يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " پيچ تاريخي و خيانت به ملت"

اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 8 تیرماه سال 1394
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " پيچ تاريخي و خيانت به ملت"
مگر مردم ایران علیه شاه مبارزه کردند تا یک آخوند گمنام مستبد منبری بدون مدرک کلاسیک علمی  بطور انتصابی ونه انتخابی رهبر شود و از سوی مردم مدعی نمایندگی شود و آنگونه همکاره غیرپاسخگوی خودکامه شده و ترکتازی می کند که آشکارانقش دکوری بودن سایر نهادهای رژیم نامشروع و نامتعارف ولا یت فقیه رازده است  چون محلی ازا عراب  ندارند.  بنابراین این رهبر همکاره سرنوشت ملت وکشوررا گره با برنامه هسته ای زده است که پاسداران از ان حمایت می کنند چون برای پیگیری اهداف بلندپروازانه قدرت طلبی وجنگ افروزانه ی وغارتگری پاسداران که سلاح هسته ای نیازدارند .برای همین هم قلم وهمکار یادداشت روز نویس سربازجو شریعت نداری بارله کردن گفته ی خامنه ای  که در ديدارهاي اخيرش بويژه 20 فروردين 94 و يا جلسه افطاري با مسئولان نظام، به روشني و تيزبيني، ترسيم کننده خطوط قرمز نظام در بحث مذاکرات هسته اي است و افزوده  گوياي آن است که عدول از آن در اختيار هيچکس نبوده و نيست و اين پالس هاي غلط و پرفريب، نمي تواند تاثيري در تصميم تاريخي مردم ما داشته باشد و ادامه دارد گرچه براي شناختن ياران دشمن در روزهاي سخت ملت و شناختن خائن از خادم سندي مهم و بي نظير است. آخر چرا به نام مردم علنی دروغ گفته می شود .چون  مردم در کدام همه پرسی آزاد  نمایندگی به خامنه ای انتصابی داده اند تا به نام اینان اهداف هسته ای ومخالفت با مذاکرهه سته ای کند؟
تحريف واقعيات و وارونه کردن حقايق، يکي از موثرترين روش ها براي به انحراف کشاندن يک جامعه و اثرگذاري بر افکار عمومي است. اين رخداد شوم هنگامي اثر بيشتري دارد که اولادرباره موضوعي با پيشينه و سابقه تاريخي باشد و ثانيا هدف آن اثرگذاري روي نسلي باشد که آن حوادث را نديده است. وقتي به اين عوامل تاثيرگذار، موضوعاتي مانند فقر توليد و تبيين محتواي نقش دشمن در بزنگاه هاي تاريخي و سپس فقر مطالعه همان آثار معدود و پراکنده اضافه شود، کار دشوارتر مي شود و جلوگيري از اين تحريف، همتي مردانه و عزمي راسخ طلب مي کند.
