نقد وبررسی : يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "ياد آن روزها به خير! "

اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 24 فروردین ماه سال 1394
 نقد وبررسی : يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "ياد آن روزها به خير! "

همانگونه که تأکید شده بود قابل پیش بینی است پس از مذاکره هسته ای لوزان سمت وسوی جهت گیری های موافقان و مخالفان مذاکره هسته ای لوزان تندو علنی تر می شود .طوریکه تا فرار رسیدن موعد نهایی  مذاکراه هسته ای در  تیرماه این شیب تندو تند تر خواهد شد . به ویژي مخالفان مذاکره هسته ای که از سوی پاسداران بشدت حمایت می شوند .تلاش می کنند با هردستآویز وبهانه ای اهداف خودراد نبال کنند . برای همین سربازجوشریعت نداری پس از تنظیم چند یادداشت زنجیره ای مخالف مذاکره لوزان الان بهانه ای مناسب  دارد  تا یقه رفسنجانی را  بگیرد . زیرا بهانه ربط به  همايش « همسر خمینی »  دارد که به منظور تجليل از مقام و خدمات وی برپا شد و رفسنجانی به مسائلي بيرون از موضوع همايش اشاره داشت که با سیاه بازی ونان قرض دادن سربازجو شریعت نداری ردانه  اذعان کرده  هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ايشان خوشايند نيست ولي از آنجا که پاي ارزش هاي انقلاب در ميان است، عبور بي تفاوت از کنار آنچه گفته اند نيز بايسته به نظر نمي رسد.

 ناگفته نماند پس از تنظیم این یادداشت روز دو اتفاق هم رخداده که حالت دستمریزاد دادن دارد . چون همسر سربازجو شریعت نداری جزو هیأت امنای کمیته امداد خمینی شده است . همچنین برادرهمسرش سرتیپ احمد دستجردی که مسئول حراست بیت خامنه ای بوده است باحکم رئیس گزمکان پاسداران محمدعلی جعفری به عنوان مدیرعامل جدید بنیاد تعاون و جانشین مهندس پرویز فتاح منصوب شد.
 مهمتراینکه پاسدار محمدعلی جعفری واکنش تندی نسبت به سخنان رفسنجانی نشان داده است چون تأکید کرده است: بدانیم همین دلواپسان با شنیدن این اظهارات، از این‌گونه افراد محکم‌تر، مؤمنانه‌تر و هوشیارانه‌تر در همه صحنه‌ها همچنان از انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام و شهیدان دفاع خواهند کرد و ادامه این سخن‌پراکنی‌ها تنها موجب افزایش نفرت جامعه از آنها می‌شود و این سیاه‌نمایی‌ها فقط بذر تردید در دل مسئله‌دار‌های انقلاب می‌پاشد و مردم مؤمن و انقلابی ما آن‌قدر آگاه هستند که بتوانند قضاوت‌های دقیقی داشته باشند. آنها خالق 9 دی بوده‌اند، در 22 بهمن‌های انقلاب حماسه‌های باشکوه آفریدند و قبلاً طراحان این‌گونه سیاه‌نمایی‌ها را منزوی کرده‌اند، همان‌گونه که نمایندگان خبره آنها اخیراً چنین کردند.
اما سربازجو شریعت نداری  که می داند  رفسنجانی که ازدولت روحانی ومذاکره هسته ای حمایت می کند . برای همین برای ایجاد شکاف  بین رفسنجانی  ودولت روحانی و تحریک کردن مخالفان مذاکره هسته ای علیه ی رفسنجانی ، پس برای دراز کردن رفسنجانی مثل همیشه شیوه ی مچ گیری و  بازجویی  استفاده کرده است .چون از رفسنجانی نقل کرده که گفته   در سال 84 يک موي بدنم راضي نبود کانديدا شوم. چرا که دولت خاتمي بود و من گفتم نمي آيم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام اين انقلاب را به دست شماها سپردند. آيا شما مي دانيد اينها چه کساني هستند؟ همين صحبت هاي همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذيرفتم.» سربازجو شریعت نداری پس از نقل گفته رفسنجانی خطاب به وی گفته:    چرا رفسنجاني در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد مي کنند که پي بردن به صحت و سقم آن نيازمند دسترسي به آنان است و اين دسترسي امکان پذير نيست؟ چون  پيش از اين هم از قول  خمینی شیاد  نقل کرده بود که وی مخالف شعار مرگ بر آمريکا بوده اند! در دنباله نتیجه گرفته ه آثار مکتوب و مضبوط  خمینی شیاد  با آنچه رفسنجانی به آن  خمینی نسبت داده  کاملامغاير و متضاد است. بهمین دلیل  در اظهارات ديروز سخناني رفسنجانی  محور همسر خمینی نسبت داده  مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نيز امکان پذير نمي باشد!
    
