يادداشت روز اوین نامه س کیهان "دستاوردها يا از دست داده ها ؟! "

اوین نامه ی کیهان شنبه 15 فروردین ماه سال 1394
 نقد وبررسی :  يادداشت روز  اوین نامه س کیهان "دستاوردها يا از دست داده ها ؟! "
بالاخره با آغازفعالیت  اوین نامه ی کیهان در سال جدید 94  که فرصت مناسبی برای قلمفرسایی سربازجو شریعت نداری فراهم شده است . برای همین یادداشت روز نویس خودش می باشد . برای اینکه موضوع داغ و بس حساس مذاکره ی هسته ای لوزان تبدیل به موضوع اصلی روز دولت روحانی و رسانه های خبری رژیم ولایت فقیه شده است . لذا صف آرایی ولشکر کشی های موافق ومخالف  این مذاکره هسته ای شکل گرفته است .چون دولت روحانی وتیم مذاکره کننده ی هسته ای تلاش می کنندتمام عیار از این مذاکره  دفاع کنند .متقابلاً مخالفان مذاکره ی هسته ای از جمله ی اوین نامه ی کیهان شریعت نداری هم تخته گاز کوشش می کنند با آن مخالفت کنند تا که  ادامه ی مذاکره  منجر به بن بست وشکست  گردد.
بنابراین سربازجو شریعت نداری بعنوان پیش مقدمه  سلاحش را خشاب گذاری کرده تا آماده ی شلیک شود . برای همین  در ابتدای یادداشت روز خود اشاره کرده  سال 1394 در نخستين روزهاي خود با رخدادهاي سرنوشت سازي همراه بود.  چون بيانات خامنه ای  در حرم رضوي بايد از آن با عنوان «نقشه راه رژیم ولایت فقیه» نه فقط براي سال 94 بلکه براي همه سال ها ياد کرد. چونکه  سه رويداد بزرگ ديگر که هر يک از آنها به تنهايي مي تواند در فهرست وقايع تاريخ ساز دنياي امروز جاي گيرد که شامل :  اول؛ حمله وحشيانه راهزنان شترسوار آل سعود با جنگنده هاي اهدايي آمريکا و اجاره اي اسرائيل به مسلمانان مظلوم يمن که در ادامه آرزوي برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفيان صورت گرفته است. البته سربازجو شریعت نداری هیچگونه اشاره ای به نقش پاسداران ومسلح کردن حوثی ها وناامن و بی ثبات کردن یمن وتهدید عربستان وشبه جزیره عربستان نکرده است.
 دوم؛ قلع و قمع تروريست هاي تکفيري داعش در سوريه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجاره اي و مشترک غربي، عبري و عربي بسته شده بود و فرزندان روح الله در سوريه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغ شان را بر دل والدين حرامي آنان گذاردند. همچنین سربازجو شریعت نداری در این مورد هم هیچگونه اشاره ای به نقش پاسدار تروریست قاسم سلیمانی وسپاه قدس و سیاست مداخله گری در امورد اخلی عراق و سوریه نکرده است.
 و سوم؛ مذاکرات هسته اي در لوزان که متاسفانه نتيجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حريف به فريب و خدعه، خواسته هاي نامشروع خود را که طي 12 سال گذشته بر زمين مانده بود به ايران اسلامي خمینی – خامنه ای - پاسداری تحميل کرد و کلاه گشاد توافق ژنو را در پوشش بيانيه مطبوعاتي بر سر فعاليت هسته اي کشورمان گذاشت.
بهرحال سربازجو شریعت نداری در ادامه يادداشت خود تاتوانسته محور همین مذاکره هسته ای یا کلاه گشاد قلمزنی کرده و از موضع ضد آمریکایی مانور تبلیغاتی علیه ی دولت روحانی وتیم مذاکره کننده ی هسته ای داده چون مدعی شده است   .