    
اين روزها که يکي از تاريخي ترين ايام رويارويي ما با دشمن شماره يک ملت ايران يعني آمريکاست و در آوردگاهي به وسعت و عظمت انقلاب اسلامي، نبردي سخت و کارزاري بزرگ بر سر حقوق مردم ايران در ميان است و در حاليکه سربازان جبهه ديپلماسي با پشتيباني يک ملت روبروي دشمن نشسته اند، عده اي به جاي همدلي با آنها، ساز ديگري کوک کرده اند و مي کوشند با نواي شوم اين ساز ناکوک، جامعه را به خواب ببرند، به سربازانش گراي غلط بدهند و در نهايت، فرمانده را از اتخاذ تصميم مطابق با مصلحت ملي بازدارند! اين عده، همان کساني هستند که بجاي يادآوري جنايات آمريکا و در نتيجه ايجاد عزمي يکپارچه در بين ملت و مسئولان، مي کوشند از آن ديو پليد و از شيطان بزرگ، فرشته اي نرم خو و مهربان به تصوير بکشند! نتيجه قهري و طبيعي اين کار چيزي نيست جز زير سوال رفتن مقاومت مردان عرصه ديپلماسي و نفي هرگونه مقاومت و هوشياري در برابر آمريکا! چرا که وقتي شما با فرشته اي مهربان روبرو هستيد، دليلي براي بي اعتمادي و مقاومت در برابر خواست او وجود ندارد! اين کار قطعا خيانتي فراموش نشدني به ملت و تاريخ يک کشور است و نبايد هرگز و تحت هيچ شرايطي اين رفتار ناجوانمردانه را فراموش کرد. رهبر عزيز انقلاب در ديدار با خانواده شهداي گرانقدر هفتم تير با تبيين دقيق اين موضوع فرمودند: «آن کساني که امروز سعي مي کنند از اين هيولا(آمريکا) يک چهره موجّهي معرّفي کنند، اينها دارند خيانت مي کنند؛ اينها دارند جنايت مي کنند. اين کساني که اين حقيقت روشن را کتمان مي کنند، اين دشمني خباثت آلود را در زير پرده هاي توجيه مي پوشانند، اينها دارند خيانت مي کنند به اين ملّت. کشور ما و ملّت ما احتياج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمني را بفهمد
    
اما چه کساني و چگونه به تحريف تاريخ و بزک چهره دشمن مي پردازند؟ هدف آنها از پيگيري اين پروژه چيست و در نهايت قرار است از اين روند ناميمون،چه بر سر ملت بيايد؟ در اين خصوص به چند شگرد مشهور در اجراي پروژه تحريف حقايق و بزک دشمن اشاره مي کنيم.
    1- گروهي مي کوشند سابقه سوء دشمن را ناديده بگيرند! اين عده - که ممکن است در گذشته تندترين مواضع را عليه آمريکا ابراز کرده باشند- اين روزها از هرچيزي سخن مي گويند، جز دشمني آمريکا با ملتي که هيچ نمي خواهد جز استقلال کشورش. آنها اگر از مشکلات معيشتي و اقتصادي يا از عدم تکافوي منابع مالي براي زيرساختهاي کشور يا از سختي تحريم ها براي مردم سخن مي گويند، به هيچ وجه نمي گويند که چه کسي باعث و باني اين تحريم ها و مشکلات است! آنها مي گويند تحريم پدر مردم را درآورده اما نمي خواهند به مردم بگويند وضع کننده تحريم هاي ظالمانه آمريکاست! برعکس مي کوشند عامل همه مشکلات را موضعگيري هاي نظام و اهداف بلند انقلاب اسلامي معرفي کنند! آنها به عمد به نسل جوان کشور نمي گويند که آمريکاي مهربان امروزشان، همان ديو پليدي است که هواپيماي مسافربري ما را با شليک موشک سرنگون کرد و به فرمانده اين جنايت بزرگ، مدال افتخار و شجاعت هم داد! نمي گويند آمريکا همان ديوي است که از فروش قطعات هواپيما، دارو، تجهيزات پزشکي،کود کشاورزي و سموم دفع آفات و دهها و صدها چيز ديگر به کشورمان جلوگيري کرده و مي کند! نمي گويند آمريکا ميلياردها دلار از ثروت ملي ما را از ماه هاي نخست پيروزي انقلاب بلوکه کرده و تا به امروز هم پس نداده ، بلکه بخش هاي مهمي از آن را به خانواده سربازان کشته شده اسراييل به عنوان غرامت پرداخته است! نمي گويند چون ماموريت امروزشان آرايش چهره پليد و کريه آمريکاست براي نسل جوان.
    2
- گروهي ديگر منکر مداخلات و جنايات آمريکا نمي شوند اما با ساده سازي موضوع و در اصل تظاهر و تغافل، مي کوشند موضوع را به دو قسمت تقسيم کنند، گذشته دشمن،که قبول دارند مشکل دار بوده است و از اين به بعد دشمن که با حريفي مودب و باشخصيت طرف هستيم! و از آن خوي استعماري و ضد انساني در او خبري نيست! اين گروه هم با بکار بردن انواع تحليل ها و آمار و ارقام مي کوشند بر ضرورت رابطه با آمريکا به مردم بقبولانند با اين توجيه که آن رفتار مربوط به دوران مثلاجمهوري خواه ها بوده و اکنون دموکرات ها بر سرکارند و اينان از گذشتگانشان متمدن تر و فهميده ترند!
