اپیدمی دردناک خشونت شهری


یادداشت دریافتیقادر باستانی؛ در تهران برخی راننده‌ها، چوب‌دستی یا وسیله تهاجمی دیگری را در کنار صندلی خود می‌گذارند. رُشد فزاینده خشونت‌های شهری، چشم آن‌ها را ترسانده که یک موقع اگر دعوا شد، دست خالی نباشند.
بر اساس آمارهای پزشکی قانونی کشور، روزانه به طور میانگین ۱۶۰۰ شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند و تشکیل پرونده می‌دهند که شهر تهران بالاترین آمار را دارد؛ یعنی هر ساعت حدود ۶۶ نفر با هم درگیر می‌شوند، البته درگیری‌ای که با ضرب و جرح همراه است.
مطابق آمارهای سازمان پزشکی قانونی، تنها در سال گذشته ۵۹۰ هزار شهروند به دلیل ضرب و جرح در نزاع راهی پزشکی قانونی شدند. چندی پیش در یک محله در جنوب تهران، چند جوان بر سر محل پارک خودرو، با چاقو و قمه به جان هم افتادند و بنا به اعلام پزشکی قانونی، پنج نفر به شدت مجروح شدند. پلیس در این حادثه 14 نفر را بازداشت کرد.
فکر می‌کنید چرا مردم کم حوصله شده‌اند؟ برای چه درگیری‌های خشن بر سر مسائل کم‌اهمیت، مدام بیشتر می‌شود؟ به چه دلیل دامنه‌ استفاده از سلاح سرد در نزاع‌های خیابانی، نگران‌کننده‌ شده است؟
درگیری در جنوب شهر بر سر محل پارک خودرو، چنان شدید بود که مأموران اعزامی، برای کنترل طرف‌های درگیر، مجبور به درخواست نیروهای کمکی شدند!
سال گذشته در همین محله، سه جوان ۲۰ تا ۲۲ ساله در اثر نزاع خیابانی، مجروح و به بیمارستان منتقل شده بودند. سپس برادر و ۹ نفر از دوستان و بستگان یکی از همین مجروحان، برای انتقام‌گیری، با قمه و شمشیر قصد به قتل رساندن دو مجروح دیگر را داشتند. در این حادثه شش نفر از مهاجمان با چوب و چماق به مأمور نیروی انتظامی حمله کردند و او هم پس از پرتاب گاز اشک‌آور، درخواست اعزام نیروی کمکی از کلانتری محل کرد!
آمارهای رسمی نشان می‌دهد، ظرف ده سال، یعنی از 1380 تا 1390 بیش از ۱۱ هزار نفر در درگیری با سلاح سرد کشته شده‌اند و در این مدت ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار پرونده نزاع با سلاح سرد در پزشکی قانونی بررسی شده است.
جامعه‌شناسان و پژوهشگران اجتماعی باید خشونت شهری را به عنوان یک پدیده اجتماعی بررسی کنند و به قانون‌گذاران و مجریان قانون، راهکار نشان دهند، اما اجمالاً آنچه می‌توان دراین‌باره گفت این است که هر سال نسبت به قبل مردم کم‌حوصله‌تر و تندخوتر می‌شوند. نسل جدید هم که جای خود دارد، همه هنجارهای جامعه را به چالش می‌کشد و رگ گردن را به جای منطق در بحث و جدل ترجیح می‌دهد.
نباید چنین می‌شد و انتظار طبیعی این بود، نسلی که بخش بزرگی از آموزه‌های ابتدایی، راهنمایی و متوسطه آن تعلیمات اخلاقی و دینی بوده و رسانه‌های آن همه داد اخلاقیات می‌زنند، نسل فکور و فرهیخته‌ای باشد؛ اما چرا چنین شده است؟ چرا اختلاف بین نسلی، به معضلی برای خانواده‌ها تبدیل شده است؟ کجای کار می‌لنگد؟ چه باید کرد؟ آیا ندیدن و از کنار آن عبور کردن چاره کار است؟
به نظر می‌رسد باید همه اولیای امور برای برخورد با این مسئله بسیج شوند. بخش اقتصادی و گسترش رفاه عمومی جامعه، همان‌قدر اهمیت دارد که بخش آموزش عملی مهارت‌های زندگی مانند مهارت کنترل خشم به خانواده‌ها حائز اهمیت است.
در شهرهای بزرگ به جهت کنار هم قرار گرفتن افراد با فرهنگ‌ها و خاستگاه‌های مختلف، کنترل اجتماعی ضعیف شده و خشونت افزایش یافته است.
برای بهبود وضعیت، رسانه‌ها مخصوصاً رسانه ملی نقش ممتازی دارند. این رسانه مهم و تأثیرگذار می‌تواند با کم کردن از برنامه‌های پروپاگاندا و تلطیف ارتباط با مردم، برنامه‌هایی را در قالب فیلم و سریال بسازد و مهارت‌های زندگی را آموزش دهد. مهارت‌های زندگی، توانایی‌هایی هستند که با تمرین مداوم پرورش می‌یابند و شخص را برای روبه‌رو شدن با مسائل روزانه زندگی، افزایش توانایی‌های روانی، اجتماعی و بهداشتی آماده می‌کنند.
«
مهارت‌های زندگی» شامل توانایی تصمیم‌گیری، توانایی حل مسئله، توانایی تفکر خلاق، توانایی تفکر نقادانه، توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه، توانایی آگاهی از خود، توانایی همدلی با دیگران، توانایی رویارویی با هیجان‌ها (غم، خشم، شادی) و توانایی رویارویی با استرس‌ها است که علیرغم هیاهوی بسیار، فعلاً جای چندانی در برنامه‌های درسی و رسانه‌ای ندارد.
مردم ایران در طول تاریخ به روامداری و حوصله و ملت شعر و غزل و افسانه‌های عاشقانه شهره بوده‌اند، پس روا نیست که بگذاریم جامعه شریعت‌مدار و اخلاقی ایران، به نحو دیگری شهرت پیدا کند.
اساس کار هم خانواده‌ها هستند که باید احساس مسئولیت کنند و به تربیت کودک در نظام آموزشی و فضای رسانه‌ای بسنده نکنند.
مهربانی، صداقت و روراستی، گوهرهای گمشده امروز جامعه ما هستند. با هم مهربانی کنیم. به دور از هر تعلقی، به همدیگر عشق بورزیم و دوست بداریم.
محبت را تبلیغ کنیم. از یاد نبریم بعثت پیامبر عظیم‌الشان ‌ما برای مکارم اخلاقی بوده، پس نفرت و کینه‌ورزی و عناد را با مهربانی عوض کنیم.
البته راهکار اساسی همان است که جامعه‌شناسان مستقل، موضوع را کالبدشکافی کنند و راهکار نشان بدهند. به راستی آمارهای پزشکی قانونی، زیبنده جامعه اسلامی ما نیست. تا دیر نشده، با کمک هم برای بهبود فضا دست به کار شویم. یادمان باشد قرار است جامعه‌ای درست کنیم که الگوی جوامع انسانی باشد. این رسالت بزرگ را بهتر است فراموش نکنیم.