يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "تنها راه بازگشت امنيت به منطقه"

اوین نامه ی کیهان  5 شنبه ی 7 خرداد ماه سال 1394
    
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "تنها راه بازگشت امنيت به منطقه"
جارچیان ومداحان ونوحه ومرثیه خوانان یادداشت روز نویسان همکار وهم قلم سربازجو شریعت نداری ا ز موضع ضد آمریکایی آنگونه بطوروارونه مدام قلمفرسایی می کنند که انگاری باجامعه کوران سر وکار دارند و اگرنه همه مردم لااقل  اکثریت ردم ایران آگاهی از عملکرد رژیم جنگ افروز وعوامفریب ولایت فقیه ندارند ونمی دانند چه نقشی در ناامن وبی ثبات کردن منطقه به خصوص عراق داشته است و اگر خاطر برده اندچطوری حاکمان تهران با همکاری امریکا در اشغال نظامی ا فغانستان وعراق داشته اند . یا اینکه چگونه پاسداران بطور مستقیم در امورداخلی عراق ولبنان و سوریه و اکنون یمن مداخله کرده اند که اکنون قلم بردست یادداشت روز نویس با آویزان شدن به موضع پاسدارتروریست قاسم سلیمانی در سفر اخیرش به کرمان  که خطاب به اوباما گفته است  فاصله پايگاه هاي شما با الرمادي چند کيلومتر است؟ چه طور مي شود کشتار در يک کشور صورت گيرد، شما به بهانه حمايت از آن ملت در آن کشور استقرار پيدا کنيد اما هيچ غلطي نکنيد؟ اين اسمش چيست؟ آيا اين چيزي به غير از شريک بودن در توطئه و ضلعي از توطئه است و اين به غير از اين است که هيچ اراده اي براي مقابله با آن وجود ندارد.»    و هم قلم سربازجو شریعت نداری درادامه افزوده خطاب اين وجيزه مي تواند حتي، برخي از افراد در داخل کشور خودمان باشد که، متاسفانه قدر حذف آمريکا از کشور را نمي دانند و به قول حضرت امام خواب آمريکا را مي بينند.
عجیب نیست که با ترفند نخ نما شده ی پاک کردن صورت مسأله  نه خامنه ای و سپاه قدس و به ویژه نقش پاسدارتروریست قاسم سلیمانی فرمانده ی سپاه قدس که آمریکا  عامل جنگ افروزی وناامنی  عراق  قلمداد شده است.

آمريکا به جز ايران و چند کشور مستقل ديگر، تقريبا در بيشتر کشورهاي دنيا و به اشکال مختلف حضور نظامي دارد. طبق گزارشي که وزارت دفاع آمريکا در سال 2007 تحت عنوان Base structure Report منتشر کرده است، اين کشور در 39 کشور پايگاه نظامي «بزرگ» و در140 کشور نيز ايستگاه هاي نظامي دارد. گزارش مرکز پژوهش هاي بين المللي «کندي» آمريکا نيز نشان مي دهد، اين کشور در حال حاضر ۷۰۰ تا ۸۰۰ پايگاه زميني، دريايي، هوايي و جاسوسي در خارج از خاک خود دارد. بطور مشخص ۷۳۷ پايگاه نظامي آمريکا در ۱۳۰ کشور خارجي قرار دارند که تعدادي از آنها تحت عنوان «اردوگاه هاي موقت» در حال فعاليت هستند.
    
اينکه اهداف آمريکا از راه اندازي چنين پايگاه ها و اردوگاه هاي نظامي پر هزينه چيست موضوع بحث ما نيست اما، يکي از اهداف اعلام شده کاخ سفيد از راه اندازي چنين تشکيلات نظامي گسترده اي، «محافظت» از امنيت کشورهاي ميزبان در برابر تهديدات داخلي و خارجي عنوان شده است. توافقنامه هاي امنيتي اين کشور با عراق و افغانستان نمونه هاي گويايي هستند. مثلادر بند اول ماده دوم توافقنامه امنيتي «کابل و واشنگتن» که همين چند ماه پيش نهايي شد، قسمتي گنجانده شده تحت عنوان «تقويت امنيت و ثبات افغانستان» که براساس آن، آمريکا «موظف» به مبارزه با تروريسم و ارتقاي توانمندي افغانستان براي دفع تهديدات داخلي و خارجي اين کشور شده است.
    