    3-
گروه سوم مي کوشد با معرفي آمريکا به عنوان ابرقدرت جهان که مجراي همه امور به آنجا ختم مي شود و با بزرگ نمايي توان اقتصادي و نظامي دشمن،از يکطرف رعب و وحشت در دل مقاومت کنندگان ايجاد کند و از سوي ديگر انديشمندان و تصميم گيران را به اين خطاي استراتژيک دچار کند که «همه راهها به رم ختم مي شود»! اگر رفاه مي خواهيد، اگر صنعت مي خواهيد، اگر تمدن و هنر و ورزش و اخلاق و ادب مي خواهيد و خلاصه هرچه مي خواهيد بايد آن را در رابطه با آمريکا و در تسليم در برابر او پيدا کنيد! آنها اين حرف ها را مي زنند اما نمي گويند که اگر آمريکا همان مدينه فاضله اي است که مي گويند، راز جنبش 99 درصد و اعتراضات ميليوني فقرا در برابر يک درصد بهره مند در آمريکا چيست!؟ چرا کشورهايي که از بن دندان وابسته و سرسپرده هستند، از ناملايمات و نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي به مرز انفجار رسيده اند! راهپيمايي هاي روزانه و اعتصابات گسترده مردم اروپا و بسياري ديگر از اقمار متحد آمريکا به چه دليل است!؟و آيا با همه لطفي! که آمريکا به نوکران خود در منطقه دارد، ايران محروم از اين موهبت! در کدام عرصه از همسايگان خود عقب تر است!؟ آنها نمي گويند چون سناريو به هم مي خورد! نمي گويند احراز رتبه 17 علمي و رتبه 20 اقتصاد جهان و صدها افتخار بزرگ و غرورآفرين ديگر (بر اساس آمار خارجي و بين المللي) در سايه قطع رابطه با شيطان بزرگ بدست آمده و ايران را در جايگاهي نشانده که براي بسياري از دوستان و متحدان آمريکا، رويايي دوردست است.
     اما چه کساني چنين مي کنند و چه هدفي را دنبال مي کنند؟ بخشي از اين ماموريت به عهده رسانه ها و مطبوعاتي است که مستقيم و غيرمستقيم توسط دشمنان انقلاب اسلامي خط مي گيرند. اين رسانه ها بر خلاف رويه و رسالت حرفه اي يک نشريه خبري که همانا صداقت با مردم و بيان واقعيات است، با قالب کردن «روياها» و « اوهام» خود به عنوان «خبر» مي کوشند صداي پاي فرشته نجاتشان! را به گوش مردم، خوش طنين و خوش آهنگ کنند! نگاهي به تيترهاي ايام اخير آنها به درستي گواه اين ماجراست. اينکه چند جهانگرد آمريکايي را - که در بين آنها چند سرمايه دار هم حضور دارد- با دستور اتاق فرمان رسانه اي ، به عنوان سرمايه گذار، بر تيتر يک روزنامه هاي زنجيره اي بنشانند و حضور آنها را مترادف با به پايان رسيدن ايام غم و هجران سختي به مردم معرفي کنند،يا اينکه خريد چند هواپيماي مستعمل و دست دوم را- که از قضا در بين آنها هواپيماهايي بدون قابليت پرواز و به قول معروف اوراقي وجود دارد- با دستور همان اتاق فکر با آب و تاب تمام نشانه گشايش درها به روي کشور نشان دهند و دو روز ديگر که آمريکا با ممنوع اعلام کردن اين معامله و مجازات شرکت هاي واسطه، براي ممنوعيت پرواز خارجي آنها خط و نشان مي کشد، به روي نامبارک خودشان نمي آورند که آن تيتر يک هاي دروغين با اين واقعيت عريان از خباثت آمريکا چه نسبتي دارد! و دهها نمونه ديگر از اين دست کارهاي