همینطور سربازجو شریعت نداری در ادامه بازجویی  اش به استناد ادعای  رفسنجانی که  همسر خمینی  به وی گفته بود خمینی اين انقلاب را به دست شماها سپردند. آيا شما مي دانيد اينها چه کساني هستند؟ همين صحبت همسر خمینی سبب شد من قبول کردم و پذيرفتم.»  سپس سربازجو همین گفته را چماق برای بی اعتبارکردن رفسنجانی کرده چون  به به  رفسنجانی گفته به یقین اطلاع دارید که در انتخابات رياست جمهوري سال 84 علاوه بر  حضوروی  علي لاري جاني، پاسدار محسن رضايي، مهدي کروبي، مصطفي معين، سردارپاسدارمحمدباقر قاليباف، محمود احمدي نژاد و محسن مهرعليزاده نامزد بودند. و جاي اين سوال است که آيا همسر  خمینی شیاد هيچيک از نامزدهاي ياد شده را لايق رياست جمهوري نمي دانستند؟! و با بيان «آيا شما مي دانيد اينها چه کساني هستند»؟! آنان را تحقير کرده اند؟! اين برخورد از سوي همسر خمینی  باور کردني نيست.
  
لذا    با توجه به اينکه رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقيب خود شکست خورد، پيشنهاد منتسب به همسر  خمینی شیاد را چگونه بايد تفسير کرد؟ آيا مقصود همسر خمینی شیاد از توصيه به نامزدي  رفسنجانی  انتخابات 84 اين بوده است که ناکامي ايشان در کسب آراء مردم را به نمايش بگذارند؟!
سربازجو شریعت نداری  که مست و ذوق زده از بهانه ی پرملات سخنرانی رفسنجانی شده است. چون فرصت مغتنمی علیه ی ر فسنجانی برایش شده است تا از موضع بازجویی ومتهم به دروغگویی وفرصت طلبی کردن رفسنجانی تامی تواند برای بی اعتبارکردن  رفسنجانی یکه تازی کندريالبرای  همین  در ادامه ی سئوال  یابازجویی کردن رفسنجاني اشاره  سخنان رفسنجانی کرده  که وی نقل قول غيرقابل قبول ديگري نيز به  خمینی شیاد نسبت داد و گفت؛  خمینی شیاد به اين نتيجه رسيد که بايد تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشيدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر براي من شيرين شد»!
سخن مورد اشاره  رفسنجانی درمتن و محتواي خود اين مضمون را نيز القاء مي کند که اگرچه پذيرش قطعنامه براي  خمینی شیاد به منزله نوشيدن جام زهر بوده است ولي تلاش رفسنجانی در زمينه سازي براي پذيرش آن- بخوانيد جام زهر- از دورانديشي و درايت بيشتر ايشان نسبت به  خمینی شیاد حکايت مي کند! و حاکي از آن است که خمینی شیاد چند ماه بعد از نوشيدن جام زهر به درايت  رفسنجانی  پي برده و - به قول ايشان- متوجه شيريني و حلاوت آن شده اند!
بالاخره سربازجو شریعت نداری روی موضوع اصلی یعنی مذاکره  هسته ای از موضع ضد آمریکایی وموافقان مذاکره هسته ای متمرکز شده  است . چون گفته ا؛ نگران کننده تر از دو نکته ياد شده آنکه؛ اين روزها يک جريان سياسي نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به ده ها زبان و بيان، براي مردم و نظام اسلامي در تقابل با آمريکا نسخه تسليم مي پيچد و اين توهم را در شيپور فريب مي دمد که برخورداري از آينده روشن و از جمله گشايش اقتصادي فقط در گرو تن دادن به خواسته هاي آمريکا و متحدانش است! و توصيه مي کند که در چالش هسته اي چاره اي جز کوتاه آمدن و دست کشيدن از اين فناوري نيست و يا در منطقه نيز نبايد با حمايت از جنبش هاي مقاومت آمريکا و اسرائيل و رژيم هاي دست نشانده را در مقابل خود داشته باشيم! که درباره ذلت آور بودن اين ديدگاه و سرانجام فاجعه آميز آن، يعني تبديل ايران اسلامي به کشوري فقير و ضعيف و بي آينده، گزارش هاي مستندي داشته ايم و نيازي به تکرار آن نيست اما، جريان مورد اشاره در پاسخ به اين پرسش که چرا بايد به ذلت در مقابل دشمنان خونريز و غارتگر تن بدهيم؟ اعلام مي کند که اين کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواسته هاي آمريکا و متحدانش چيزي شبيه نوشيدن جام زهر از سوي  خمینی  است که چاره اي جز آن نيست!
    
