کو کار؟!

بررسی افزایش آمار بیکاران باسواد در گفتگو با امان‌الله قرایی‌مقدم
کو کار؟! 6 اردیبهشت -94
وقتی خمینی شیاد جنگ خانمانسوز 8 ساله ی 1000 میلیارددلار خسارت اقتصادی را موهبت الهی نامید و مدعی شد ملت نه برای ارزان شدن خربزه که برای اسلام انقلاب کردند . مهمتراینکه اقتصاد را به خرحواله داد . ازسوی دیگر پس ازجنگ موهبت الهی  هزینه ی سرسام آوری صرف برنامه ی هسته ای غیر تولیدی شده است و همچنان با مذاکره  توافق هسته ای مخالفت می شود  . نتیجه ی چنین سیاست جنگ افروزانه و هسته ای منجر به رتبه داری فرار مغزها با سرمایه از کشور شده است .به ویژه که تحریم ها موجب شتاب رشدتورم وگرانی و فقر وبیکاری شده است .
بنابراین درچنین حال واحوالی  مگر می توان غیراز این انتظار داشت که گزارش شده دوسال پیش با مدرک فوق‌لیسانس از تهران به محل زندگی‌اش، یکی از استان‌های مرکزی کشور، بازگشته است. در این مدت پیداکردن کار اولین الویت زندگی او بوده، اما خودش می‌گوید "کو کار؟!". ناراحت است؛ می‌گوید در این دوسال افسرده شده، بیش از حد کنار خانواده مانده و از اینکه درآمدی ندارد احساس سرخوردگی می‌کند. حالا قصد کرده که به‌جای تحمل همه فشارها و تنش‌ها بار دیگر به تهران برگردد. شاید امیدی برای داشتن یک کار با درآمد نه چندان زیاد باقی مانده باشد. اینکه او چه رشته‌ای خوانده و دنبال چه شغلی می‌گردد شاید دیگر مهم نباشد، مهم بیکاری همه جویندگان کاری است که مدارک تحصیلی‌اشان حالا در کوزه آب می‌خورد!
 از سوی دیگر نقل از حسن روحانی شده که وی  از ابتدای ریاست خود بر دولت، بر افزایش بیکاری در کشور اشاره کرده است. طوریکه  وی چندی پیش هشدار داد: "در چهار سال آتی بین چهار تا پنج میلیون جوان دانش‌آموخته دانشگاهی بیکار خواهیم داشت در صورتیکه. تعداد کسانی که در طول ۸ سال گذشته مشغول به کار شده‌اند، بسیار اندک است. براساس آمار مرکز آمار، بین سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ رقم شاغلان سالی ۱۴۰۰۰ نفر بود. یعنی معادل بیش از یک میلیون افزایش سالانه ی جمعیت کشور  امادر مدت زمان بین 85تا90  فقط 14000 شغل ایجاد شده است. درعوض چندین برابر این رقم همایش ورزمایش ومانور نظامی   - بسیجی – پاسداری – نیروی انتظامی با آزمایشات موشکی برگزارشده است.
 
