يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " آقا راه خدعه را بست "

اوین نامه ی کیهان شنبه 22 فروردین ماه سال 1394
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " آقا راه خدعه را بست "
 درادامه ی یادداشت های روز زنجیره ای مخالفت با مذاکره هسته ای لوزان در اوین نامه ی کیهان بعدااز سخنرانی اخیر خامنه ای که پس از سکوت معنی دار وی بوده است .دستآویز تبلیغاتی مخالفت با مذاکره ی هسته ای لوزان و چماق مناسب علیه ی موافقان مذاکره ی  هسته  ای لوزان به ویژه  علیه ی مدعیان اصلاح طلب برای قلم بردستان یادداشت روز نویس فراهم شده است . برای همین هم لهجه یادداشت روز نویس سربازجو شریعت نداری  در مورد سخنرانی خامنه ای نقل کرده است بيانات روز پنج شنبه  خامنه ای  ضمن آن که پاسخ به چند شبهه بود، اقتدار نظام را به رخ دشمنان کشيد و توپ را مجددا به زمين دشمناني برگرداند که سعي کرده بودند بيانيه لوزان را بهانه اي براي ذوق زدگي تجديدنظرطلبان و نااميد کردن ملت و نخبگان ايران قرار دهند. ايشان فهرستي از دغدغه هاي مفهوم و انکارناپذير نزد عوام و خواص را مطرح کردند که به نوبه خود، مواخذه برخي افراد ساده انگار يا مغالطه گر است. «اينکه گفته شود جزئيات اين مذاکرات تحت نظر رهبري است، حرف دقيقي نيست»، «مسئولان بايد مردم و بخصوص نخبگان را از جزئيات و واقعيات مطلع کنند، ما چيز محرمانه و مخفي نداريم؛ اين مصداق همدلي با مردم است، همدلي که ما گفته ايم چيز زورکي نيست»، «من گله کردم از بعضي دوستان که مي گويند جامعه بين المللي! جامعه بين المللي در مقابل ما نيست؛ يک آمريکا و سه کشور اروپايي؛ همين»، و «مذاکره فقط در موضوع هسته اي است»، نقد لطيف و تذکر توام با عطوفت مقتداي انقلاب نسبت به محافلي است که به هر انگيزه اي سعي کردند بيانيه لوزان را به عنوان «يک پيروزي مشعشع تاريخي»(!؟) و البته برگشت ناپذير و غيرقابل چون و چرا که مهر رهبري پاي آن است جا بيندازند و منطق کورباش و دورباش را بر اين شبه توافق پر از ابهام حاکم کنند و خواسته يا ناخواسته شعار  خامنه ای  درباره همدلي و همزباني را مصادره به مطلوب خود کنند. همچنين بيانات خامنه ای، رد صريح اين اظهارنظر برخي مسئولين بود که مي گفتند مذاکرات محرمانه است و مردم و نخبگان 3 ماه ديگر صبر کنند وقتي توافق قطعي شد -يعني کار از کار گذشت- آنگاه از جزئيات مطلع مي شوند! ايشان تصريح کردند اين نوع رويکرد زورکي که همدلي نيست. تذکر ديگر درباره نيفتادن در دام تبليغات غرب و «جامعه جهاني» معرفي نکردن زورگويان بدعهد و متقلب عالم است و اينکه در بحبوحه نقض عهدها و خباثت هاي مکرر آمريکا و برخي کشورهاي اروپايي در همين يکي دو سال اخير- نظير اعمال بيش از 130 تحريم جديد که نشانه روشن عداوت و خباثت است- خوش بيني به گسترش مذاکرات به حوزه هاي ديگر فاقد الزامات عقلي است.