جالب اینکه سربازجو شریعت نداری برای اینکه ثابت کند زمین گرد است پر از حاشیه رفتن باز به  رفسنجانی رسیده و یقه اش  را گرفته  و پرسش کرده است با توجه به ديدگاه مورد اشاره آيا اين توهم در ذهن مخاطبان شکل نمي گيرد که  رفسنجانی قصد دارد نتيجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شيرين» معرفي کند؟! بگذريم از اين واقعيت که اساسا مقايسه پذيرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قياس مع الفارق است. آيا  خمینی شیاد بعد از پذيرش قطعنامه از مقابله با آمريکا و متحدانش دست کشيدند؟! يا با صراحت و اصرار بيشتري بر آن تاکيد ورزيدند؟! و... 
 مهمتر اینکه سربازجو شریعت نداری در دفاع از خودش وپاسداران  وسایر مخالفان  مذاکره هسته ای وموافقان سرکوب زنان زیر چتر مبارزه با بی حجابی  پاچه ی رفسنجانی را گرفته که چرا گفته  «آدم هاي خشکه مقدس، جاهل و نادان نيز هستند که معتقدند امروز همه مصيبت اين است که چند زن بدحجاب در خيابان باشد. بله اين مصيبت است و اين زنها بايد حداقل حجاب اسلامي را داشته باشند اما، مسئله اين است که بقيه مسائل مانند زندان ها، ظلم ها، سرکوب ها و حق هايي که از مردم ضايع مي شود چه مي شود؟» در اين باره نيز گفتني است؛
   
