يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "كابوس 36 ساله و روياي تغيير"

اوین نامه ی کیهان 5 شنبه   15 مردادماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "كابوس 36 ساله و روياي تغيير"

«تفاوت هاي ما و ايران جدي است و تاريخ سخت ميان دو ملت را نمي توان ناديده گرفت اما تغيير ممکن است.» اين ها جملاتي است که در پوسترهاي انتخاباتي باراک اوباما در سال 2008 -اولين دوره رياست جمهوري وي- نوشته شده بود. اوباما 24 تيرماه سال جاري -يک روز بعد از اعلام توافق وين- در کنفرانس خبري خود در کاخ سفيد گفت: «ديروز يک روز تاريخي بود... اين توافق نشان مي دهد ديپلماسي آمريکا مي تواند تغييرات واقعي و معني داري به دست آورد... هميشه اين اميدواري وجود دارد که رفتارها تغيير کند.» سوال کليدي اين است؛ مفهوم واژه «تغيير» در استراتژي اوباما چيست و دولت وي به دنبال چه تغييراتي در جمهوري اسلامي ايران است؟
    
همه تحليلگران و رسانه هاي آمريکايي - اعم از موافقان و مخالفان توافق وين- در اين موضوع متفق‏القول هستند که اوباما با توافق هسته اي، روي تغيير رژيم در ايران شرط بسته است و اميدوار است تا 10 سال ديگر حکومت ايران چيزي متفاوت از امروز باشد. موضوعي که جان کري وزير امور خارجه آمريکا از آن به عنوان «به دنبال چيزي بهتر» ياد کرد و توماس فريدمن تحليلگر معروف آمريکايي هفته گذشته طي يادداشتي در نيويورک تايمز بيشتر از آن پرده برداشت. فريدمن در يادداشت خود به موضوعي اساسي اشاره مي کند و معتقد است در منطقه خاورميانه هنوز سال 1979 (1357) است! سالي که انقلاب اسلامي ايران با رهبري آيت الله خميني به پيروزي رسيد و ايران از متحد آمريکا و اسرائيل به کشور «مرگ بر اسرائيل» تبديل شد. وي در پايان از روياي سال 2015 کاخ سفيد براي خروج از کابوس بي وقفه و 36 ساله «سال 1979» به کمک توافق هسته اي مي گويد.
    مخالفان توافق وين در آمريکا معتقدند اين توافق فشار را از روي جمهوري اسلامي برمي دارد و اپوزيسيون ايراني را از استراتژي براندازي کاخ سفيد نااميد مي کند و از اين رو دقيقاً برخلاف وعده اوباما براي تغيير رژيم در ايران عمل خواهد کرد. حاميان توافق نظري متفاوت دارند و مي گويند اين توافق نه تنها باعث تقويت جمهوري اسلامي نخواهد شد بلکه به دلايلي زمينه ساز فروپاشي آن نيز مي شود. نکته قابل توجه و بسيار مهم در اين ميان آن است که دو گروه فوق در هدف نهايي خود که تضعيف و براندازي جمهوري اسلامي است هيچ تفاوت راي و اختلافي ندارند و زاويه آنها تنها در چگونگي رسيدن به اين روياست.
    موافقان توافق وين اينگونه استدلال مي کنند که اگرچه آمريکا براساس توافق مجبور است برخي تحريم هاي مرتبط با چالش هسته اي را تعليق کرده و منابع مالي ايران را آزاد کند اما اين به معناي کاهش فشار به جمهوري اسلامي ايران - چه در بعد اقتصادي و چه سياسي- نيست. چرا که در بعد اقتصادي مي توان همين تحريم ها را به بهانه هاي ديگري نيز عليه ايران وضع کرد. بهانه هايي غيرهسته اي از ادعاي حمايت ايران از تروريسم گرفته تا مباحث حقوق بشري و... جمهوري اسلامي ايران نيز از منظر حقوقي نخواهد توانست اعتراضي به اين روند داشته باشد چرا که تحريم هاي جديد هسته اي نيستند!
    آنان به پيوست هاي نامرئي برجام اشاره کرده و به دوستان مخالف خود «پيمان هلسينکي» را يادآوري مي کنند. آمريکا و شوروي در کوران جنگ سرد و انواع و اقسام پيمان هاي کاهش و کنترل تسليحات کشتار جمعي و موشک هاي بالستيک، پيماني بستند که در ظاهر مرزهاي بلوک شرق را به رسميت مي شناخت و آن را تقويت مي کرد اما در عمل به فروپاشي ديوار برلين و اتحاد جماهير شوروي انجاميد. پيمان هلسينکي، امنيت را به حقوق بشر پيوند زده و الزاماتي درباره تعهدات دموکراتيک -بخوانيد سياست هاي ديکته شده غرب- ايجاد مي کرد. فريتس اِسترن، تاريخدان آلماني در مقاله اي تحت عنوان «راه هايي که به 1989 ختم شدند»، مي نويسد: «در آغاز شمار اندکي از رهبران سياسي (بلوک شرق) به آتش افروزي بالقوۀ پيمان هلسينکي پي بردند ... از اين نظر که جنبش مخالفان را در اروپاي شرقي و اتحاد جماهير شوروي از نظر اخلاقي تشويق مي کرد و حمايت حقوقي اندکي در اختيار آنها مي گذاشت
    حاميان توافق وين آن را گام اوليه و البته بسيار بلند براي تکرار تجربه موفق فوق مي دانند و از آن به عنوان کاتاليزور تغيير جمهوري اسلامي ياد مي کنند. آنان نگاه متفاوتي به تجارت و گسترش روابط اقتصادي غرب با جمهوري اسلامي ايران دارند و هجوم شرکت هاي غربي به ايران را زمينه ساز ورود ارزش هاي غربي توصيف مي کنند. مرکز مطالعات ايران در دانشگاه تل آويو در گزارشي در اين خصوص مي گويد؛ تغيير رژيم ايران از بيرون غيرممکن است و اين تغيير تنها از درون اين کشور و به دست خود آنها امکان پذير است. مي توان از راه اقتصاد ايده ها و ايده آل هاي غربي را وارد ايران کرد و از اين طريق به فرايندي اجتماعي و در نهايت سياسي رسيد. اين روند منجر به تقويت مخالفاني مي شود که در اين کشور فعاليت زيرزميني دارند. 
    دولتمردان آمريکايي نيز براساس محاسبات مغشوش خود، فرضيه فوق را به عنوان اهرمي براي مقابله با مخالفان توافق به کار مي برند. آشکارترين اين موضع گيري ها را مي توان در اظهارات اخير جان کري مشاهده کرد که گفت اگر آمريکا اين توافق را رد کند کار براي يک جناح خاص در انتخابات آينده ايران دشوار خواهد شد! اين دست اظهارات نشان مي دهد مسئله توافق هسته اي براي آنان بسيار فراتر از آن است که راکتور اراک آب سنگين باشد يا سبک، سرنوشت فردو چه شود، سانتريفيوژهاي ما نسل اول باشند يا پيشرفته تر و... واشنگتن به اين پرونده به ظاهر فني نگاهي کاملاً سياسي و بلند مدت دارد و اين تصور که فرجام چالش هسته اي با برجام به پايان خواهد رسيد، چيزي جز يک خوش‏خيالي نيست. 
    جار و جنجال رژيم صهيونيستي درباره اين توافق نيز از همين منظر قابل تحليل و بررسي است. آنان مشکلي با برجام ندارند چرا که خود در رسيدن به آن با آمريکايي ها کاملاً هماهنگ و همکار بوده اند. مسئله آنها ترديد درباره هدف نهايي و نانوشته توافق وين است و از خود مي پرسند آيا اين توافق به کابوس 36 ساله سال 1357 پايان مي دهد و منجر به تغيير رژيم در ايران مي شود؟ يووال اشتانيتز وزير انرژي رژيم صهيونيستي در اين مورد مي گويد: فکر نمي کنم پول هاي آزاد شده ايران منجر به تغيير رژيم شود. ما چيزهاي زيادي درباره تغيير ايران در 10 سال آينده شنيده ايم اما اينها حدس و گمان است و نمي توان در اين مورد قمار کرد. يک کارشناس ارشد مسائل سياسي در تل آويو نيز نظر جالبي دارد. وي مي گويد؛ جمهوري اسلامي در اين زمينه متخصص است که بين روابط اقتصادي با غرب و ورود ارزش هاي غربي، فايروال (اصطلاحي در زمينه رايانه به معناي ابزاري براي جلوگيري از دسترسي غيرمجاز و مخرب) ايجاد کند.
    