چالش هسته اي 12 ساله اگرچه تابلوي هسته اي دارد ولي اين تابلو فقط بهانه اي براي تحريم هاست و تحريم ها حربه اي براي مقابله با رژیم ولایت فقیه  نکته اي که مقامات رسمي غرب و مخصوصا آمريکا بارها به صراحت از آن ياد کرده اند و دقيقا به همين علت است که به قول  خامنه ای ؛ آمريکايي ها نمي خواهند چالش هسته اي تمام شود. سربازجوشریعت نداری برای اینکه محکم کاری کرده باشذ باز آویزان به  بخشي از بيانات نوروزي خامنه ای شده  که  انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلي و همزباني» به عنوان شعار سال و اهميت ويژه و سرنوشت ساز را برگزید .
سربازجو شریعت نداری در دنباله ی بهانه تراشی و پیگیری از موضع بازجویی  چون درراستای اهداف خاص می باشد . سراغ ظریف وعراقچی رفته و با تنظیم  کردن کیفرخواست 8 بندی علیه شان از اینان نقل کرده تا آخرين دقايق قبل از اعلام نتيجه مذاکرات تصريح مي کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بيانيه مشترک مطبوعاتي» است . درحالی که ، بيانيه در تعريف حقوقي آن يک سند توضيحي يا توصيه اي است که اجراي مفاد آن الزام آور نيست و چنانچه تعهد و الزامي در آن باشد، ديگر «بيانيه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولي انتشار اين - به قول آقايان بيانيه- نشان داد سند ياد شده حاوي تعهداتي است که رژیم ولایت فقیه حاکم بر ايران ملزم به اجراي آن است. بنابراين دولت  روحانی، برخلاف آنچه ادعا مي کند، به يک توافقنامه تن داده است و سوال اين است که چرا واقعيت را از مردم پنهان مي کنند؟!
    دوم: در بندهاي مربوط به رژیم ولایت فقیه  در متن اصلي توافقنامه، از عبارت «IRAN HAS AGREED TO...- ايران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و بايد پرسيد در کدام فرهنگ رسمي و شناخته شده حقوقي يا سياسي، AGREEMENT مفهوم و معنايي غير از «توافق» دارد؟ بنابراين چرا در مواجهه با مردم، اين «توافقنامه» را بيانيه- DECLARATION- قلمداد کرده ايد؟!
    سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ايران به توافق دومرحله اي تن نمي دهد. ولي آقايان به شرحي که گذشت ابتدا يک توافق با چارچوب تعهدآور را پذيرفته اند و بحث و توافق درباره جزئيات را به بعد موکول کرده اند! چرا اين خط قرمز را که همان کلاه گشاد توافق ژنو است ناديده گرفته اند؟!
    چهارم: تاکيد شده بود که فردو مرکز تحقيق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتريفيوژ براي غني سازي به کار گرفته شود اما، آقايان موافقت کرده اند که در اين مرکز حداقل براي 15 سال نه فقط غني سازي اورانيوم صورت نپذيرد بلکه هيچگونه فعاليت تحقيق و توسعه اي که مرتبط با غني سازي اورانيوم باشد نيز انجام نشود و معلوم نيست ديروز جناب رئيس جمهور با چه توجيهي در گزارش تلويزيوني خود از حفظ تحقيق و توسعه در فعاليت هسته اي کشورمان به مردم خبر مي دهد؟! 
    پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کرده اند که از حدود 20 هزار سانتريفيوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتريفيوژهاست در تاسيسات نطنز استفاده شود و متعهد شده اند دستکم براي مدت 10 سال از سانتريفيوژهاي پيشرفته مدل هاي 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته اي کشورمان است استفاده اي نشود! آيا مي توان از اين تعهد که به معناي از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان ياد کرده و به آن افتخار کرد؟!
