سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری "چگونه وارد کنند سوخت نشویم؟ "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 16 اردیبهشت - 94
سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری "چگونه وارد کنند سوخت نشویم؟ "
کشورنفت خیزی  که تامدتی پیش چزو دومین کشور صادرکننده ی نفت در سازمان اوپک بود . ولی بدلیل دفاع از برنامه ی هسته ای وتحریم ها وغارتگری حاکمان کار به جایی رسیده است که از یک سو وزیر کشور محور پول های کثیف فاش ساخت سالانه 8 میلیارددلار سوخت قاچاق از مرز آبی به بیرون  انجام می گیرد. از طرف دیگر سرمقاله نویس اذعان کرده چگونه وارد کننده ی سوخت نشویم؟

مصرف انرژی یا به عبارت دقیق‌تر «شدت مصرف انرژی» مدت‌ها است که به عنوان یکی از دغدغه‌های اصلی مسئولان در کشور ما مطرح می‌شود و تقریباً روزی نیست که هشداری در این مورد از سوی مدیران داده نشود. واقعیت این است که ایران در شدت، میزان، نرخ یا هر اصطلاح دیگری که از آن استفاده کنیم، در حوزه‌های مختلفی مانند دارو، استفاده از لوازم آرایشی و تصادفات نسبت به بسیاری از کشورهای جهان رکورددار است و در برخی موارد صاحب رتبه نخست. انرژی نیز از جمله اقلامی است که سرانه مصرف آن در ایران بسیار بالا است و همواره در رتبه‌بندی‌های جهانی کشورمان در میان کشورهای رکورددار مصرف قرار دارد.
این شرایط قطعاً مطلوب نیست زیرا علاوه بر اینکه هزینه‌های زیادی برای حال حاضر شرکت بوجود می‌آورد، تهدیدات بزرگی را نیز برای نسل‌های آینده به دنبال دارد. در آمارهای چند روزه اخیر شاهد بودیم که پیش‌بینی شده است اگر روند مصرف انرژی در کشورمان به همین منوال ادامه داشته باشد در سال 1403 یعنی کمتر از ده سال دیگر ما به وارد کننده انرژی تبدیل خواهیم شد.
به عبارت دیگر با اینکه ایران از لحاظ ذخایر گاز و نفت در جایگاه ممتازی قرار دارد ولی به علل مختلفی توان و ظرفیت استفاده از این ذخایر را ندارد تا جایی که حتی در آینده نه چندان دور برای تامین نیازهای داخلی نیز محتاج واردات خواهیم بود.
قرار گرفتن در چنین نقطه نگران کننده‌ای، علت‌های متعددی دارد که بعضی از آنها باعث افزایش بی‌رویه مصرف شده‌اند و بعضی دیگر تولید و عرضه را دچار نقصان کرده‌اند که البته نتیجه هر دو، کمبود و گریزناپذیری واردات در سال‌های پیش رو خواهد بود.
یکی از عواملی که در ایجاد این شرایط دخالت داشته، فرهنگ مصرفی نادرست جامعه است. متاسفانه طی دهه‌های اخیر و به ویژه سال‌های پس از انقلاب فقدان نگرش درست در حمایت از اقشار ضعیف جامعه، دولت‌ها را به پرداخت یارانه‌های کلان و غیرهدفمند سوق داده است. طی این مدت، دولت‌ها برای اینکه از فشار اقتصادی بر طبقه فرودست بکاهند، همواره سعی داشتند فاصله قیمت تمام شده و واقعی حامل‌های انرژی را با پرداخت یارانه پر کنند درحالی که وجود تورم بالا همواره قیمت تمام شده را بالاتر می‌برد و دولت برای حفظ قیمت‌ها ناگزیر از پرداخت یارانه بیشتر بود. طنز تلخ ماجرا هم این بود که بابت پرداخت همین یارانه، دچار کمبود بودجه می‌شد و کسری بودجه به تورم بیشتر دامن می‌زد. از طرف دیگر با افزایش تورم و ثبات قیمت حامل‌های انرژی، سهم هزینه برای این کالا در سبد خرید مردم کاهش می‌یافت و جامعه به سمت مصرف بیشتر حرکت می‌کرد.
علاوه بر این، نبود حساسیت نسبت به هزینه‌ای که برای حامل‌های انرژی پرداخت می‌شد دو اتفاق نامبارک دیگر نیز به دنبال داشت؛ بهره‌وری انرژی در فناوری‌ها و ماشین آلات تولید، کم اهمیت‌ترین موضوعی بود که صاحبان صنایع و تولید کنندگان به آن توجه می‌کردند، چرا که هزینه‌ای که بابت سوخت پرداخت می‌کردند در مقایسه با سایر هزینه‌ها بسیار ناچیز بود. همین رویه باعث می‌شد به نوسازی و بهسازی ماشین آلات و فرایندهای تولید توجه لازم نشود و شدت مصرف انرژی برای تولید روز به روز افزایش پیدا کند.
تولید کنندگان نیز توجهی به بهره‌وری در محصولات تولیدی خود نداشتند چرا که برای خریداران مهم نبود که مثلاً مصرف بنزین خودرویی که خریداری می‌کنند چقدر است، درحالی که اگر قیمت بنزین نزدیک به واقع بود و سهم واقعی خود را در سبد خانوار داشت برای خریداران مهم بود که مصرف خودرو چقدر است.
این معضل حتی پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها هم حل نشد. خطای بزرگ دولت دهم در خلاصه کردن این قانون در پرداخت یارانه نقدی باعث شد سهم پیش‌بینی شده برای نوسازی ماشین آلات تولیدی اختصاص پیدا نکند و عملاً صاحبان صنایع از ارتقای بهره‌وری ماشین آلات و... باز بمانند.
ادامه این روند اکنون کشور را به نقطه‌ای رسانده است که پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد در کمتر از 10 سال آینده، ایران که یکی از غنی‌ترین کشورهای جهان از لحاظ ذخایر سوختی است، به وارد کننده سوخت تبدیل خواهد شد!
برای جلوگیری از تحقق این پیش‌بینی چاره‌ای جز بازنگری جدی و فوری در رویکردها و روش‌ها نیست. شاید اولین گام نیز دست برداشتن از تعارفات معمول و مواجه کردن جامعه با واقعیت‌ها باشد، اتفاقی که خوشبختانه نشانه‌هایی از آن را طی ماه‌های اخیر در سخنان مسئولان مشاهده می‌کنیم.