سرمقاله : روزی نامه جمهوری "اشتباه استراتژیک ریاض "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 19 فروردین ماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه جمهوری "اشتباه استراتژیک ریاض "
سرمقاله نویس وارونه گوی روزی نامه جمهوری اسلامی در حمایت  از حوثی های یمن که در اصل دردفاع از پاسداران حامی ومسلح کننده ی حوثی های یمنی است  برای رد گم کردن  از حوثی ها با عنوان  حزب سیاسی بی نام ونشان یمن یاد کرده است .آنچنان دچار توهم وشیفتگی وخودفریبی شده است که فراموش کرده رژیم و لایت فقیه  کهمنفورترین رژیم منطقه است، خیلی دمکراتیک و مردمی است و راستی راستی ادعای مضحک خامنه ای واقعیت داردکه مدعیست رهبرام القرای جهان اسلام وجنبش بیداری اسلامی منطقه است که پس از موضع گیری انتقادی – انتقامی  که علیه ی تهاجم نظامی عربستان به مواضع حوثی ها  کرده موضع علیه ارتش مصر اتخاذ کرده  است که چرا می خواهد در تهاجم هوایی  عربستان به حوثی ها کمک کند .
برای همین سرمقاله نویس اذعان کرده ریاض همچنین به ارتش مصر چشم دوخته ولی رهبران کودتائی مصر چندان جایگاه مستحکمی در کشور ندارند که بخواهند در یک بحران فرامرزی سرمایه‌گذاری کنند. بعلاوه اوضاع مصر به ویژه در صحرای سینا همچنان ملتهب و شکننده است و ژنرال «السیسی» در برابر تصمیم سختی قرار گرفته و ممکن است سرمایه‌گذاری بدفرجام در جنگ یمن به حیات سیاسی وی نیز پایان دهد.با این حال، دربار ریاض از جانب غرب و به ویژه آمریکا برای ادامه این بازی رسوا تحت فشار قرار گرفته و مرتباً برای ورود گسترده‌تر به درون باتلاقی که خود تدارک دیده، تشویق می‌گردد. نیروی هوائی عربستان به استناد اطلاعات جاسوسی دریافتی از آمریکا دست به عملیات نظامی گسترده‌ای در یمن زده ولی تقریباً اکثر نقاط معرفی شده برای بمباران، به جای آنکه نقاط استراتژیک باشند مناطق مسکونی از آب درآمده‌اند که بمباران آنها خشم مردم یمن و اعتراض سایر کشورها را بهمراه داشته است. منابع سازمان ملل مرتباً ارقام بیشتری را درخصوص قربانیان غیرنظامی حملات وحشیانه عربستان به یمن اعلام می‌کنند ولی ریاض به جای تجدیدنظر در تصمیمات خود، به جنایات جنگی در یمن ادامه می‌دهد
معلوم نیست  که چرا پاسداران با سیاست صدور تروریسم وبحران و بنیادگرایی ارتجاعی به برون مرز مجازند تا در امور داخلی کشورهای منطثه وهمسایه مداخله گری وناامن و بی ثبات شان کنند .حتی از طریق حوثی های یمنی نه اینکه این کشوررا دچار جنگ داخلی وبی ثباتی کرده که عربستان وشبه جزیره عربستان را  هم تهدید می کند .ولی عربستان مجازنیست در دفاع از امنیت داخلی ومرزهای زمینی و آبی اش با یمن دست به اقدام نظامی تلافی جویانه برای دفع فتنه وخطر بزند. بنابراین با کمال پرروی وطلبکارانه  ارتش مصر ورئیس جمهور مصر مورد انتقاد سرمقاله نویس غیر عرب واقع شده است .چون با وکیل وصی ملت یمن شدن مدعی شده ارتش عربستان فاقد تجربه‌های عملی برای انجام عملیات گسترده و جنگ فرسایشی است این بدان معنی است که توقعات و انتظارات ریاض برای پیروزی در جنگی که طرف مقابل آن یک ملت زجر کشیده و مظلوم است، هرگز برآورده نخواهد شد و ریاض در نهایت ناچار است با پرداخت غرامت جنگی، به جنایات خود خاتمه دهد. چرا که در غیر اینصورت با افزایش تعداد قربانیان و گسترده شدن ابعاد ویرانی‌ها،‌ کینه انباشته شده یک ملت را در پشت مرزهای جغرافیائی طولانی خود برای همیشه همچون آتشی در زیر خاکستر، با نادانی فراوانی حفظ کرده و به آن دامن زده است.

حزب سیاسی یمن با تشکیل جلسه مشترک، بیانیه‌ای در حمایت همه‌جانبه از مقاومت در برابر تجاوز نظامی عربستان صادر کردند. پیش از این هم قبایل پرنفوذ یمن مراتب همبستگی با مقاومت ملی علیه متجاوزان را اعلام کرده و عملاً با نیروهای مقاومت همراه شدند.