همچنین  قلمزن یادداشت روز نویس پس از مانور دادن  علیه ی موافقان مذاکره لوزان در پایان افزوده هدف پنهان آمريکا از مذاکرات آن گونه که 2 سال پيش نيويورک تايمز نوشت «شکستن اسطوره ايستادگي رزژیم ولایت فقیه به خصوص پاسداران پیگیر برنامه ی هسته ای برای دستیابی به سلاح هسته ای  است و افزوده  اين موضوع از آن جهت اهميت دارد که به بيان جرج فريدمن (مديرموسسه استراتفور) در مصاحبه با روزنامه آکشام «نفوذ ايران از دامنه رشته کوه هاي هيماليا در افغانستان تا سواحل درياي مديترانه امتداد يافته است. کاملامحرز است که سياست هسته اي خامنه اي براساس دو اصل پايه ريزي شده، اول اينکه تا زماني که عقب نشيني کنيد، قدرت ها به شديدترين نحو به تهديدهاي خود ادامه مي دهند و دوم اينکه تا زماني که تهديد وجود دارد، مصالحه اي انجام نخواهد شد».
درادامه ادعا شده  آمريکاي مستاصل در برابر رژیم وارونه ی ولایت فقیه و ملت هاي بيدار شده منطقه که خامنه ای خودش را رهبرش می داند، اولويت استراتژيک خود را اعاده حيثيت ابرقدرتي به واسطه القاي ضعف ايران قرار داده است. اوباما در عين حال مايل است اين راهبرد را با تاکتيک فريب و تعامل و توافق به قطعيت برساند و آنگاه معرکه گيري را آغاز کند همچنان که او و تيمش درباره يک چرک نويس- تعبير  ظريف از بيانيه لوزان- هيجان زده شدند و مافي الضمير خود را بيرون ريختند. در مقابل اما جبهه امت-امامت قرار دارد که در آن امام و امت اعتماد کامل به يکديگر دارند. بازهم آویزان به  سخنان فريد زکريدر تيرماه سال 89 و در روزنامه واشنگتن پست شده که وی  تصريح کرد «برخلاف تبليغات ما  خامنه اي همچنان محبوب ترين سياستمدار ايران است!!
عجیب اینکه این ادعا به نقل یک تواب زندانی آزادشده  به نام مازيار بهاري خبرنگار نيوزويک مطرح شده  که به وی گفت که مدتي هم در ايران زنداني بود. من از حاميان سرسخت اپوزيسيون در ايران هستم اما رژیمن امشروع ومنفور ووارونه ی ولایت فقیع  مشروعيت دارد».
پس از این نقل قول کانال به مهاجرانی زده شده که  8 ماه بعد  مهاجرانی که خود را رئيس اتاق فکر جنبش سبز در خارج معرفي مي کردضمن سخناني در کتابخانه کنزينگتون تصريح کرد «يک نقطه خاکستري و نه حتي تاريک در زندگي خامنه اي وجود ندارد». ايمان به وعده هاي الهي و شرافت و عزت و پاکي ملت ايران، همه سرمايه مردي الهي است که در تلاطم سهمگين امواج چالش ها خم به ابرو نمي آورد و با وجود دغدغه هاي بزرگ، با وقار و متانت و اميد تمام، منش دريا را پيشه مي کند. او دست پرورده امام  شیادان  است و به تعبير دي ولت «راز قدرت خامنه اي پاسداري از ميراث خميني شیاد است. ما در غرب آن قدر دين را ضعيف کرده و به حاشيه رانده ايم که قدرت و توانايي آن را دست کم مي گيريم و متوجه نمي شويم که مي توان براي خدا مبارزه کرد. خميني در سال 1980 حمله عراق را اين گونه تفسير کرد. محبوبيت خميني پس از 20 سال از درگذشت او همچنان به قوت خود باقي است. آنچه خامنه اي واقعا به آن معتقد است خواسته ها و سفارش هاي خميني است و همين راز قدرت خامنه اي است».

