضد آمریکایی می خواند .ولی درعمل  جام زهر توافق هسته ای تحمیل شده از سوی آمریکارا نوش جان کرده است .ولی قلم بردستان وارونه نویس یادداشت روز آشکارا تحریف می کنند . زیرا برای اینکه یقه ی رقیب مدعی اصلاح طلب را بگیرند تا متهم به همسویی با آمریکا یا نفوذی های آمریکایی کنند .  بنابراین تلاش می کنند با آویزان شدن به موضع تاکتیکی- تبلیغاتی ضد آمریکایی خامنه ای ادا واطواردشمنی با آمریکا در آورند تابتوانند برای اثبات گول خوردن رقیب از آمریکا یا برجسته کردن مخالفت با توافق هسته ای از محمد مرسی و زنده یاد یاسر عرفات و اسماعیل هنینه فاکت روی کنند که بهد لیل اعتماد بیهوده ای که به آمریکا کردندرودست خوردند تا درنهایت به روحانی و مدعیان اصلاح طلب ختم شود .
«برخي گروه هاي اسلامي در برخي کشورها برخلاف ملت ايران، جاي دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربه اش را نيز خوردند» (رهبر معظم انقلاب در ديدار دست اندرکاران و کارگزاران حج و سفرهاي عتبات-94/5/31)    کشور مصر و گروه اخوان المسلمين، شايد بهترين نمونه براي تبيين اين بخش از بيانات رهبر معظم انقلاب باشد. «محمد مرسي» و اخوان المسلمين پس از انقلاب «اسلامي» مصر، به آمريکا، دشمن قسم خورده اسلام، «اعتماد» کرد و جاي دوست و دشمن را اشتباه گرفت و به قول حضرت آقا ضربه اش را نيز خورد. نگاهي به وضعيت امروز مصر، و گروه اسلامي اخوان المسلمين، در پذيرفتن اين تحليل به ما کمک خواهد کرد. «محمد مرسي» و «محمد بديع» رئيس جمهور سابق و رهبر اخوان المسلمين اکنون زنداني و در انتظار اجراي حکم مرگ هستند و گروه اسلامي اخوان المسلمين هم از هم پاشيده است. در مقابل، حسني مبارک، فرعون مصر و فرزندانش که انقلاب مصر عليه آنها شکل گرفت، تبرئه و آزاد شدند و...     شايد ياسر عرفات، نمونه ديگري از اين جنس آدم ها باشد. زماني وي «الگوي انقلابيون جهان» بود و با مواضع ضدصهيونيستي و ضداستکباري اش، محبوبيت فوق العاده اي بين مردم جهان از جمله ايران داشت. اما بنا به دلايلي- شايد خسته شدن از انقلابيگري- به سمت سازش رفت و به دشمن اعتماد کرد. به سمت مذاکره با دشمناني رفت که دشمني شان با اسلام، ريشه ماهوي دارد. به قول استاد رحيم پورازغدي، عرفات پس از اعتماد به دشمن از «سمبل انقلابيون جهان» به يک «تفاله سياسي» تبديل شد، وي را تحقير کردند، مسموم کردند و در نهايت کشتند. به عرفات نيز وعده هاي زيادي داده بودند حتي با لبخندهاي ديپلماتيک غليظ تر. براي عرفات «مرگ با خفت» نتيجه اعتماد، مذاکره و عقب نشيني در برابر استکبار بود. عرفات هم نتيجه اشتباه گرفتن دوست و دشمن را ديد و ضربه اش را نيز خورد.
    استکبار که آمريکا در راس آن است، اصولاقابل اعتماد نيست و به هيچ يک از تعهداتي که داده است نيز پايبند نيست. اين ضربه زدن ها به دليل ماهيت استکباري آمريکا است و بنابر اين بين دوست و دشمن هم فرق نمي گذارد. اگر عرفات و مرسي، مسلمان و انقلابي بودند، معمر قذافي، محمدرضا شاه و زين العابدين بن علي که انقلابي نبودند، دوست و نوکر آنها بودند. اما آنها نيز به رغم همه اين نوکري ها، پس از پايان تاريخ مصرفشان، به تفاله هاي سياسي تبديل شدند. اين روش کار کشورهاي مستکبري مثل آمريکا، انگليس و حتي فرانسه است.    اما متاسفانه کساني در داخل کشور با هدف بهبود روابط وکاهش تنش ها و با شعارهايي مثل «نبايد در گذشته هاي دور باقي ماند» يا «پرونده هاي قديمي را نبش قبر نکنيم.» احتمالابي آن که متوجه باشند براي بدنام ترين و بدسابقه ترين کشورها و مستکبرترين آنها پيام تمايل مي فرستند! و مسئولين را به حرکت به آن سمت ترغيب مي کنند. راهي را براي آنها برگزيده اند که پيش از اين ناکارآمدي و خطرات آن به کرات ثابت شده است. عده اي نيز احتمالاراه حل مشکلات اقتصادي را در نزديکي با همين کشورهاي بدعهد و بدسابقه ديده اند؛ اگرچه دم از اعتقاد به اقتصاد مقاومتي و ظرفيت هاي دروني مي زنند، اما بعضا توان ايراني را در تهيه آبگوشت بزباش و قرمه سبزي و ... مي دانند. اين عده در زبان مي گويند، اعتمادي به آمريکا ندارند اما اعتماد به آمريکايي ها در برخي موضع گيري هايشان موج مي زند. اين ديدگاه که توانسته ايم با مذاکره سايه شوم جنگ را از سر مردم برداريم و... رنگ و بوي اعتماد مي دهد نمي دهد؟ يعني قبول کرده ايم که دشمني ماهوي آمريکا با نظام اسلامي خاتمه يافته است!     