درنهایت سربازجو شریعت نداری تناقض گویی گذشته رفسنجانی  پیرامون حجاب وبی حجابی ومبارزه باآن را  با دیدگاه کنونی اش در مورد حجاب  راچنین به رخ رفسنجانی کشیده است    بديهي است که به قول ايشان، خانم ها بايد حداقل حجاب اسلامي را داشته باشند و باز هم به قول ايشان، بدحجابي فقط يکي از مشکلات است. ولي چه کسي اين مسئله را اصلي ترين مشکل قلمداد کرده است؟! چون  بايد از رفسنجانی پرسيد آيا حضرتعالي نبوديد که روز 12 ارديبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پيشنهاد مي کرديد خانم هاي بدحجاب بايد به اردوگاه هاي بازسازي منتقل بشوند و فرموده بوديد اين خانم ها بايد خودشان در اردوگاه ها کار کنند و مخارج خويش را تامين کنند زيرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پول هاي بادآورده که خودشان يا شوهرانشان دزديده اند زندگي مي کنند و...!!
بهرحال سربازجو شریعت نداری برای اینکه موازی   یقه ی گیری رفسنجانی ومتهم کردنش به همزبانی با دشمنان بیرونی،   اعضای خانواده اش را بی نصیب نگذاشته باشد در پایان یادداشت خود ازر فسنجانی پرسش کرده تا به این سئوال پاسخ دهد:
در حالي که دشمنان بيروني با تحريف واقعيات، جمهوري اسلامي را به حق کشي و سرکوب و ظلم به مردم و زندانيان متهم مي کنند! رفسنجانی  بر اين توهمات و فضاسازي هاي کاذب، تاکيد مي ورزد و البته حتي يک نمونه نيز براي ادعاهاي خود ارائه نمي کند.    فرموده اند مسائل زندان ها، ظلم ها سرکوب ها و حق هايي که از مردم ضايع مي شود چه مي شود؟ آيا دريافت رشوه هاي چندين ميليون دلاري از شرکت هاي نفتي بيگانه براي حراج بيت المال و به نفع بيگانگان ظلم به ملت نيست؟ آيا درخواست از بيگانگان براي افزايش تحريم ها عليه ايران، پايمال کردن حق ملت نيست؟ آيا همراهي با مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس در فتنه 88 و دميدن در اتهام تقلب، همسويي با دشمنان و ضايع کردن حق ملت نيست؟! اگر موارد ياد شده مصداق، ظلم و حق کشي و... نيست، پس چيست؟! و بايد پرسيد؛ بازداشت و رسيدگي به جرايم ياد شده ظلم و حق کشي است يا ناديده گرفتن آن؟!    و بالاخره ياد آن روزها به خير که مواضع و عملکرد انقلابي آقاي هاشمي رفسنجاني و حضور پرشور ايشان در جبهه ها و... خشم دشمنان ايران اسلامي و رضايت توده هاي مردم پاکباخته را در پي داشت. اميد آن که اردوگاه پيشين خود را ترک نکند.
 صبح ديروز آيت الله هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در همايش «بانوي انقلاب» که به منظور تجليل از مقام و خدمات همسر مرحومه حضرت امام(ره) برپا شده بود، ضمن گراميداشت ياد و خاطره آن بانوي پرهيزگار به مسائلي بيرون از موضوع همايش اشاره داشتند که هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ايشان خوشايند نيست ولي از آنجا که پاي ارزش هاي انقلاب در ميان است، عبور بي تفاوت از کنار آنچه گفته اند نيز بايسته به نظر نمي رسد:
    1- آقاي هاشمي مي فرمايند: «در سال 84 يک موي بدنم راضي نبود کانديدا شوم. چرا که دولت آقاي خاتمي بود و من گفتم نمي آيم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام اين انقلاب را به دست شماها سپردند. آيا شما مي دانيد اينها چه کساني هستند؟ همين صحبت هاي همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذيرفتم.» درباره اين بخش از اظهارات ايشان پرسش هايي هست؛ 
    