بررسي و نقد توافق مفصل و حجيم وين لازم و ضروري است و آنچه گفته شد از اين منظر بود که نبايد نسبت به پيوست هاي نامرئي برجام بي توجه بود. رهبر معظم انقلاب در ششم خرداد ماه سال جاري در ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي فرمودند؛ «غير از مسئله هسته اي هم سريال هاي ديگري در انتظار ما است؛ اين جور نيست که همه مسائل ما با غرب، با آمريکا، با صهيونيسم، با گردن کلفت هاي اقتصادي دنيا فقط همين مسئله هسته اي باشد؛ اين تنها مسئله ما نيست؛ دنباله اش مسائل گوناگون - حقوق بشر و امثاله و امثاله - [هست ].»
    فارغ از آنچه آمريکايي ها و صهيونيست ها در اتاق فکرهاي خود مي انديشند، محاسبه و برنامه ريزي مي کنند، اين گزاره را با قاطعيت مي توان گفت که مکر و کيد آنها به نتيجه دلخواه نخواهد رسيد و اين بار نيز همانند 36 سال گذشته روياي آنها براي تغيير رفتار و ساختار جمهوري اسلامي ايران تعبير نخواهد شد. درباره راز اين ناکامي مداوم دشمن گفتني هاي بسياري است و به عبارتي از «الداد پاردو» کارشناس امور ايران در دانشگاه عبري بيت المقدس بسنده مي کنيم. پاردو مي گويد: «او (آيت الله العظمي خامنه اي) مردي بسيار هوشمند است در تمام چالش ها پيروز بوده است.» و البته اگر جز اين بود جاي تعجب داشت، چرا که وعده حضرت حق صدق است؛ ان تنصروا الله ينصرکم... نويسنده: محمد صرفي