آمريکا با عراق نيز دو توافقنامه امنيتي امضاء کرده است يکي در سال 2008 و ديگري در سال 2012. در يکي از بندهاي توافقنامه امنيتي 2008 «بغداد و واشنگتن» که از قضا گفته شده، «دائمي» است، آمريکا در قبال تاسيس پايگاه هاي نظامي و حضور در خاک عراق و... «موظف» به اجراي تعهداتي شده که برخي از آنها عبارتند از:
    1-
مقابله با هرگونه تجاوز خارجي كه عراق و حاكميت و استقلال اراضي، آب ها يا هواي اين كشور را مورد تجاوز قرار دهد.
    2
- ياري رساندن به دولت عراق در تلاش براي مبارزه با گروه هاي تروريستي و در راس آنها سازمان القاعده و صداميان و همه گروه هاي قانون شكن صرفنظر از وابستگي هايشان و از بين بردن شبكه هاي پشتيباني و منابع حمايت مالي آنها و شكست دادن اين گروه ها و ريشه كني آنها در عراق به اين ترتيب كه شيوه ها و سازوكارهاي ياري دولت عراق بر اساس توافقنامه همكاري مذكور صورت گيرد.
    3-
حمايت از دولت در آموزش و تجهيز و مسلح كردن نيروهاي مسلح اين کشور براي حمايت از كشور و ملت عراق و تكميل تشكيلات اداري به شيوه اي كه دولت عراق درخواست كند.
    
در توافقنامه امنيتي سال 2012 نيز دو طرف درباره تقويت روابط و همکاري ها در بخش امنيتي، بالابردن توانمندي هاي دفاعي عراق، مدرنيزه کردن توان نظامي و تسهيل شيوه هاي تاثيرگذاري دو کشور در زمينه امنيت منطقه اي گفت وگو و توافق کرد ه اند.
    اما، آمريکا چقدر به تعهداتش پايبند بوده است؟ پس از آنکه اين کشورها (که با آنها توافق امنيتي امضاء شده است)، دچار بحران هاي جدي امنيتي شدند و مورد هجمه بي سابقه تکفيري هاي آدم خوار قرار گرفتند، آمريکا چقدر به تعهدات خود عمل کرد؟ آيا حقيقتا با حضور نظامي آمريکا در عراق و افغانستان، امنيت اين کشورها تامين شده است؟ 
    
مي توان با قطعيت گفت، آمريکايي ها لااقل در اين دو کشور، يعني عراق و افغانستان، به هيچ وجه به تعهدات خود حتي ذره اي پايبند نبوده اند که هيچ، در راستاي بحران آفريني نيز پيش رفته اند. بحران امنيتي، هرج و مرج و جنگ و خونريزي، هم در عراق و هم افغانستان درست بعد از امضاي توافقنامه هاي امنيتي تشديد شد! اکنون که در حال مطالعه اين وجيزه ايد، پديده منحوس داعش از افغانستان هم سر بر آورده و در عراق مشغول سلاخي مردم است. مي توان به جرات گفت، نفس «حضور نظامي آمريکا» در اين کشورها خود منشا بسياري از ناامني هاست.
    آمريکا به ويژه در عراق، دست به هر تلاشي زده است تا بحران در اين کشور زنده بماند. اثبات اين ادعا کار مشکلي نيست؛ بخوانيد:
    
الف- «بسيج مردمي»، به عنوان نقطه قوت نيروي نظامي عراق در مبارزه با تکفيري ها، همواره از سوي مقامات بزرگ و کوچک آمريکا مورد هجمه قرار گرفته است. واقعا بايد پرسيد، «حذف بسيج مردمي» عراق به عنوان فاتحان ديروز آمرلي، جرف الصخر و تکريت و ناجيان فرداي الانبار و صلاح الدين، از ميدان جنگ عراق، چرا بايد مهمترين شرط آمريکايي ها براي تحويل سلاح به دولت عراق باشد؟! سلاح هايي که آمريکايي ها پيشاپيش پول آن را دريافت کرده و طبق توافقنامه امنيتي امضاء شده، واشنگتن موظف به تامين آنها بوده است؟ به گفته دوست و دشمن، اگر نبودند نيروهاي بسيج مردمي و صد البته حمايت هاي جمهوري اسلامي ايران، داعش اکنون در بغداد بود. سفر اخير حيدر عبادي به روسيه براي خريد تسليحات روسي و سپردن فرماندهي عمليات بسيار مهم آزاد سازي شهر رمادي به هادي العامري، فرمانده سپاه مردمي بدر عراق در واقع، پاسخ هاي عبادي به اين خلف وعده ها و خباثت ها بود.
    