الف: چرا جناب هاشمي رفسنجاني در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد مي کنند که پي بردن به صحت و سقم آن نيازمند دسترسي به آنان است و اين دسترسي امکان پذير نيست؟ آقاي هاشمي پيش از اين هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمريکا بوده اند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام (ره) با آنچه آقاي هاشمي به آن حضرت نسبت داده اند کاملامغاير و متضاد است. در اظهارات ديروز هم سخناني را به همسر امام نسبت داده اند که مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نيز امکان پذير نمي باشد!
    ب: فرموده اند همسر امام(ره) به ايشان گفته اند: «حضرت امام(ره) اين انقلاب را به دست شماها سپردند. آيا شما مي دانيد اينها چه کساني هستند؟ همين صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذيرفتم.» به يقين آقاي هاشمي اطلاع دارند که در انتخابات رياست جمهوري سال 84 علاوه بر آقاي هاشمي، آقايان علي لاريجاني، محسن رضايي، مهدي کروبي، مصطفي معين، محمدباقر قاليباف، محمود احمدي نژاد و محسن مهرعليزاده نامزد بودند. و جاي اين سوال است که آيا همسر مرحومه امام(ره) هيچيک از نامزدهاي ياد شده را لايق رياست جمهوري نمي دانستند؟! و با بيان «آيا شما مي دانيد اينها چه کساني هستند»؟! آنان را تحقير کرده اند؟! اين برخورد از سوي بانوي، پرهيزگاري نظير همسر حضرت امام(ره) باور کردني نيست.
    ج: با توجه به اينکه آقاي هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقيب خود شکست خورده بود، پيشنهاد منتسب به همسر حضرت امام(ره) را چگونه بايد تفسير کرد؟ آيا مقصود همسر امام راحل(ره) از توصيه به نامزدي آقاي هاشمي در انتخابات 84 اين بوده است که ناکامي ايشان در کسب آراء مردم را به نمايش بگذارند؟! اين برداشت که با بخش ديگر توصيه همسر امام به آقاي هاشمي مغايرت دارد. آنجا که به نقل از آن مرحومه آورده اند؛ «امام اين انقلاب را به دست شماها سپردند»!
    2- آقاي رفسنجاني در سخنان ديروز خود، نقل قول غيرقابل قبول ديگري نيز به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفته اند؛ «امام به اين نتيجه رسيد که بايد تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشيدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر براي من شيرين شد»! در اين باره گفتني است که؛
    
الف: اين روزها برخي از پژوهشگران تاريخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سال هاي پاياني جنگ و پذيرش قطعنامه 598 از سوي امام(ره)، نتيجه مي گيرند که جناب هاشمي رفسنجاني در زمينه سازي براي پذيرش قطعنامه و به تعبير حضرت امام «نوشيدن جام زهر» نقش ويژه و موثري داشته است. که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اينکه همه تصميم هاي حضرت امام(ره) ريشه الهي داشته و با مصلحت انديشي براي اسلام و انقلاب اتخاذ شده بود. به نظر مي رسد آقاي هاشمي با انتساب اين جمله به امام راحل که «دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر براي من شيرين شد»! در پي رفع اتهام از خود بوده اند.
    ب: سخن مورد اشاره آقاي هاشمي در متن و محتواي خود اين مضمون را نيز القاء مي کند که اگرچه پذيرش قطعنامه براي امام راحل(ره) به منزله نوشيدن جام زهر بوده است ولي تلاش آقاي هاشمي در زمينه سازي براي پذيرش آن- بخوانيد جام زهر- از دورانديشي و درايت بيشتر ايشان نسبت به حضرت امام(ره) حکايت مي کند! و حاکي از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشيدن جام زهر به درايت آقاي هاشمي پي برده و - به قول ايشان- متوجه شيريني و حلاوت آن شده اند!
    ج: و اما؛ نگران کننده تر از دو نکته ياد شده آن که؛ اين روزها يک جريان سياسي نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به دهها زبان و بيان، براي مردم و نظام اسلامي در تقابل با آمريکا نسخه تسليم مي پيچد و اين توهم را در شيپور فريب مي دمد که برخورداري از آينده روشن و از جمله گشايش اقتصادي فقط در گرو تن دادن به خواسته هاي آمريکا و متحدانش است! و توصيه مي کند که در چالش هسته اي چاره اي جز کوتاه آمدن و دست کشيدن از اين فناوري نيست و يا در منطقه نيز نبايد با حمايت از جنبش هاي مقاومت آمريکا و اسرائيل و رژيم هاي دست نشانده را در مقابل خود داشته باشيم! که درباره ذلت آور بودن اين ديدگاه و سرانجام فاجعه آميز آن، يعني تبديل ايران اسلامي به کشوري فقير و ضعيف و بي آينده، گزارش هاي مستندي داشته ايم و نيازي به تکرار آن نيست اما، جريان مورد اشاره در پاسخ به اين پرسش که چرا بايد به ذلت در مقابل دشمنان خونريز و غارتگر تن بدهيم؟ اعلام مي کند که اين کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواسته هاي آمريکا و متحدانش چيزي شبيه نوشيدن جام زهر از سوي امام(ره) است که چاره اي جز آن نيست!
    با توجه به ديدگاه مورد اشاره آيا اين توهم در ذهن مخاطبان شکل نمي گيرد که آقاي هاشمي -خداي نخواسته- قصد دارد نتيجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شيرين» معرفي کند؟! بگذريم از اين واقعيت که اساسا مقايسه پذيرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قياس مع الفارق است. آيا حضرت امام(ره) بعد از پذيرش قطعنامه از مقابله با آمريکا و متحدانش دست کشيدند؟! يا با صراحت و اصرار بيشتري بر آن تاکيد ورزيدند؟! و... 
    3- آقاي هاشمي مي گويد؛ «آدم هاي خشکه مقدس، جاهل و نادان نيز هستند که معتقدند امروز همه مصيبت اين است که چند زن بدحجاب در خيابان باشد. بله اين مصيبت است و اين زنها بايد حداقل حجاب اسلامي را داشته باشند اما، مسئله اين است که بقيه مسائل مانند زندان ها، ظلم ها، سرکوب ها و حق هايي که از مردم ضايع مي شود چه مي شود؟» در اين باره نيز گفتني است؛
    
