يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "اين ردپاها دنبال كردني است! "

اوین نامه ی کیهان  18 مردادماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "اين ردپاها دنبال كردني است! "

اواخر تيرماه 1394 درست پس از جمع بندي مذاکرات وين، از جانب يک مقام رسمي اروپايي که اتفاقا يک طرف ميز مذاکره نشسته بود پيش شرطي مطرح شد که شايد بتوان آن را يکي از مختصات دوران پسا توافق از جانب غرب برشمرد. معاون صدراعظم و وزير اقتصاد آلمان در سفر به تهران گفت: «ايران براي بهبود روابط اقتصادي اش با غرب؛ مسئله رابطه اش با اسرائيل را حل کند.»1 اظهار نظراتي اين چنين تا وقتي در محدوده کلام و حرف باشد چندان قابل اعتنا نخواهد بود و با اخذ موضع از جانب مسئولان ايراني پاسخ داده خواهد شد. اما «قصه دلواپسي» از آنجايي آغاز خواهد شد که شواهدي عملي براي اين اظهارات بيابيم.
    
به همين منظور شايد بد نباشد نگاهي به برخي رفت و آمدهاي به اصطلاح تجاري بيندازيم. جايي که گروهي آمريکايي تحت عنوان «تجار و بازرگان» به ايران آمدند و با تيترهاي درشت نشريات زنجيره اي استقبال شدند.2 اما اساسا تاجر و بازرگاني در کار بود؟
    اواخر فروردين 1394 گروهي 24 نفره از اتباع آمريکايي به ايران سفر کردند، گروهي که سعي مي شد در اخبار نشريات زنجيره اي و رسانه هاي غربي از آنان به عنوان سرمايه گذاران و تاجران آمريکايي ياد شود؛ 3 اما اين توصيف چندان با سوابق افراد حاضر در اين گروه سازگار نبود. به عنوان مثال بابي ساگر که يک سرمايه دار آمريکايي است بيشتر به علت فعاليت هاي به اصطلاح خيرخواهانه اش براي کشورهاي جهان سوم نظير پاکستان، افغانستان، فلسطين و... شناخته مي شود4 و يا ديک سيمون رئيس موسسه غيرانتفاعيPAN شخصيتي تجاري نيست؛5 همچنين ليندا ميسون که در موسسات به اصطلاح خيريه و حقوق بشري متنوعي نظيرMercy Corps و يا Bright Horizons فعاليت دارد و با ميشل اوباما در طرح «بياييد حرکت کنيم» همکاري کرد،6 شخصيتي اقتصادي نيست؛ او همچنين از اعضاي هيئت امناي بنياد کارنگي است، 7 بنيادي آمريکايي که با هدف فراگير کردن اصول و ارزش هاي آمريکايي و کنترل فرهنگي کشورهاي در حال توسعه فعاليت مي کند. 8 سوابق و عملکرد بنياد کارنگي براي محققين و اهل مطالعه کاملاروشن است. به اين فهرست اضافه کنيد ند لامونت سياستمدار دموکرات آمريکايي را که بارها نامزد سنا و کنگره آمريکا بوده و دستي هم در تاسيس موسسات به اصطلاح خيريه نظير Mercy Corps دارد. 9 در واقع ترکيب افراد حاضر در اين گروه هيچ شباهتي به گروه بازرگانان و يا هر تيم اقتصادي ديگر نداشت. در خوشبينانه ترين حالت اين 24 نفر بيشتر به فعالان نهادهاي اجتماعي و کنشگران مدني شباهت داشتند تا تاجر! شايد به همين دليل بود که در يک رستوران فرانسوي جلسه مشترکي با نصرالله جهانگرد معاون وزير ارتباطات تشکيل دادند و آقاي معاون با سخاوت هر چه تمام به ارائه توضيحاتي وافي و کافي درباره زيرساخت هاي اينترنتي ايران به خصوص در حوزه تلفن هاي همراه پرداخت،10 مسلما امروزه شبکه سازي هاي اجتماعي در فضاي مجازي از طريق تلفن هاي همراه در راه اندازي به اصطلاح جنبش هاي مدني بسيار مهم خواهد بود. اما نکته مهم ديگري نيز در اين سفر وجود دارد.
    
