گفت و شنود دكل

دروغ نامه ی کیهان 10 تیر-94
گفت و شنود 
دكل
گفت: روزنامه هاي زنجيره اي و سايت مدعي اصلاحات در يک اقدام هماهنگ، تيتر زدند و خبر دادند که چه نشسته ايد! يک دکل نفتي گم شده است!
    گفتم: به قول رستم قاسمي، دکل که خودکار و مداد نيست که گم شود؟! دکل نفتي کلي تاسيسات و حداقل 50 خدمه دارد.

    گفت: يکي از روزنامه هاي زنجيره اي نوشته بود که بعله! اين دکل را برده اند به خليج مکزيک!

    گفتم: ولي اين دکل اصلاً وارد ايران نشده و خريدار که يک پيمانکار بوده بخشي از قسط را نداده و دکل به ايران منتقل نشده بود. تازه ماجرا مربوط به همين مدعيان اصلاحات است.

    گفت: مثل اينکه اين جماعت مدعي اصلاحات اصلاً نمي دانند دکل چيست؟ و چه اندازه اي دارد؟ و همين که از اتاق فرمان به آنها دستور مي دهند شروع به نوشتن مي کنند و...

    گفتم: چه عرض کنم؟! پيرزني که بعد از خريد خسته شده بود وارد موزه «لوور» در پاريس شد و روي يک صندلي نشست. مدير موزه به او گفت؛ مادر جان! اين صندلي متعلق به ناپلئون است و پيرزن که اصلاً تا آن وقت اسم ناپلئون را هم نشنيده بود جواب داد؛ خب! ننه جان! اگر اومد بلند ميشم اون بشينه!