نگاه كليد يك معماي ساده!

دروغ نامه ی کیهان 6 خرداد-94
نگاه 
كليد يك معماي ساده!

پژمان كريمي
ازنوچه های همکار اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری فقط این یکی مانده است که هم دستیار ووردست وهم زاپاسی اش در بخش ستون چرندو هجو گویی گفت وشنود و پیام های قلابی اوین نامه است .هم در تهیه ی خبرهای ویژه فعال است. هم اینکه به جای سربازجو شریعت نداری گاهی با "نگاه " قلمفرسایی می کند .شاید هم متن را سربازجو شریعت نداری  هیه وآماده می کند ولی برای ر د گم کردن به امضای وی زده می شود .
شصت وهشتمين دوره جشنواره بين المللي کن (فرانسه) روز شنبه اين هفته با معرفي برترين ها پايان پيدا کرد.
    در اين دوره، نام يک فيلم از ايران در ميان تحسين شده ها به چشم مي آيد: «ناهيد» ساخته «آيدا پناهنده»!

    اين فيلم که به عنوان نماينده جمهوري اسلامي ايران در جشنواره به نمايش در آمد در بخش «نوعي نگاه» شايسته تحسين شناخته شد و جايزه «آينده درخشان»را دريافت کرد!

    ترديد نکنيم؛ «ناهيد» فيلم بدي است. ضعيف و پرمدعا! انتخاب اين اثر و فرستادن آن به جشنواره کن و در سايه عنوان «نماينده سينماي جمهوري اسلامي ايران» باعث شگفتي منتقدان شد!

    «ناهيد» چه ويژگي يا ويژگي هايي دارد؟ کدام کارشناس يا کارشناسان راي به شرکت اين فيلم در کن دادند؟ با چه استدلال و اعتباري؟

    فيلم ياد شده در جشنواره سي و سوم فيلم فجر به نمايش درآمد و با بي اعتنايي منتقدان و مردم روبه رو شد!

    دو مجله مدعي روشنفکري هم وقتي به مرور آثار جشنواره سي و سوم نشستند؛ نقطه قوتي در فيلم نديدند! اگر ديده بودند؛ به طور طبيعي، در ميان «برگزيدگان» نامي از اثر هدف اشاره، ديده مي شد!

    اما چرا کارگزاران سينمايي و گزينشگران داخلي، اصرار به شرکت «ناهيد» در کن داشتند؟!... براي منتقدان سينمايي حرفه اي و متعهد، شگفت برانگيز است!

    اجازه بدهيد؛ کمي از داخل فاصله بگيريم و براي رمز گشايي از معماي چرايي گزينش و فرستادن تحسين ناهيد، به جغرافياي فرانسه و دامنه آيين «کن» نگاه کنيم!

    پيش از هر چيز يک پرسش!

    آيا کن، عرصه اي سينمايي و به عبارتي کاملاحرفه اي است؟

    آيا معيار انتخاب ها، حرفه اي گري و نمود استعداد هاي هنري درخور اعتناست!

    شايد برخي که عادت به سطحي نگري دارند و افق ديدشان، محصور بي سوادي فرهنگي و سياسي است، خرده گيري کنند، از «توهم توطئه» سخن بگويند و تکرار ادعاي «سياسي بودن جشنواره ها» را به سخره گيرند.

    اما چه اين عده اي بپسندند و چه نپسندند، «واقعيت» اين است:

    «کن» و نمونه هايي چون اين آيين، عرصه اي براي تحسين آثار هنرمندانه و متعهدانه نيست! کن برپا نمي شود که از فيلمسازان دغدغه مند و آثار هنري متعالي حمايت کند.

    «کن» و نمونه هايي چون اين آيين، برپا مي شوند تا در سايه سنگين الگوهاي سينماي ضد انديشه و نافي تعهد و در هياهوي تقدير از محصولات برآمده از نفسانيت، انديشه متعالي نفي و طرد شود و فيلمساز ناهمگن با ارزشها، سرکوب گردد!

    اگر بود جز آن چه اشاره رفت، در کن دوره شصت و چهارم، فيلمساز دانمارکي «لارس فون تريه» صرفا به دليل انتقاد از صهيونيسم هدف حمله و هتاکي گردانندگان کن و اخراج از اين آيين قرار نمي گرفت!