دو طرف آمريکايي و ايراني در برپايي سفر تاجران آمريکايي(!) به ايران نقش داشتند. از يک طرف امير سيروس رزاقي اصل کسي که ارتباطات نزديکي با برخي افراد و نهادهاي ايراني و آمريکايي به صورت توامان دارد11 و سوژه خبري جيسون رضاييان (روزنامه نگار متهم به جاسوسي) در روزنامه واشنگتن پست بود و رضاييان در برخي گزارش هاي خود ضمن مصاحبه با رزاقي اصل نظرات وي را پوشش مي داد. 12 از طرف ديگر سازماني غيرانتفاعي در آمريکا به نام PAN که سازماندهي اين سفر را بر عهده داشت.13 اين نام در واقع مخفف عبارت Peace Action Network به معني شبکه اقدام صلح است. سازماني که به صورت رسمي اهداف خود را نه اهدافي تجاري و اقتصادي بلکه برقراري صلح در جهان عنوان مي کند. (نگاهي به عملکرد اين سازمان در تسهيل روابط کوبا و کره شمالي با آمريکا خالي از لطف نيست).14 اين سازمان در معرفي نامه خود مي نويسد: PAN به طور مستمر به دنبال برطرف کردن موانع با ترويج گفت وگو است و در اين راستا انجمني با تمرکز بر اسرائيل، فلسطين، اعراب، مسلمانان، يهوديان و... ايجاد کرده است.15 اگر با نگاهي خوش بينانه ادعاي رسانه هاي غربي و نشريات زنجيره اي در معرفي اين اشخاص به عنوان هيئتي تجاري را بپذيريم آيا به نظر نمي رسد برقراري چنين مناسباتي با هدف عادي سازي روابط نه با ايالات متحده بلکه با رژيم اشغالگر قدس باشد؟
    