اگرچه متجاوزان بارها تلاش کردند در هر جای ممکن، چترباز پیاده کنند یا پیاده نظام را به درون مرزهای یمن اعزام نمایند ولی شدت و دامنه پاسخ نیروهای مقاومت به حدی چشمگیر و برق‌آسا بوده که ریاض مجبور به تجدیدنظر در تصمیمات نسنجیده اولیه شده است. دقیقاً به موازات این تلاش ناکام ریاض، دستگاه دیپلماسی هنوز نتوانسته متحد قابل ذکری را برای عملیات ضدانسانی خود در میان کشورهای عربی و اسلامی بیابد. امتناع عملی برخی کشورها به موازات بی‌میلی دیگران برای پیوستن به سعودیها، نگرانی در ریاض را دامن زده است اگرچه پاکستان همراهی با عربستان را در حمله به یمن رد کرده ولی ریاض اصرار دارد، با پیشنهادات مالی – تسلیحاتی خود، رهبران پاکستان به ویژه نظامیان را وسوسه کند تا سربازان پاکستانی را در یمن به استقبال گلوله‌های مقاومت بفرستند و تاکنون پاسخ‌ها منفی بوده است.
ریاض همچنین به ارتش مصر چشم دوخته ولی رهبران کودتائی مصر چندان جایگاه مستحکمی در کشور ندارند که بخواهند در یک بحران فرامرزی سرمایه‌گذاری کنند. بعلاوه اوضاع مصر به ویژه در صحرای سینا همچنان ملتهب و شکننده است و ژنرال «السیسی» در برابر تصمیم سختی قرار گرفته و ممکن است سرمایه‌گذاری بدفرجام در جنگ یمن به حیات سیاسی وی نیز پایان دهد.
با این حال، دربار ریاض از جانب غرب و به ویژه آمریکا برای ادامه این بازی رسوا تحت فشار قرار گرفته و مرتباً برای ورود گسترده‌تر به درون باتلاقی که خود تدارک دیده، تشویق می‌گردد. نیروی هوائی عربستان به استناد اطلاعات جاسوسی دریافتی از آمریکا دست به عملیات نظامی گسترده‌ای در یمن زده ولی تقریباً اکثر نقاط معرفی شده برای بمباران، به جای آنکه نقاط استراتژیک باشند مناطق مسکونی از آب درآمده‌اند که بمباران آنها خشم مردم یمن و اعتراض سایر کشورها را بهمراه داشته است. منابع سازمان ملل مرتباً ارقام بیشتری را درخصوص قربانیان غیرنظامی حملات وحشیانه عربستان به یمن اعلام می‌کنند ولی ریاض به جای تجدیدنظر در تصمیمات خود، به جنایات جنگی در یمن ادامه می‌دهد.
عربستان فرصت و شانس چندانی برای ادامه این جنایات ندارد، چرا که التهابات مرزی، دامنه بحران را به درون منطقه شیعه‌نشین شرق عربستان کشانیده و اوضاع داخلی را هم به «انبار باروت» مبدل ساخته است. علیرغم آنکه «نیروهای ویژه» با سنگدلی وخشونت بی‌حد و مرز به سرکوب معترضین پرداخته‌اند، ولی مرگ تعدادی از نیروهای سرکوبگر و بحرانی شدن اوضاع در استان «القطیف» و مشخصاً شهر «العوامیه»، زنگ خطر درون دربار ریاض و هشدار غیرمعمول کاخ سفید به پادشاه تازه کار عربستان را به همراه داشته است. این بحران فزاینده، واشنگتن را به شدت نگران کرده و اوباما طی مصاحبه‌ای نسبت به عدم درک صحیح اوضاع توسط متحدین عرب واشنگتن هشدار داده و تصریح نموده است که مهم‌ترین تهدید پیش روی آنها، نه تهدید خارجی بلکه اوضاع شکننده ناشی از نارضایتی داخلی نسبت به حکومت است که جوانان و توده جمعیت ناراضیان را در مقابل آنها قرار داده است.
ناگفته پیداست که دربار ریاض از بحران‌های داخلی و ابعاد نارضایتی عمومی در کشور کاملاً آگاه بود و به منظور فرصت سازی برای سرکوب داخلی، به مسائل یمن دامن زد تا به بهانه مواجهه کشور با تهدید خارجی، فرصتی برای اعمال فشار بیشتر علیه ناراضیان و بلکه تمامی اتباع عربستان در اختیار داشته باشد. اما ریاض یکبار دیگر با اشتباه در محاسبه، با ارتکاب خطای استراتژیک و بزرگی اکنون وارد جنگی شده که برای خروج از آن مشکل دارد.
ارتش عربستان فاقد تجربه‌های عملی برای انجام عملیات گسترده و جنگ فرسایشی است این بدان معنی است که توقعات و انتظارات ریاض برای پیروزی در جنگی که طرف مقابل آن یک ملت زجر کشیده و مظلوم است، هرگز برآورده نخواهد شد و ریاض در نهایت ناچار است با پرداخت غرامت جنگی، به جنایات خود خاتمه دهد. چرا که در غیر اینصورت با افزایش تعداد قربانیان و گسترده شدن ابعاد ویرانی‌ها،‌ کینه انباشته شده یک ملت را در پشت مرزهای جغرافیائی طولانی خود برای همیشه همچون آتشی در زیر خاکستر، با نادانی فراوانی حفظ کرده و به آن دامن زده است.