ب- آمريکا به موازات مخالفت با تشکيل نيروهاي بسيج مردمي که متشکل از برادران اهل شيعه و سني است، بارها اعلام کرده است که، قصد تشکيل يک «ارتش سني» از عشاير و پيشمرگان کُرد را دارد. آنها حتي تصريح مي کنند، براي تشکيل چنين ارتشي، نيازي به اجازه گرفتن از دولت عراق را ندارند؟ قصد و نيتي که به تعداد مطرح شدن آن از سوي آمريکايي ها، از طرف دولت عراق مردود اعلام شده است. شيعه و سني کردن ارتش و تلاش براي تقويت تجزيه طلبان عراق، آيا به چيزي جز تشديد اختلافات قومي و مذهبي و تضعيف نيروهاي مسلح منجر خواهد شد؟ آمريکايي ها مدتي است رسما اعلام مي کنند، به دنبال تجزيه عراق هستند!
     ج- «جاش ارنست»، سخنگوي کاخ سفيد هفته گذشته و در حالي که رمادي تازه سقوط کرده و داعشِ مبتلابه جنونِ ساديسم، با لذت مشغول بريدن سر زنان و کودکان در خيابان ها بود، در جمع خبرنگاران گفت: «مسائل نظامي پيچيده هستند، ما کاري براي عراقي ها نمي کنيم و اين خود عراقي ها هستند که بايد براي آزادي کشور خود بجنگند!...البته بايد اذعان کنم سقوط رمادي يک شکست براي ائتلاف ضد داعش بود.» چند روز بعد کارتر اشتون، وزير دفاع آمريکا، همين موضع گيري از سر بي تفاوتي را به گونه اي ديگر گرفت و گفت: «ارتش عراق اراده و توان جنگيدن با داعش را ندارند» تا بدين ترتيب ضمن تضعيف روحيه ارتش عراق، به روح خبيث داعش جاني بگيرد.
    
بنابر اين مي توان نتيجه گرفت، ريشه بسياري از فتنه هاي منطقه، حضور نظامي آمريکايي هاست. به عبارت کامل تر، آمريکا خود فتنه است. ناامن ترين کشورهاي منطقه، همانهايي هستند که آمريکا در آن حضور نظامي دارد. در اين بين دوست و دشمن هم تفاوتي نمي کند، کافي است تاريخ مصرف اين دوستان تمام شود. عربستان کليدي ترين متحد آمريکا در منطقه در گير جنگ با يمن است و امنيت خود را فعلادر شهرهاي مرزي و استان هاي شيعه نشين از دست داده است. عراق، افغانستان و حتي عربستان با آمريکايي ها ممکن است برخي منافع اقتصادي شان را از دست بدهند اما، امنيت و مشروعيت را در خود تقويت خواهند کرد. 
    
سردار سليماني اخيرا در کرمان به همين مسئله اشاره کرد آنجا که گفت: «آقاي اوباما! فاصله پايگاه هاي شما با الرمادي چند کيلومتر است؟ چه طور مي شود کشتار در يک کشور صورت گيرد، شما به بهانه حمايت از آن ملت در آن کشور استقرار پيدا کنيد اما هيچ غلطي نکنيد؟ اين اسمش چيست؟ آيا اين چيزي به غير از شريک بودن در توطئه و ضلعي از توطئه است و اين به غير از اين است که هيچ اراده اي براي مقابله با آن وجود ندارد
    خطاب اين وجيزه مي تواند حتي، برخي از افراد در داخل کشور خودمان باشد که، متاسفانه قدر حذف آمريکا از کشور را نمي دانند و به قول حضرت امام خواب آمريکا را مي بينند. نويسنده: جعفر بلوري