    ششم: رژیم ولایت فقیه در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل براي مدت 15 سال ذخاير اورانيوم غني شده خود را از 10 هزار کيلوگرم کنوني به 300 کيلوگرم کاهش دهد و 9700 کيلوگرم ديگر را اکسيده کرده و از تيپ اورانيوم غني شده خارج کند، آيا کاهش 9700 کيلوگرم اورانيوم غني شده از ذخاير کشورمان که حاصل زحمات شبانه روزي و ايثار و شهادت دانشمندان هسته اي است، درخور تقدير است يا...؟!
    هفتم: فقط نيم نگاهي به متن توافق لوزان به وضوح نشان مي دهد امتيازاتي که ايران سخاوتمندانه تقديم حريف کرده است، شفاف و قابل اندازه گيري است اما، آنچه حريف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسيرپذير است به گونه اي که «وعده نسيه» گوياترين تعريف براي آن است.
    هشتم: قرار بود و مسئولان هسته اي بارها اعلام کرده بودند که هيچ توافقي را بدون لغو همه تحريم ها نمي پذيريم. ولي در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعليق در ميان است و نه لغو، ثانيا؛ فقط بخشي از تحريم ها تعليق مي شود، ثالثا؛ همين تعليق نيز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذيرد و رابعا که از همه بااهميت تر است اين که تعليق بخشي از تحريم ها به گزارش آژانس و راستي آزمايي تعهدات ايران موکول شده است و درباره بند اخير گفتني است که؛
    الف: آژانس طي 12 سال گذشته علي رغم همه بازرسي ها و اطمينان از صلح آميز بودن فعاليت هسته اي کشورمان حاضر به تاييد آن نشده است.
    ب: از متن توافق برمي آيد و پذيرش اجراي پروتکل الحاقي - بازرسي از هر مکان در هر زمان- نيز حاکي از آن است که اين بازرسي ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالي نظامي- صورت مي پذيرد، يعني آژانس بايد اعلام کند که در فعاليت هاي نظامي ايران، هيچ نمونه اي که احتمال - دقت کنيد فقط احتمال- بهره گيري از آن در سلاح هسته اي وجود داشته باشد، ديده نشده است! و اين در حالي است که به قول خانم وندي شرمن بسياري از موشک هاي ساخت ايران قابليت حمل کلاهک هسته اي دارند و بايد نابود شوند! به بيان ديگر، گزارش آژانس از يکسو مشروط به آن است که از توليد موشک هاي بالستيک دست بکشيم و موشک هاي توليد شده را نابود کنيم و از سوي ديگر تعليق تحريم ها مشروط به همين گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک هاي بالستيک را تحت گزاره PMD ارزيابي مي کند! تحريم هاي تعليق شده نيز در اولين بازه زماني مجددا برقرار خواهد شد. يعني امتيازات را داده ايم و تحريم ها نيز به جاي خود باقي مانده اند! آيا اين، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
در خاتمه اینکه همانگونه که سربازجو شریعت نداری تأکید کرده در این مورد گفتنی ها زیاد است و این یادداشت روز بعنوان پیش درآمد بوده است . زیرا که دستگاه فاسد قضاییه با افزایش صدور احکام زندان واعدام و  و بازارمکاره در رأس همه امور و نیروی انتظامی با اجرای طرحه ای سرکوبگرانه همراه با سرکوب وسانسور وفیلتر شبکه های مجازی- اجتماعی و پاسداران و بسیج وارتش سایبری شان همراه با رسانه های خبری درخدمت شان بطور همآهنگ علیه ی دولت روحانی وبه ویژه مذاکره هسته ای  تا رسیدن آخرین مهلت تعیین شده  ی مذاکره هسته ای تیرماه مخالفت شدید می کنندتا هرطوری شده مذاکره مواجه با بن بست و شکست شود.