1- تلاطم امواج، هر چند زورق ها را واژگون کند اما قادر به هماوردي با دريا و اقيانوس نيست. بلکه هر چه امواج متلاطم تر باشد، عظمت دريا بيشتر به چشم مي آيد. همان روح خدايي(ره) که درباره خبر فتح خرمشهر فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، خبرهاي ناگوار را هم با آرامش پذيرا مي شد چنان که در ماه هاي آغازين جنگ وقتي خبر سقوط يکي از شهرها را به ايشان مي دهند، فقط مي گويد «جنگ همين است ديگر»! و بعد «الله اکبر»! تکبيرهًْ الاحرام مي گويد و به نماز مي ايستد. از متن همان طمانينه و آرامش مبتني بر توکل حضرت حق است که امروز پايگاه هاي مهم استکبار يکي پس از ديگري در چهار گوشه غرب آسيا سقوط مي کند.
    2- روز پنج شنبه گذشته آن هنگام که رهبرمعظم انقلاب به ارزيابي مذاکرات هسته اي پرداختند، آنچه بيش از همه به چشم آمد، وقار و آرامش و متانت ايشان با وجود بيان دغدغه هاي مهم درباره اين مذاکرات بود چنان که پايگاه اينترنتي گروهک ملي-مذهبي در تحليل خود خاطر نشان کرد «پاسخ آيت الله خامنه اي به مصاحبه اوباما با نيويورک تايمز- که تفاهم لوزان را پيروزي بزرگ ديپلماتيک خوانده بود- نوعي خونسردي بود... رهبر جمهوري اسلامي به خاطر نقش ايران در پرونده هاي مهم منطقه اي، داراي برگ هاي برنده و ميدان مانور است. تاکيد او بر اجماع داخلي در کشور در شرايطي بود که اوباما از اختلاف در آمريکا و نوعي موازي سازي سخن گفت». اين برداشت البته، غريب نيست.

    پيش از اين بارها رسانه هاي غربي به آرامش رهبر معظم انقلاب در مديريت چالش ها اذعان کرده اند چنان که روزنامه وال استريت ژورنال چندي پيش تصريح کرده بود «رهبر عالي ايران مسائل جانبي را که غرب پديد مي آورد، به خوبي مديريت مي کند در حالي که ما در اين توهم هستيم که تحريم ها، سلاح برنده است و مي تواند ايراني ها را متوقف کند». يا هفته نامه اکونوميست که نوشته بود «مديريت آيت الله خامنه اي در بحران ها بي نظير است. او به روش غيرمتعارف اما کارساز بحران ها را مديريت مي کند و اين يکي از دلايل مقاومت و پايداري جمهوري اسلامي در برابر مسائلي است که از نگاه ديگران بحران و مشکل بسيار جدي ارزيابي مي شوند». به همين دليل هم صداي آمريکا در تحليلي تصريح کرد «تنها راهي که تحريم ها مي تواند موثر واقع شود اين است که گروهي در ايران دست ها را بالابگيرند اما تا زماني که آقاي خامنه اي تصميم گير نهايي است چنين اتفاقي امکان پذير نيست و جمهوري اسلامي عقب نشيني نخواهد کرد». در فرآيند تقابل منطق عزت، حکمت و مصلحت با سياست هاي استکباري بود که روزنامه فرانسوي لوموند دو سال پيش اذعان کرد «مذاکره با ايران به کابوسي براي قدرت هاي غربي و مايه افسردگي آنان تبديل شده چرا که نمي توانند رهبر ايران را بترسانند(!) مقاومت ايران به محک آزمايش جهان چند قطبي تبديل شده است

