سرمقاله : جمهوری "ماهیت مشترک آل سعود و صهیونیست‌ها "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 18 خرداد ماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی  حکومتی جمهوری "ماهیت مشترک آل سعود و صهیونیست‌ها "

شبکه خبری «بلومبرگ» از افشای مذاکرات پنهانی عربستان و رژیم صهیونیستی سخن به میان آورده و خاطرنشان ساخت که ریاض و تل آویو طی 17 ماه گذشته پنج دیدار محرمانه با محوریت ضدیت با ایران برگزار کرده‌اند.
این نکته در جریان نشست شورای روابط خارجی آمریکا در واشنگتن توسط «شیمون شاپیرا» ژنرال بازنشسته اسرائیلی مطرح شد و نامبرده گفته است عربستان و اسرائیل، در این دیدارها درباره «دشمن مشترک خود، ایران» به بحث و تبادل نظر پرداخته و به این جمع بندی رسیده‌اند که مشکلات مشترک و راهکار‌های مشترکی دارند و باید راه‌های سیاسی – اقتصادی برای «مهار ایران» را پیگیری کنند. «انوارماجداشکی» مشاور سابق شاهزاده «بندر بن سلطان» سفیر اسبق سعودی در واشنگتن نیز در این اجلاس از یک طرح 7 ماده‌ای عربستان برای خاورمیانه سخن گفت که «تغییر نظام ایران» و «تشکیل یک کشور کردی» از محورهای آن است.این دیدارها در هند، ایتالیا و جمهوری چک صورت گرفته و قرار است درصورت نیاز تکرار شود.
این برای نخستین بار است که طرف‌های صهیونیستی و آل سعود از دیدارهای پنهانی خود سخن به میان می‌آورند ولی اطلاعات موثق نشانگر آنست که این نخستین دیدارها بین آل سعود و صهیونیست‌ها نبوده است. آل سعود در طول دوران حاکمیت خود هیچگاه از دیدار با مقامات صهیونیستی و رایزنی با آنها رویگردان نبوده ولی به خاطر برخی ملاحظات پیرامونی، از افشا و تایید دیدارهای خود طفره رفته است. با آگاهی از روال گذشته، قاعدتاً افشای این دیدارها توسط طرفین بیانگر آنست که نه تنها هیچکدام دلیلی برای پنهان ماندن ارتباط استراتژیک میان صهیونیست‌ها و آل سعود نمی‌بینند بلکه حتی با افشای آن مایلند هماهنگی و همراهی با یکدیگر در جهت تقابل با ایران اسلامی را آشکار نمایند.
صرفنظر از قبح اصل ارتباط آل سعود به عنوان خادم الحرمین با رژیم اشغالگر صهیونیستی که به شدت نفرت‌انگیز است و باید بطور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گیرد، طبعاً سئوال اصلی اینست که وجه مشترک آل سعود و صهیونیست‌ها چیست که آنها ایران را «دشمن مشترک» نامیده‌اند؟ و چرا معتقدند آل سعود و صهیونیست‌ها باید راهکارهای مشترکی را برای مقابله با ایران اسلامی در نظر بگیرند؟ علاوه بر این، مبنا و اساس کار در ارزیابی آل سعود و صهیونیست‌ها چه بوده است که ایران را مستوجب مقابله و برخورد مشترک می‌دانند؟
همین ارتباطات و افشای آن به خوبی مشترکات آل سعود و صهیونیست‌ها را در یک تصویر کامل به نمایش می‌گذارد و نیاز چندانی به کنکاش بیشتر در تاریخ گذشته و معاصر نیست که «ماهیت مشترک» آل سعود و صهیونیست‌ها را برملا کند.
در واقع مهمترین موضوع ریشه‌ای که «درد مشترک» آل سعود و صهیونیستها ارزیابی می‌شود، «مقاومت اسلامی» است که روز به روز جوانه‌های تازه‌ای می‌زند و رشد و بالندگی آن جبهه ارتجاع عرب و صهیونیست‌های اشغالگر و حامیان ماوراء بحاری آن‌ها را تقریباً به یک اندازه به تحرک و چاره جوئی واداشته است. تصادفی نیست که صهیونیست‌ها از ابتدا به عنوان «گروه‌های تروریستی» وارد صحنه خاورمیانه و فلسطین شدند و برای چندین دهه، تمامی فلسطینی‌ها را «تروریست» معرفی می‌کردند و امروزه تصریح می‌کنند که نه تنها با تروریست‌های داعش و تکفیری‌ها مشکلی ندارند، بلکه حتی از آنها حمایت لجستیکی می‌کنند و مجروحین آنها را در بیمارستان‌های نظامی اسرائیل معالجه و مداوا می‌نمایند در حالی که به خوبی می‌دانند که داعش و تکفیری‌ها و سلفی‌ها در دامان ننگین آل سعود پرورش یافته‌اند و سرنخ تمامی فجایع به بار آمده توسط داعش و القاعده توسط آمریکا و آل سعود هدایت و حمایت می‌شود.
آل سعود و صهیونیست‌ها به این دلیل درباره دشمنی با ایران به تفاهم رسیده‌اند که ایران را «حامی مقاومت اسلامی» می‌دانند و از مقاومت اسلامی زخم خورده‌اند. آل سعود می‌بیند که تمامی توطئه‌های شیطانی و طرح‌های خائنانه‌اش علیه لبنان و فلسطین و عراق و سوریه توسط همین گروه‌های مقاومت اسلامی برملا و خنثی شده و کشتی سیاست‌های مزورانه آل سعود را به گل نشانده است.
ماجرای جنگ 33 روزه علیه لبنان و جنگ 22 روزه علیه فلسطین را چه کسی فراموش کرده است؟ همه می‌دانند که اصرار اصلی برای تداوم آن، عمدتاً از جانب ریاض بود و خشم آل سعود از شکست صهیونیست‌ها از مقامات ارشد تل آویو هم بیشتر بود. اما آنهمه خیانت و خباثت آل سعود و همدستی آشکار و نهان با صهیونیست‌ها راه به جائی نبرد و قطعاً از این پس نیز سرنوشت طرح‌های مشترک آنها همین خواهد بود. اصرار به «تغییر نظام ایران» و «تشکیل یک کشور کردی» هم طرح جدیدی نیست و قدمت آن به دهه‌های قبل باز می‌گردد.
آل سعود با همین آرزوها، تمامی این سال‌ها را سپری کرده و حتی صدام مفلوک را هم به ورطه نابودی کشاند و اکنون نوبت به خودش رسیده که آخرین شانس خود را امتحان کند. شاهان و شاهزادگان گذشته آن آرزوها را به گور بردند و اکنون نوبت به شاه تازه کاری رسیده که در همین نخستین سال حکومت شوم خود، دچار نکبت کودک‌کشی در یمن شده و نفرین صدها هزار خانواده مسلمان یمنی را برای خود خریده است که برای او آرزوی مرگ می‌کنند.