آمريکايي ها اگر توان حمله نظامي به ايران را داشتند، توجهي به توافقنامه و تعهد و ... نمي کردند، حمله مي کردند، و اگر تاکنون جرات چنين غلطي را نداشته اند، نه به خاطر اين دو سال مذاکره که به خاطر 36 سال مقاومت ملت و توانمندي هاي نظامي جمهوري اسلامي ايران است که دشمن آرزوي از بين بردن آن با بازرسي ها از مراکز نظامي را به گور خواهد برد.    اما يکي از ناجوانمردانه ترين اتهاماتي که به مخالفان اعتماد به آمريکا زده مي شود، اين است که آنها را مخالف مذاکره و حتي مخالف دولت محترم جا مي زنند. اين در حالي است که مخالفان با مذاکره مشکلي ندارند بلکه با طرف مذاکره مشکل دارند و همواره تلاش کرده اند که به دولت کمک کنند. طرف مذاکره آمريکاست و آمريکا نيز همان آمريکاي سابق و بدعهد است، فقط يال و کوپالش ريخته و ضعيف تر هم شده است     
وقتي رئيس جمهور محترم مي فرمايند «مردم ايران ذهنيت هاي تاريخي نسبت به دخالت هاي بيگانگان دارند....اگرچه قضاوت هاي تاريخي يک ملت را نمي توان در مدت زماني کوتاه به سرعت تغيير داد ولي در عين حال معتقديم که نبايد در گذشته هاي تاريخي هم باقي ماند، بايد با نگاه به آينده حرکت خود را تنظيم کنيم... بايد به گونه اي حرکت شود که علاوه بر توسعه روابط، به تدريج قضاوت تاريخي مردم نيز تغيير کند» چنين به نظر مي رسد که اين کشورها، انگليس و آمريکاي سابق نيستند و تغيير کرده اند اما همه مي دانيم، هيچ تغييري در کار نيست و آنها همچون هميشه مترصد فرصتي براي ضربه زدن به کشورمان هستند و به قول حضرت آقا در بيانات ديروزشان «اگر غفلت شود ناگهان متوجه مي شويم که دشمن در جاهايي رخنه کرده و مشغول کارهاي خطرناک فرهنگي، اقتصادي و سياسي است بنابر اين بايد کاملاً مراقب باشيم.» (ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت-4/6/94)    اين، يعني آقا هشدار مي دهند، نبايد غفلت بکنيم که اگر کرديم... ضربه اش را نيز مي خوريم. 
    اکنون که در حال مطالعه اين وجيزه ايد، آمريکا و نوچه هايش در عراق، متحد کشورمان، در کنار پيش بردن پروژه کثيف داعش، در حال طراحي فتنه خطرناک ديگري هستند. فقط به اين دليل که اين کشور، با تکيه بر نسخه اسلام، خواهان استقلال و حاکميت مردم بر سرنوشت خويش است. منابع عراقي اعلام کرده اند که آمريکا، انگليس و رژيم صهيونيستي تلاش هاي گسترده اي را براي سوء استفاده از اعتراض هاي خياباني و اصلاحات گسترده سياسي حيدر عبادي آغاز کرده اند و سفارتخانه هاي انگليس و آمريکا به شدت فعال شده اند. هدف نيز براندازي دولت عراق و روي کار آوردن مخالفان ايران اعلام شده است. اين توطئه چيني ها براي دور کردن اين کشور از ايران و در نتيجه بازگرداندن آن به حلقه دولت هاي سازشکار و دست نشانده منطقه است، آن هم پس از توافق و حين لبخندهاي ديپلماتيک. بنابراين اختلاف آمريکا با ايران هنوز پابرجاست چرا که حتي ذره اي از دشمني آنها با ما کم نشده است، لذا اگر اعتماد کنيم و ذوق زده شويم، نفوذ خواهد کرد و ضربه اش را نيز خواهد زد، که اگر خداي ناکرده چنين شود و به قول امام (ره) «اگر خداي نخواسته، خداي نخواسته اسلام در ايران سيلي بخورد، بدانيد که در همه دنيا سيلي خواهد خورد؛ و بدانيد که به اين زودي ديگر نمي تواند سرش را بلند کند.» (صحيفه امام خميني(ره) ج ۱۷ص ۳۸۳) نويسنده: جعفر بلوري