    3- بيانات روز پنج شنبه رهبرمعظم انقلاب ضمن آن که پاسخ به چند شبهه بود، اقتدار نظام اسلامي (معطوف به ملت) را به رخ دشمنان کشيد و توپ را مجددا به زمين دشمناني برگرداند که سعي کرده بودند بيانيه لوزان را بهانه اي براي ذوق زدگي تجديدنظرطلبان و نااميد کردن ملت و نخبگان ايران قرار دهند. ايشان فهرستي از دغدغه هاي مفهوم و انکارناپذير نزد عوام و خواص را مطرح کردند که به نوبه خود، مواخذه برخي افراد ساده انگار يا مغالطه گر است. «اينکه گفته شود جزئيات اين مذاکرات تحت نظر رهبري است، حرف دقيقي نيست»، «مسئولان بايد مردم و بخصوص نخبگان را از جزئيات و واقعيات مطلع کنند، ما چيز محرمانه و مخفي نداريم؛ اين مصداق همدلي با مردم است، همدلي که ما گفته ايم چيز زورکي نيست»، «من گله کردم از بعضي دوستان که مي گويند جامعه بين المللي! جامعه بين المللي در مقابل ما نيست؛ يک آمريکا و سه کشور اروپايي؛ همين»، و «مذاکره فقط در موضوع هسته اي است»، نقد لطيف و تذکر توام با عطوفت مقتداي انقلاب نسبت به محافلي است که به هر انگيزه اي سعي کردند بيانيه لوزان را به عنوان «يک پيروزي مشعشع تاريخي»(!؟) و البته برگشت ناپذير و غيرقابل چون و چرا که مهر رهبري پاي آن است جا بيندازند و منطق کورباش و دورباش را بر اين شبه توافق پر از ابهام حاکم کنند و خواسته يا ناخواسته شعار راهبردي معظم له درباره همدلي و همزباني را مصادره به مطلوب خود کنند. همچنين بيانات معظم له، رد صريح اين اظهارنظر برخي مسئولين بود که مي گفتند مذاکرات محرمانه است و مردم و نخبگان 3 ماه ديگر صبر کنند وقتي توافق قطعي شد -يعني کار از کار گذشت- آنگاه از جزئيات مطلع مي شوند! ايشان تصريح کردند اين نوع رويکرد زورکي که همدلي نيست. تذکر ديگر درباره نيفتادن در دام تبليغات غرب و «جامعه جهاني» معرفي نکردن زورگويان بدعهد و متقلب عالم است و اينکه در بحبوحه نقض عهدها و خباثت هاي مکرر آمريکا و برخي کشورهاي اروپايي در همين يکي دو سال اخير- نظير اعمال بيش از 130 تحريم جديد که نشانه روشن عداوت و خباثت است- خوش بيني به گسترش مذاکرات به حوزه هاي ديگر فاقد الزامات عقلي است.
    4- تاکيد بر استقبال از توافق خوب و اينکه توافق نکردن بهتر از توافق بد است در کنار مرور برخي دلايل عدم اعتماد و خوش بيني به آمريکا، فضاي مانور را از رسانه هاي تحريف گر و حلقوم هاي مغالطه کار مي گيرد. به عبارت ديگر محل واقعي نزاع و اختلاف در اين بيانات کاملاً روشن مي شود. نه خود مذاکرات اصالت دارد- چنان که برخي شيفتگان بي اراده مطرح مي کنند- و نه صرف توافق به هر قيمت مي تواند در تراز منافع و عزت ملي موضوعيت داشته باشد به ويژه اينکه به تصريح معظم له، انتشار فکت شيت (گزارش برگ) کذايي از سوي مقامات آمريکايي مقارن با انتشار بيانيه مشترک نشان از بي صداقتي طرف اصلي مذاکره دارد. ايشان بدين ترتيب سستي يک دوگانه مغلوط را نيز مبني بر اينکه يا بايد به مذاکره کنندگان ايراني اعتماد داشت و بنابراين هر چه را پذيرفتند پذيرفت و يا اينکه در محتواي بيانيه و توافق دقت و تامل کرد و توافق بد را پس زد که در اين صورت به معناي بي اعتمادي به مذاکره کنندگان است! نشان دادند. رهبر انقلاب با رد اين انگاره غلط - يا مغالطه- براي چندمين