اندر مشاهدات روزانه زردآلو کیلویی چند؟

اندر مشاهدات روزانه
زردآلو کیلویی چند؟ 10 تیر -94
باوجوداینکه  این گزارش در مطبوعات رژیم بازتاب داده شده چون واقعیت دارد خواندنی و تأسف آور است.زیرا که هدف انقلاب چه بود ولی به دلیل ملاخور شدن چه شد؟
به راستی کدام مستمند، کدام کودک خیابانی، کدام زن بی‌پناه، با گرسنگی کشیدن من و تو مشکلاتش حل می‌شود؟!....

رفته بودم میوه فروشی. آقای مسنی که از دست‌های پینه‌بسته‌اش به نظر می‌آمد کارگر زحمت‌کشی باشد. یک کیسه پر از زردآلوی درشت و مرغوب روی ترازو گذاشته بود. فروشنده گفت: 27500 تومن. پیرمرد که شوکه شده بود پرسید: مگه چند کیلو هست؟ فروشنده جواب داد: یه کم ازدو کیلو بیشتره. پیرمرد با دهانی که از تعجب بازمانده بود پرسید مگه کیلو چنده؟ و فروشنده گفت: نوشته دیگه 12500 تومان. بیچاره پیرمرد با خجالت گفت: من فکر کردم کیلویی 1250 تومان هست! نه آقا نمی‌خوام و کیسه را همان جا گذاشت و رفت. فروشنده با پوزخند به شاگردش گفت: بیا این زردآلوی 1250 تومنی را بریز سرجاش! و هر دو خندیدند. بعد برگشت با قیافه‌ای حق به جانب به من گفت: عجب آدم‌هایی پیدا می‌شوند! جواب دادم: احتمالا سال‌هاست میوه نوبرانه نخریده و نمی‌دونه قیمت این میوه‌ها حدودا چنده؟ شاید هم فکر کرده شما حراج کرده‌اید؟!
از فروشگاه آمدم بیرون، دلم به درد آمده بود و افکار مختلفی به ذهنم هجوم می‌آورد. چرا باید بعد از 36 سال شاهد افراد فقیری باشیم که از خرید یک کیلو میوه هم عاجز هستند؟ البته کسی از نخوردن گیلاس و زردآلو نمی‌میرد ولی شرمندگی یک مرد در برابر فروشنده، مشتریان و بالاتر از همه خانواده‌اش را چگونه می‌توان پاسخ داد؟ از هر کس می‌پرسی چرا روزه می‌گیری، همان جواب همیشگی: برای رضا خدا، برای احساس درد گرسنگان و ضعفا ...
به راستی کدام مستمند، کدام کودک خیابانی، کدام زن بی‌پناه، با گرسنگی کشیدن من و تو مشکلاتش حل می‌شود، حتی حاضر هستیم فقط یک بار با آنان که می‌شناسیم، افطاری خود را تقسیم کنیم؟ دست‌هایی که کمک می‌کنند ارزش بیشتری دارند از لب‌هایی که فقط دعا می‌خوانند.
احمد حسینی