فرارودوسال پیش با مدرک فوق‌لیسانس از تهران به محل زندگی‌اش، یکی از استان‌های مرکزی کشور، بازگشته است. در این مدت پیداکردن کار اولین الویت زندگی او بوده، اما خودش می‌گوید "کو کار؟!". ناراحت است؛ می‌گوید در این دوسال افسرده شده، بیش از حد کنار خانواده مانده و از اینکه درآمدی ندارد احساس سرخوردگی می‌کند. حالا قصد کرده که به‌جای تحمل همه فشارها و تنش‌ها بار دیگر به تهران برگردد. شاید امیدی برای داشتن یک کار با درآمد نه چندان زیاد باقی مانده باشد. اینکه او چه رشته‌ای خوانده و دنبال چه شغلی می‌گردد شاید دیگر مهم نباشد، مهم بیکاری همه جویندگان کاری است که مدارک تحصیلی‌اشان حالا در کوزه آب می‌خورد!
به گزارش فرارو، نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از 6.1 درصد در سال 65 به 15.3 درصد در سال 90 رسیده است. این میزان در آمار رسمی کل جوانان بیکار بررسی شده است. آمارهای رسمی از حضور 2.5 الی 3 میلیون بیکار در جامعه خبر می‌دهند. آماری که اشتغال به کار حتی یک ساعت در هفته را نیز معادل بیکاری نمی‌داند! این در حالی است که معاون اشتغال وزیر کار گفته آمار واقعی بیکاری با احتساب همه افرادی که از درآمد خود ناراضی‌اند، افراد در آستانه بیکاری و مایوس‌شدگان از اشتغال به دست می‌آید که چیزی در حدود 6 میلیون نفر خواهد شد.
هرچند که بیکاری جوانان در جامعه ما روندی تصاعدی یافته، اما موضوع جدیدی هم نیست. کارشناسان افزایش آمار بیکاری را نشانه کاهش توسعه‌یافتگی یک جامعه می‌داند، حال اگر این بیکاری در قشر تحصیلکرده افزایش یابد، آسیب‌های زیادتری متوجه جامعه خواهد بود.
تاکنون راه‌حل‌های بسیاری از سمت مسئولان مختلف، اقتصادانان و دیگر کارشناسان برای معضل بیکاری عنوان شده‌ است. در آخرین اظهار نظر‌ها اسحاق جهانگیری –معاون اول رئیس‌جمهوری- گفت: "برای حل چالش بیکاری راه‌حلی جز سرمایه‌گذاری و فعال‌شدن بخش خصوصی نداریم."
همچنین مصطفی شریف –استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادیضمن اشاره به رکود تورمی در ایران گفت: نرخ بیکاری در ایران نسبت به آمارهای جهانی بسیار بالاست و راهکار مقابله با این نرخ "تولید" است.
هادی معتمد نیز چندی پیش در گفتگو با فرارو، تنها راه‌حل کاهش نرخ بیکاری در جامعه را "خصوصی‌سازی" و همچنین "کارآفرینی" دانست.
اما با وجود تمرکز زیادی که توسط افراد مختلف بر روی معضل بیکاری وجود دارد، دولت چه اقدامی در این زمینه انجام داده و راه‌حل بهبود وضعیت بیکاری را در چه چیزهایی می‌داند؟
حسن روحانی از ابتدای ریاست خود بر دولت، بر افزایش بیکاری در کشور اشاره کرده است. او چندی پیش هشدار داد: "در چهار سال آتی بین چهار تا پنج میلیون جوان دانش‌آموخته دانشگاهی بیکار خواهیم داشت. تعداد کسانی که در طول ۸ سال گذشته مشغول به کار شده‌اند، بسیار اندک است. براساس آمار مرکز آمار، بین سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ رقم شاغلان سالی ۱۴۰۰۰ نفر بود. راه حل معضل بیکاری انبساط در تقاضا، انقباض در عرضه و انعطاف در محیط و پرداخت بیمه کار است."
آیا با توجه به تاکید دولت بر معضل بیکاری، تا کنون اقدام صحیحی در این زمینه انجام شده است؟ برخی از نمایندگان مجلس و صاحب‌نظران در این زمینه، معتقدند که دولت باید از مرحله شعار و سخنرانی به مرحله عمل برسد. چرا که هرچقدر حل معضل بیکاری جوانان به تعویق بیافتد، آن‌ها با مشکلات بیشتری درگیر خواهند شد که در نتیجه به کل جامعه آسیب وارد خواهد کرد.
دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم -جامعه‌شناس و استاد دانشگاهدر گفتگو با فرارو گفت: "ریشه اکثر آسیب‌های اجتماعی در بیکاری نهفته است و درصد بالای بیکاری در یک جامعه میزان کم توسعه‌یافتگی آن جامعه را نشان می‌دهد."
قرایی‌مقدم افزود: همان‌طور که رئیس‌جمهور نیز بارها تاکید کرده‌اند، بیکاری اُمّ‌الفساد است. تمام آسیب‌های اجتماعی از اعتیاد گرفته تا فحشا و دزدی به طور قطع به این معضل مربوط می‌شود.
وی با اشاره به نظریه کارل مارکس درباره نیروی کار در ادامه اظهار کرد: از دیدگاه مارکس ما دو نوع نیروی کار داریم؛ نیروی کار ساده و نیروی کار با مهارتِ عالی. در جامعه ما نیز این دو نوع نیروی کار وجود دارد با یک تفاوت عمده؛ بر روی نیروی کار ساده سرمایه‌گذاری زیادی انجام نشده، اما تربیت نیروی کار ماهر حداقل 80 تا 100 میلیون هزینه‌بر بوده است. هنگامی که نیروی تحصیل‌کرده دانشگاهی ما بیکار و یا دچار بیکاری پنهان شود، ضرر آن چندین برابر ضرری است که بیکاری نیروی ساده ایجاد می‌کند؛ چرا که با یک حساب سرانگشتی هزینه سرانه یک نیروی ساده چیزی در حدود 20 میلیون و هزینه سرانه نیروی ماهر در علوم انسانی 80 تا 100 میلیون و در علوم پزشکی چیزی در حدود 200 میلیون تومان است؛ این یعنی در پی بیکاری نیروی ماهر، تمام هزینه‌ سرانه به هدر رفته است!
این جامعه‌شناس همچنین درباره تبعات بیکاری قشر تحصیل‌کرده توضیح داد: علاوه بر هزینه‌های مادی ناشی از بیکاری برای دولت، نیروی کار ماهری که بیکار بماند، در معرض انواع مشکلات روحی و روانی قرار خواهد گرفت. چنین فردی می‌تواند صدمات فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی زیادی به جامعه وارد نماید. علاوه بر این افزایش جرم و جنایت، هرزه‌گری و لودگی‌های اجتماعی از دیگر تاثیرات منفی بیکاری بر روی جوانان است. فرار مغزها نیز یکی دیگر از این اثرات است؛ جوان با استعدادی که ببیند در جامعه خود جایی برای اشتغال مناسب وجود ندارد، از این فضا می‌گریزد.

دکتر قرایی‌مقدم در انتها درباره سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که لازم است در جامعه شکل گیرد تا بیکاری در آن کاهش یابد، تصریح کرد: دولت باید هزینه‌هایی مانند یارانه را حذف و آن را در جاهایی که به ایجاد اشتغال می‌انجامد صرف کند، چراکه هزینه ایجاد اشتغال برای افراد جامعه، هزینه بالا و چیزی در حدود 100 میلیون تومان خواهد بود. رفتن به سمت خصوصی‌سازی نیز یکی‌دیگر از راه‌حل‌هایی است که بارها درباره آن سخن گفته شده است؛ باید شرکت‌های خصوصی که می‌توانند بیکاری را کاهش دهند ایجاد و به آن‌ها کمک‌های مالی شود. همچنین اتکا به نظر رهبر انقلاب مبنی بر حمایت از "تولید ملی" بسیار مفید خواهد بود. درحال حاضر 25 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می‌شود که منجر به کاهش تولید داخلی گردیده است. باید جلوی این کالاها به‌صورت جدی گرفته شود و به جای آن تا جای ممکن از تولیدات داخلی، حمایت شود. این تاسف‌بار است که کارخانه خودکار در کشور ما تعطیل شود و بسیاری از کالاها -حتی سنگ قبر- از چین به کشور وارد گردد.