بار تصريح کردند که به تيم مذاکره کننده اعتماد دارند و در عين حال به شهادت واقعيت هاي دور و نزديک، آمريکا را «اهل فريب و دروغ و نقض عهد و حرکت در خلاف جهت صحيح» مي شمارند. اين واقعيت چنان آشکار است که سيروس ناصري (عضو ارشد اولين تيم مذاکره کننده آقاي روحاني) 3 بار در سال گذشته (24 آبان در مصاحبه با ايسنا، 25 بهمن در مصاحبه با خبر آن لاين و اوايل اسفند در مصاحبه با اعتماد) تصريح کرد «هيئت مذاکره کننده بايد به دقت جزئيات را بررسي کند تا تجربه توافق ژنو تکرار نشود، اتفاقي که با اجراي توافق ژنو افتاد، اتفاق مثبتي نبود و معلوم شد 5+1 به ويژه آمريکا هر جا که برخي موارد روشن نباشد، سوءاستفاده مي کنند»، «دغدغه سوءاستفاده آمريکا از توافق دو مرحله اي که توسط رهبري مطرح شد يک دغدغه عمومي است. توافق ژنو از سوي آمريکايي ها مورد سوءاستفاده قرار گرفت» و «مسير توافق ژنو منجر به اين شد که نه تنها آمريکايي ها بلکه اروپايي ها با سوء تعبيرها و تفسيرها، اقدامات روشني که مغاير با روح تفاهم کلي است انجام مي دهند». بيانات رهبر معظم انقلاب، منع ادامه حرکت بر ريل اعتماد و خوش گماني بي مبنا به آمريکا و پيشه کردن واقع گرايي در کنار اخذ ضمانت هاي لازم -نظير لغو فوري و بلافاصله همه تحريم ها که مورد تصريح رئيس جمهور محترم نيز قرار گرفت- است.

    5- همچنان ابهامات مهمي در مذاکرات و متن و حواشي بيانيه لوزان وجود دارد که بايد برطرف شود. اگر دشمنان همچنان تهديد مي کنند که گزينه نظامي روي ميز است يا سگ زنجيري آنها از بمباران تاسيسات اتمي ايران سخن مي گويد، چه دليلي وجود دارد که بخشي از غني سازي ما- و لو به شکل محدود- در تاسيسات امن فردو انجام نشود و مثلاً يکهزار دستگاه از 5 هزار سانتريفيوژ مشغول غني سازي در فردو داير نباشد؟ يا اينکه اين چه منطقي است که هر مکاني را طرف غربي «مشکوک» اعلام کرد، بايد ذيل پروتکل الحاقي و حتي نظارتي گسترده تر و فراتر از آن مورد بازرسي قرار گيرد؟! و اصلاً کدام نهاد بي طرفي براي اين بازرسي ها چارچوب عقلاني روشن مي کند؛ آمانو که گماشته آمريکايي هاست؟! (اوباما مي گويد ايران نمي تواند مکانيزم ما را در اين باره وتو کند). اگر قرار شد حاصل چندين سال غني سازي را اکسيد يا صادر کنيم و به رقمي ناچيز برسانيم آيا مي توانيم در صورت نقض عهد آمريکايي ها و اروپايي ها، ما نيز اين ظرفيت يا اصل سيستم غني سازي از هم گسيخته را بلافاصله به حالت اول برگردانيم؟ اصلاً يک سوال مهم رياضي! اگر قرار است در ازاي توقف فعاليت 14 هزار سانتريفيوژ دلمان خوش باشد که 5 هزار دستگاه به غني سازي- البته غيرصنعتي- ادامه مي دهند و در عين حال قرار ديگر اين باشد که ذخيره 10 هزار کيلوگرمي اورانيوم غني شده به 300 کيلوگرم کاهش يابد، در اين صورت قرار است آن 5 هزار دستگاه دقيقا چه کاري را انجام دهند؛ چرخ کردن اورانيوم غني شده و تبديل آن به اورانيوم غني نشده يا اينکه قرار است در يک طرف مشغول نمايش غني سازي و در طرف ديگر مشغول خنثي سازي اورانيوم غني شده باشيم؟!