شايد بهتر باشد تنها به يک نمونه اکتفا نکنيم و سراغ موارد ديگري از اين دست نيز برويم، بنابراين مناسب به نظر مي رسد اگر اين بار سفر هيئتي تجاري از فرانسه را بررسي کنيم. ارديبهشت 1393 بود که سايت انتخاب (نزديک به خانواده آقاي هاشمي) خبر از حضور هيئت صد نفره فرانسوي در تهران داد اما پس از مدتي از خروجي اين سايت حذف گرديد، 16 خبري که تقريبا يک سال بعد در 31 تير ماه 1394 توسط روزنامه آرمان با تيتري درشت اين گونه منتشر شد. «هيئت 100 نفره فرانسه در راه ايران»17 تا حاکي از سفر مجدد اين هيئت فرانسوي در طول يک سال باشد. وب سايت خبرگزاري فرانسه در 19 ارديبهشت 1393 به نقل از نشريه ابسسيون از يک زن ايراني به نام شاه پري زنگنه در جريان برقراري اين ارتباطات تجاري ياد مي کند و او را الهه تجارت مي نامد، «کسي که اکثريت قريب به اتفاق مديران [فرانسوي] قبل از پرواز به ايران از مشورت هاي وي برخوردار شده بودند. زيرا شاه پري جزو نادر چهره هاي سرشناس فرانسه است که در ايران زاده شده و همچنان روابط نزديکي با محافل ايراني دارد.»18
    شاه پري زنگنه فرزند پري رخ شاه يالاني و اميرحسين اعظم زنگنه است که در سال 1989 با عدنان خاشوقي، ميلياردر سعودي ازدواج کرد.19 خاشوقي ارتباطات صميمانه اي با تجار و دولتمردان رژيم صهيونيستي دارد. (از جمله رونالد فوربر تاجر اسرائيلي و ديويد کيمخي (1928-2010) نماينده اسبق موساد در اروپا و رئيس سابق شوراي روابط خارجي اسرائيل»20 خاشوقي در جريان سفر مک فارلين، منوچهر قرباني فر (مسئول شاخه تدارکات کودتاي نقاب) را به عنوان دلال اسلحه به يعقوب نيمرودي (مسئول دفتر موساد در تهران پيش از انقلاب اسلامي) معرفي کرد. 21 عدنان خاشوقي و همسرش شاه پري زنگنه حتي در حوزه نفت و انرژي نيز فعالند تا جايي که «شاه پري» در سال هاي دهه 2000 ميلادي به کريستوف دومارژوري مدير عامل شرکت توتال در رسيدن به قراردادهاي کلان نفتي و گرفتن سهم در ذخاير نفت و گاز پارس جنوبي کمک کرد.»22
    با اين اوصاف چندان عجيب به نظر نمي رسد اگر شاهد اجاره دکل هاي نفتي آبان از شرکتي صهيونيستي باشيم! 23 علاوه بر موارد فوق بايد به اين خبر حيرت انگيز توجه کنيم که رئيس شاخه زيتون موساد دست کم از سال 1386 در پروژه هاي نفتي ايران حضور مستقيم داشته است.24 مسعود عاليخاني که در اسناد متعدد ساواک از او به عنوان رئيس شاخه زيتون و مشاور مقامات اطلاعاتي و امنيتي اسرائيل ياد مي شود، در قالب شرکت Dominion Energy معاملات و قراردادهاي گسترده اي با برخي شرکت هاي تابع وزارت نفت به امضا رسانده است.25 فرض وجود شبکه اي منسجم براي مسعود عاليخاني در حوزه هاي مختلف چندان دور از ذهن نيست، به ويژه وقتي در حوزه فرهنگ، تصوير برادرش علينقي عاليخاني (وزير اقتصاد فاسد دوران پهلوي) بر صفحات نشريات زنجيره اي نقش مي بندد، نشرياتي که برخي دولتمردان از اعضاي شوراي سياستگذاري آن هستند و ضمن تطهير چهره علينقي عاليخاني، از او به نيکي ياد مي کنند. 26 از همين خانواده که بخش قابل توجهي از آنان در سرزمين هاي اشغالي زندگي مي کنند، 27محمدباقر عاليخاني رهبري شاخه سياسي کودتاي نقاب را بر عهده داشت. 28 و مهرداد عاليخاني در جريان قتل هاي زنجيره اي بازداشت و به حبس ابد محکوم شد.29 و البته ما هنوز هم شاهد مقالات و يا مصاحبه هاي برخي «مسافران اسرائيل» با نشريات زنجيره اي هستيم.30
    با مرور شواهدي اينچنين به نظر مي رسد سخنان وزير اقتصاد آلمان در سفر به تهران دست کم در برخي حوزه ها اظهاراتي خالي از عمل نبوده است. اکنون وقت آن است که نگاهي به سرمقاله فارسي روزنامه گاردين پس از پايان مذاکرات ايران و 1+5 بيندازيم و به اين بخش از آن توجه بيشتري کنيم: «اين نشانه اي کوچک بود اما شايد دلگرم کننده که حسن روحاني در سخنانش هنگام استقبال از توافق، اسرائيل را به جاي «رژيم صهيونيستي» با نام «اسرائيل» خطاب کرد.»31
    
به همين دليل است که لازم به نظر مي رسد رئيس جمهور محترم و مسئولان دولتي يک بار ديگر اين کلام حضرت امام(ره) را که «اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود»32 با صدايي رسا در گفتار و رفتار خود فرياد بزنند تا خواب آشفته خيال پردازان غربي تعبير نشود. نويسنده: سيدمحمدعماد اعرابي.
    *
منابع در آرشيو موسسه کيهان موجود است.