سخيف، از يک سو نشان از حقارت و خودباختگي و فقدان عزت نفس برخي است و از ديگر سو تلاش رسانه اي براي بزک چهره دشمن. تا از قبل اين رفتار، به زعم خودشان، جامعه آماده پذيرش آمريکايي متفاوت، آمريکايي مهربان و دوست داشتني و آمريکايي صلح طلب شود! اينکه چرا اين نشريات چنين مي کنند را سالها قبل رهبر انقلاب به تيزبيني و درستي تبيين کردند: « متاسّفانه امروز مي بينم همان دشمني که به وسيله تبليغات خود، همّتش اين بود که افکار عمومي يک کشور را به سمتي متوجّه کند، به جاي راديوها آمده در داخل کشور ما پايگاه زده است! بعضي از اين مطبوعاتي که امروز هستند، پايگاه هاي دشمنند؛ همان کاري را مي کنند که راديو و تلويزيون هاي بي.بي.سي و آمريکا و رژيم صهيونيستي مي خواهند بکنند!» (1/2/1379بيانات در ديدار با جوانان در مصلّاي بزرگ تهران )
    
به جز اين نشريات، برخي سياسيون هم هستند که در گرماگرم نبرد تاريخي ما به بزک چهره دشمن مشغولند! آنها با گفتار خودشان از يکسو خوراک خبري براي رسانه هاي مذکور تهيه مي کنند و از سوي ديگر به خوش رقصي ذلت بار پيش آمريکايي ها مي پردازند و به آنها اين گونه پيام مي دهند که براي نفوذ در ايران، مي توانيد روي ما حساب کنيد! اين دسته که نوعا از ورشکستگان سياسي هستند، به غير از دردسري که از طريق حرافي هر روزه در رسانه هاي زنجيره اي دارند، خطر ديگري ندارند و اتفاقا با دادن نشاني غلط و ارسال پيام دروغين از وزن و اعتبار خود به دشمن، سبب گمراهي آنها هم مي شوند!
    اما با همه توضيحات فوق هدف اين «مشاطه هاي آمريکا » چيست و آنها در اين بزنگاه تاريخي چه چيزي را دنبال مي کنند؟ اين گونه به نظر مي رسد که اينها مي کوشند با ارسال پالس غلط و تصوير مخدوش و رتوش شده از آمريکا ، روي تيم مذاکره کننده اثر بگذارند. آنها سه هدف و اثر را دنبال مي کنند: نخست مي کوشند تيم را مرعوب آمريکا کرده و با بزرگ نمايي قدرت حريف و خطر جنگ موهوم! لاجرم آنها را وادار به تسليم در برابر زياده خواهي هاي دشمن کند. دوم آمريکا را قابل اعتماد و خيرخواه مردم ما نشان دهند و باعث شوند که بجاي محکم کاري و تنظيم قراردادي غير قابل تفسير، متني مخدوش و يکسويه به تيم هسته اي کشورمان تحميل شود. و سوم اينکه با نشان دادن همه فلش هاي گشايش اقتصادي به سوي آمريکا اين باور غلط را در تيم ايجاد کنند که براي رفاه و آسايش مردم هم که شده، بايد تن به خواست ظالمانه و غيرانساني آمريکا بدهند!
    
بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدارهاي اخيرشان بويژه 20 فروردين 94 و يا جلسه افطاري با مسئولان نظام، به روشني و تيزبيني، ترسيم کننده خطوط قرمز نظام در بحث مذاکرات هسته اي است و گوياي آن است که عدول از آن در اختيار هيچکس نبوده و نيست و اين پالس هاي غلط و پرفريب، نمي تواند تاثيري در تصميم تاريخي مردم ما داشته باشد. گرچه براي شناختن ياران دشمن در روزهاي سخت ملت و شناختن خائن از خادم سندي مهم و بي نظير است. نويسنده: حسين شمسيان