    6- هدف پنهان آمريکا از مذاکرات آن گونه که 2 سال پيش نيويورک تايمز نوشت «شکستن اسطوره ايستادگي ايران است». اين موضوع از آن جهت اهميت دارد که به بيان جرج فريدمن (مديرموسسه استراتفور) در مصاحبه با روزنامه آکشام «نفوذ ايران از دامنه رشته کوه هاي هيماليا در افغانستان تا سواحل درياي مديترانه امتداد يافته است. کاملامحرز است که سياست هسته اي آيت الله خامنه اي براساس دو اصل پايه ريزي شده، اول اينکه تا زماني که عقب نشيني کنيد، قدرت ها به شديدترين نحو به تهديدهاي خود ادامه مي دهند و دوم اينکه تا زماني که تهديد وجود دارد، مصالحه اي انجام نخواهد شد». آمريکاي مستاصل در برابر انقلاب اسلامي و ملت هاي بيدار شده منطقه، اولويت استراتژيک خود را اعاده حيثيت ابرقدرتي به واسطه القاي ضعف ايران قرار داده است. اوباما در عين حال مايل است اين راهبرد را با تاکتيک فريب و تعامل و توافق به قطعيت برساند و آنگاه معرکه گيري را آغاز کند همچنان که او و تيمش درباره يک چرک نويس- تعبير دکتر ظريف از بيانيه لوزان- هيجان زده شدند و مافي الضمير خود را بيرون ريختند. در مقابل اما جبهه امت-امامت قرار دارد که در آن امام و امت اعتماد کامل به يکديگر دارند. حتما به خاطر داريد سخنان فريد زکريا- از چهره هاي مطبوعاتي نزديک به اوباما- در تيرماه سال 89 و در روزنامه واشنگتن پست را که تصريح کرد «برخلاف تبليغات ما آيت الله خامنه اي همچنان محبوب ترين سياستمدار ايران است، اين را مازيار بهاري خبرنگار نيوزويک به من گفت که مدتي هم در ايران زنداني بود. من از حاميان سرسخت اپوزيسيون در ايران هستم اما جمهوري اسلامي مشروعيت دارد». 8 ماه بعد مهاجراني که خود را رئيس اتاق فکر جنبش سبز در خارج معرفي مي کرد ضمن سخناني در کتابخانه کنزينگتون تصريح کرد «يک نقطه خاکستري و نه حتي تاريک در زندگي آيت الله خامنه اي وجود ندارد». ايمان به وعده هاي الهي و شرافت و عزت و پاکي ملت ايران، همه سرمايه مردي الهي است که در تلاطم سهمگين امواج چالش ها خم به ابرو نمي آورد و با وجود دغدغه هاي بزرگ، با وقار و متانت و اميد تمام، منش دريا را پيشه مي کند. او دست پرورده امام بزرگوار است و به تعبير دي ولت «راز قدرت خامنه اي پاسداري از ميراث خميني است. ما در غرب آن قدر دين را ضعيف کرده و به حاشيه رانده ايم که قدرت و توانايي آن را دست کم مي گيريم و متوجه نمي شويم که مي توان براي خدا مبارزه کرد. خميني در سال 1980 حمله عراق را اين گونه تفسير کرد. محبوبيت خميني پس از 20 سال از درگذشت او همچنان به قوت خود باقي است. آنچه خامنه اي واقعا به آن معتقد است خواسته ها و سفارش هاي خميني است و همين راز قدرت خامنه اي است».
نويسنده: محمد ايماني