رازگشایی ٢ جنایت در اعترافات یک دوست

اینهم یک گزارش که ادامه گزارشات سریالی روزانه در این مورد است که مربوط به  چگونگی امنیت در رژیم مدعی امن ترین کشور جهان است!
دوست قدیمی اعترافات تکان‌دهنده‌اي داشت و هنوز کسي باور ندارد اين مرد توانسته باشد ٢جنايت هولناک را رقم زده باشد. مرد جوان برای این‌که ثروت میلیاردی دوست صمیمی‌اش را تصاحب کند، نقشه یک جنایت را اجرا کرد. متهم با همدستی پسرخاله‌اش، دوست ثروتمند خود را به همراه پسر ١٤ساله‌اش به قتل رساند و تمام اموال او را تصاحب کرد.١٩دی‌ماه ‌سال گذشته مرد ثروتمند وقتی با صمیمی‌ترین دوستش قرار ملاقات گذاشت، نمی‌دانست که این آخرین سکانس‌های زندگی‌اش است و قرار است قربانی یک نقشه مرگبار شود. سوار خودروی دوستش «محمدرضا» شد. «علی» پسر خاله محمدرضا هم همراهشان بود. هنوز مسیری را طی نکرده بودند که طنابی را دور گردن خود دید که نشان می‌داد تا لحظاتی دیگر جان خود را از دست می‌دهد. دو روز بعد از آن بود که خبر ناپدیدشدن «محسن» مرد ثروتمند به اطلاع پلیس رسید. ٢٢دی‌ماه مردی به کلانتری رفت و از ناپدید شدن برادر ثروتمندش خبر داد. او به ماموران پلیس گفت: « برادرم که با پسر ١٤ ساله‌اش به نام «پاشا» زندگی می‌کرد از دو روز پیش به همراه پسرش ناپدید شده و هیچ خبری از آنها نداریم
پس از اعلام این شکایت، تیم جنایی به دستور بازپرس «مدیرروستا» تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرد و به بررسی تمام زوایای این موضوع پرداخت. هنوز هیچ اطلاعاتی در مورد سرنوشت مرد ثروتمند و پسرش در دست نبود و کارآگاهان تحقیقات خود را همچنان ادامه دادند. تا این‌که چند وقت بعد خبر رسید که تمام اموال محسن، مثل خودروی بی ام و، موتورسیکلت، وسایل قیمتی خانه‌اش و همچنین خانه گران‌قیمتش فروخته شده است. درحالی که تجسس‌های پلیس در این مورد ادامه داشت، ١٢٠ روز پیش مردی که این اموال را فروخته بود، خیلی زود شناسایی و در یک عملیات دستگیر شد.
اعترافات هولناک
«
محمدرضا» دوست صمیمی مرد ناپدید شده بود که در بازجویی‌های پلیسی سعی کرد منکر هرگونه دخالت در ناپدیدشدن «محسن» شود، ولی درنهایت راز جنایتی هولناک را فاش کرد و جزییات توطئه مرگباری که به همراه پسرخاله‌اش کشیده بود را اینگونه تعریف کرد: «خیلی وقت بود که به ثروت «محسن» حسادت می‌کردم. برای همین یک روز با پسرخاله‌ام نقشه کشیدیم که از محسن کلاهبرداری کنیم و خانه‌اش را بفروشیم. نقشه را کشیدیم، روز ١٩ دی ماه با پسرخاله‌ام به خانه «محسن» رفتیم و به بهانه‌ای از او خواستیم همراه ما بیاید. قرار بود او را به باغی در دماوند ببریم و در آن‌جا مجبورش کنیم وکالت اموالش را به ما بدهد. اما در راه ناگهان پسرخاله‌ام طنابی دور گردن او انداخت و خفه‌اش کرد. شوکه شده بودم. اما علی ادعا داشت که با مرگ او راحت‌تر می‌توانیم به هدفمان برسیم. من حرفی نزدم و با هم اثر انگشت «محسن» را گرفتیم و بعد از انجام قرارداد جسدش را در آب سرد سوزاندیم. بعد از آن به سراغ پسرش رفتیم. درحالی‌که به من اعتماد داشت و مرا عمو صدا می‌زد، همراهم آمد. من قصد کشتن او را نداشتم، اما پسرخاله‌ام گفت این پسر هم باید بمیرد. در راه متوجه شدم که پسر محسن حالش بد شده و فهمیدم که پسرخاله‌ام به او قرص برنج خورانده است. برای همین وقتی او هم مرد، جسدش را پیش جسد پدرش بردیم و سوزاندیم. جسد نیمه سوخته محمد را هم همانجا دفن کردیم. بعد  تمام اموال را فروختیم و خانه را هم به قیمت یک‌میلیارد تومان به فروش رساندیم
با اعترافات این مرد اجساد قربانیان نیز کشف شد و تلاش برای دستگیری پسرخاله متهم آغاز شد. درنهایت این مرد نیز در تله کارآگاهان جنایی افتاد و صبح روز شنبه در یک عملیات دستگیر شد. صبح دیروز این مرد در مقابل بازپرس ویژه قتل، درحالی‌که خود را بی‌گناه اعلام کرد همه چیز را به گردن پسرخاله‌اش انداخت و گفت: « من نه محسن را کشتم و نه پسرش را. همه این کارها را پسرخاله‌ام انجام داد و من فقط تماشاگر بودم.»با این اظهارات، متهم روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در مورد این پرونده ادامه یافت.