الف: بديهي است که به قول ايشان، خانم ها بايد حداقل حجاب اسلامي را داشته باشند و باز هم به قول ايشان، بدحجابي فقط يکي از مشکلات است. ولي چه کسي اين مسئله را اصلي ترين مشکل قلمداد کرده است؟! و اما، بايد از آقاي هاشمي پرسيد آيا حضرتعالي نبوديد که روز 12 ارديبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پيشنهاد مي کرديد خانم هاي بدحجاب بايد به اردوگاه هاي بازسازي منتقل بشوند و فرموده بوديد اين خانم ها بايد خودشان در اردوگاه ها کار کنند و مخارج خويش را تامين کنند زيرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پول هاي بادآورده که خودشان يا شوهرانشان دزديده اند زندگي مي کنند و...!!
    
    جناب هاشمي! حالايک بار ديگر سخنان ديروزتان را مرور بفرمائيد!
    
ب: در حالي که دشمنان بيروني با تحريف واقعيات، جمهوري اسلامي را به حق کشي و سرکوب و ظلم به مردم و زندانيان متهم مي کنند! آقاي هاشمي بر اين توهمات و فضاسازي هاي کاذب، تاکيد مي ورزد و البته حتي يک نمونه نيز براي ادعاهاي خود ارائه نمي کند.
    
ج: فرموده اند مسائل زندان ها، ظلم ها سرکوب ها و حق هايي که از مردم ضايع مي شود چه مي شود؟ که با عرض پوزش بايد گفت؛ آيا دريافت رشوه هاي چندين ميليون دلاري از شرکت هاي نفتي بيگانه براي حراج بيت المال و به نفع بيگانگان ظلم به ملت نيست؟ آيا درخواست از بيگانگان براي افزايش تحريم ها عليه ايران، پايمال کردن حق ملت نيست؟ آيا همراهي با مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس در فتنه 88 و دميدن در اتهام تقلب، همسويي با دشمنان و ضايع کردن حق ملت نيست؟! اگر موارد ياد شده مصداق، ظلم و حق کشي و... نيست، پس چيست؟! و بايد پرسيد؛ بازداشت و رسيدگي به جرايم ياد شده ظلم و حق کشي است يا ناديده گرفتن آن؟!
    و بالاخره ياد آن روزها به خير که مواضع و عملکرد انقلابي آقاي هاشمي رفسنجاني و حضور پرشور ايشان در جبهه ها و... خشم دشمنان ايران اسلامي و رضايت توده هاي مردم پاکباخته را در پي داشت. اميد آن که اردوگاه پيشين خود را ترک نکند.حسين شريعتمداري