از شير درازگوش تا پادويي آل سعود

    خبر ويژه 
از شير درازگوش تا پادويي آل سعود6 تیر- 94

عجیب گردش کارمشترکی بین اوین نامه ی کیهان با با سایت خودنویس نیک آیین کوثر وجوددارد .زیرا ابتدا پس ازاعتراف عطاء الله مهاجرانی که گفت  دردوران کودکی درروستای مهاجران 30 کیلومتری اراک برای سیاه سرفه اش  شیرخر خورده بود . سپس در ستون طنز گفت و شنود اوین نامه ی کیهان مدام بطور سیستماتیک و تحقیر کردن مهاجرانی  این اعتراف مهاجرانی مورد استفاده واقع می شد . اکنون برای بازتولید نیک آیین کوثر در سایت خودنویس خود این اعتراف مهاجرانی  مرورش کرده است و اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری  هم این بازتولید را کپی ونشخوار کرده است .تا بیشتر لو دهد همکاری مشترک اوین نامه و سایت خودنویس چگونه است؟

همکار نشريات زنجيره اي در دولت اصلاحات، رسوايي هاي تازه مهاجراني را محصول خوردن شير درازگوش دانست.
    
نيک آهنگ کوثر که خود از متنعمين دوره وزارت مهاجراني است، مي نويسد: در سال 1383، يکي از کارمندان سابق وزارت ارشاد که به کانادا پناه برده بود، گفت مهاجراني با عربستان سعودي رابطه اي بسيار قوي دارد و کمک مالي دريافت کرده است. اين ادعا بدون سند بود و قاعدتاً امکان استناد به آن وجود نداشت. يکي از روزنامه نگاران زن اصلاح طلب که مدتي بعد از خرداد 88 زنداني بود نيز برايم گفت که در سفر به لندن، مطمئن شده مهاجراني بعد از ماجراي لو رفتن ازدواج دومش، «عبرت» نگرفته است. اما مسئله اي که برخي از کنارش راحت گذشتند، تشکيل «اتاق فکر جنبش سبز» در سال 1388 بود که مهاجراني، کديور، سروش، بازرگان و گنجي خود را اعضاي آن ناميدند. کشيدن کارتوني که در آن، همه اين «روشن فکران» کور بودند و عصاکش ديگري، با اعتراض هايي روبه رو شد. «اتاق فکر» اما دوامي نياورد. همان سال بود که مهاجراني به دعوت اتاق فکر دست راستي «موسسه واشنگتن» به پايتخت آمريکا آمد و گفته شد تقاضاي 16 هزار دلار پول کرده است. حضور او در کنفرانسي که اين موسسه طرفدار اسرائيل برگزار کرده بود، با سکوت مصلحتي سبزها همراه بود، اما در محافل مختلف از اين کار او انتقاد مي شد.
    
کوثر مي افزايد: سايه مهاجراني بر رسانه «جنبش راه سبز» يا جرس، آنقدر سنگين بود که با وجود حضور مسيح علي نژاد، خبرنگار اين رسانه در آکسفورد، موارد مربوط به مهدي هاشمي به طور کامل ناديده گرفته مي شد.
    
برخي از کساني که گفته مي شد جزو باند مهدي هاشمي براي شايعه پراکني عليه منتقدان هاشمي به اروپا پناه برده بودند نيز سر از جرس درآوردند. در سال 1389، در کنفرانسي که در دانشگاه تورنتو برگزار مي شد، نخستين ناشر جرس که از آن مجموعه جدا شده بود، در جلسه اي با حضور اکبر گنجي، مهرانگيز کار، يوسفي اشکوري و چند نفر ديگر اين مسئله را طرح کرد که جرس از شخص مهدي هاشمي کمک مالي دريافت مي کند.
    
براساس اسناد ويکي ليکس مهاجراني از رژيم سعودي مبلغ 70 هزار پوند را به عنوان هديه و در پوشش بورسيه تحصيلي فرزند خود دريافت کرده است.
خبر ويژه 
اين نان خوردن دارد آقاي مهاجراني؟!
آقاي مهاجراني گيريم که دردانه شما با دلارهاي آلوده عربستان، فارغ التحصيل دانشگاه انگلستان شد؛ در آن صورت آيا زير دين خبيث ترين حکام دنيا نرفته است؟    داريوش سجاد همکار سابق نشريات زنجيره اي با طرح اين سوال نوشت: انتشار سند «درخواست صله» عطاءالله مهاجراني از حکام سعودي جهت تقبل هزينه صد هزار دلاري تحصيل فرزندش در دانشگاه «وارويک» و موافقت و پرداخت رياض، ناخواسته اسباب زمزمه آن سروده لسان الغيب مي شود مشعر بر آنکه؛ 
    
بازي چرخ بشکندش بيضه در کلاه
    
زيرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
    فهم اين واقعيت بر دکتر نمي تواند ثقيل باشد که اگر از مکنت کافي براي اقامت در گران ترين شهر اروپا نابرخوردارند و به اقتفا فاقد ثروت مکفي براي تامين هزينه تحصيل فرزنداند آنک ديگر چه اصراري بر اقامت در لندن و آغشتن نان خود به نجاست آل سعود دارند!؟
    
محصول چنين لقمه هاي ناپاکي آن مي شود که «مکتوب دکتر» انباشته مي شود از نکته خواني هاي حاذقانه از «قرآن» و بي حرفي و بي وقعي در ازاي شحنه درماني رياض در يمن و سکوت قابل فهم بابت تضمين اشرفي و مواهب اهدايي آن آل نکبت!
    
تصور نمي رود بر فرزانه اي چنان، چنين واقعيتي نامکشوف باشد که چنان پول هايي از چنان مصادري محل شبهه است! تصور نمي رود براي «دکتري» حاجت به استخاره باشد که چنان پول هايي نجس و کثيف و آغشته به خون مسلمين است.
    
سجادي خطاب به مهاجراني نوشت: گيريم که دردانه تان به پشتوانه چنان دلارهاي آلوده اي از بهترين دانشگاه انگلستان هم فارغ التحصيل شدند. در آن صورت هم چه جاي باليدن و نازيدن به چنان دردانه اي است که با پول اجنبي و رفتن زير «دين» خبيث ترين حکام وحوش پرور سلفي مبدل به يک «رياض اوفيل» شده است!؟
    
بر دکتر و جميع مشتاقان ورود به دنياي سياست فرض است تا به اين نکته پر اهميت تفطن و تقيد عملي داشته باشند که؛ شرط اوليه در ورود و تضمين سلامت نفس يک عنصر سياسي در حوزه سياست، تخلق به اشرافيت اخلاقي. براي حضور سالم در اين عرصه اگر اشرافيت مالي نداريد لااقل اشرافيت اخلاقي داشته باشيد والااين «پتياره قدرت» براي مفتوني و دلرباني و خوش خرامي سست عنصران و ملولان و معذوران هزار افسون در آستين دارد.