    اگر بود جز آن چه اشاره رفت، در دوره شصت و ششم، فيلم عفن و چندش آور «آبي رنگ گرم است» يک فيلمساز درجه سوم مراکشي، همزمان با تصويب قانون حمايت از ازدواج همجنس بازان فرانسوي و تنها براي موجه جلوه دادن اين مصوبه، به عنوان فيلم برتر معرفي نمي شد!

    حالاکمي به دوره اخيرجشنواره کن بازگرديم!

    درست يک روز پيش از اعلام نتايج «کن»، سازنده فيلم «ناهيد» با رسانه العربيه گفت و گو کرد!

    العربيه رسانه رسمي دولت وهابي سعودي است. اين رسانه به حدي در انتشار مواضع ضد شيعي، ضد ايراني و هواداري از صهيونيسم اصرار دارد که از سوي حاميان مقاومت در منطقه به نام «العبريه» خوانده مي شود! يعني رسانه و سخنگوي دولت عبري صهيونيستي!

    اين چيزي نيست که خانم به اصطلاح فيلمساز مدعي شود از آن بي خبر بوده يا ادعا کند بي خبر است! خير! العربيه ماهيتي روشن و مشهود دارد!

    مضحک اينکه؛ سازنده ناهيد، وقتي در برابر خبرنگار العربيه قرار مي گيرد، شروع به درد دل مي کند! از اوضاع داخلي ايران مي گويد و از نگاه فمينيستي و ضد ديني خود، زندگي زنان ايران را غيرطبيعي توصيف مي کند!

    کسي که احتمالامدعي «سواد و بينش و هنرمندي» است با رسانه اي عليه زنان ايران و جامعه ديني درد دل مي کند، از راه رسانه اي به زنان متدين و جامعه خداجوي ايران توهين مي کند که؛ صاحبان آن رسانه براي زنان کشورشان جهنمي برپا کرده اند. جهنمي که در آن زنان از کوچک ترين حقي مثل حق «فعاليت سياسي»، «فعاليت اجتماعي» و حتي حق «رانندگي» ... محروم اند!

    خانم به اصطلاح فيلمساز با رسانه اي درد دل مي کند که صاحبان آن، مردم بي دفاع يمن را زير آماج بمب هاي خوشه اي خود دارند و نماينده سينماي ايران، اين جنايات وحشيانه و قرون وسطايي را نمي بيند و بهتر بگويم؛ نمي خواهد که ببيند!

    به واقع ... اگر زندگي زنان ايراني غيرطبيعي بود؛ امثال فيلمساز يادشده در صحنه سينما چه مي کردند؟! در دانشگاه و ميدان سياست چه جاي حضور و فعاليت داشتند؟!

    تصور مي کنم معماي چرايي دريافت جايزه «آينده درخشان» جشنواره کن به سادگي برملاشد!

    چرا کن و اهالي کن نبايد فيلمسازي درجه چندم و اثري ضعيف را شايسته تقدير معرفي نکنند وقتي قرار است مبلغان نفي انديشه، فربه و نام آور شوند؟! کن و نظاير کن مگر جز اين وظيفه اي دارند!؟

    چرا گزينش گران داخلي فيلم ناهيد، کن و ميداني بين المللي را بستر خودنمايي هنرمندان صاحب انديشه کنند؟ اگر اين گزينش گران دغدغه مند بودند؛ چشم به روي آثار متعهدانه و در برگيرنده ارزشهاي ايراني و ديني نمي بستند!

    به زعم نگارنده؛ جرم فيلمساز يادشده محرز است:

    دروغ گويي عليه واقعيت هاي ايران، توهين به زنان ايراني و به رسميت شناختن رسانه اي وهابي - صهيونيست!

    البته دستگاه اطلاعاتي و قضايي مي تواند مانند گذشته مماشات کند تا راه براي رخ نمايي سينه چاکان جشنواره هاي خارجي مهياتر شود.جشنواره هايي که برخي فيلمسازان هاليوددي مانند «وودي آلن» نيز اعتباري برآن، متصور نيستند!

    نگارنده در پايان تاکيد مي کند؛ فيلمساز به ظاهر وطني ياد شده، به عنوان يک فرد حقيقي وزن و اعتباري ندارد. اما اگر در اين نوشته اشاره اي به او و رفتار ضدايراني او رفت، تنها اشاره به دو نکته مهم است:

    يک: دليل اقبال «کن» و امثال آن به آثار ضعيف ايراني و سازندگان آن،

    دوم: تاکيد برسطح پايين درک و بصيرت برخي از تصميم گيران حوزه فرهنگ کشورمان!