: 1- سال 1394 در نخستين روزهاي خود با رخدادهاي سرنوشت سازي همراه بود. بيانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوي(ع) که بايد از آن با عنوان «نقشه راه جمهوري اسلامي ايران» نه فقط براي سال 94 بلکه براي همه سال ها ياد کرد و سه رويداد بزرگ ديگر که هر يک از آنها به تنهايي مي تواند در فهرست وقايع تاريخ ساز دنياي امروز جاي گيرد. اول؛ حمله وحشيانه راهزنان شترسوار آل سعود با جنگنده هاي اهدايي آمريکا و اجاره اي اسرائيل به مسلمانان مظلوم يمن که در ادامه آرزوي برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفيان صورت گرفته است. دوم؛ قلع و قمع تروريست هاي تکفيري داعش در سوريه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجاره اي و مشترک غربي، عبري و عربي بسته شده بود و فرزندان روح الله در سوريه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدين حرامي آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هسته اي در لوزان که متاسفانه نتيجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حريف به فريب و خدعه، خواسته هاي نامشروع خود را که طي 12 سال گذشته بر زمين مانده بود به ايران اسلامي تحميل کرد و کلاه گشاد توافق ژنو را در پوشش بيانيه مطبوعاتي بر سر فعاليت هسته اي کشورمان گذاشت. در ادامه يادداشت پيش روي شرح بيشتري از اين ماجرا خواهيم داشت.
    2- سه رخداد ياد شده و بيانات نوروزي رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقي شوند ولي با نگاهي دقيق تر مي توان رشته اي را ديد که هر چهار رويداد مورد اشاره را به يکديگر گره زده است به گونه اي که فقط در يک جغرافيا و فضاي واحد قابل ارزيابي هستند.

    الف: انقلاب اسلامي مردم يمن الگو گرفته از انقلاب اسلامي در ايران است و حمله وحشيانه آل سعود به مردم مسلمان اين ديار به اعتراف آمريکا و متحدانش يک جنگ نيابتي - PROXY WAR- از سوي قدرت هاي بزرگ است که تنها با هدف پيشگيري از تکثير ايران اسلامي آغاز شده و ادامه دارد.

    ب: هيلاري کلينتون وزير خارجه سابق آمريکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزينه هاي دشوار» اعتراف مي کند که داعش را سازمان «سيا» براي مقابله با بيداري اسلامي پديد آورده و مي نويسد؛ براي جلب حمايت دولت ها از داعش به يکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجوديت داعش، اين جريان را به رسميت شناخته و از آن حمايت کنند، که ديديم چنين کردند.

    ج: چالش هسته اي 12 ساله اگرچه تابلوي هسته اي دارد ولي اين تابلو فقط بهانه اي براي تحريم هاست و تحريم ها حربه اي براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران است، نکته اي که مقامات رسمي غرب و مخصوصا آمريکا بارها به صراحت از آن ياد کرده اند و دقيقا به همين علت است که به قول حضرت آقا؛ آمريکايي ها نمي خواهند چالش هسته اي تمام شود و «ديويد فروم» تصريح مي کند که هدف اصلي تحريم ها در گام اول تغيير رفتار و در گام بعدي تغيير ساختار ايران است و صدها و بلکه هزاران نمونه ديگر از اين دست که شرح آن به درازا مي کشد.

    بخشي از بيانات نوروزي رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلي و همزباني» به عنوان شعار سال و اهميت ويژه و سرنوشت ساز آن را بايد در اين عرصه به ارزيابي نشست. حضرت آقا با توصيه به ملت براي همدلي و همزباني با دولت و توصيه هاي بيشتر به دولت براي همسويي با ملت، در پي آنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهديدها و توطئه هاي دشمنان بيروني فراخوانند. دشمنان ريز ودرشتي که در دشمني با ايران اسلامي با يکديگر به ائتلاف رسيده اند. 
    3- و اما، درباره نتيجه مذاکرات لوزان گفتني هايي هست که به چند نمونه از آن اشاره مي کنيم و گزارش مستندي از اين ماجرا نيز يکي از دو تيتر اصلي کيهان امروز است؛

    اول: آقايان ظريف و عراقچي اعضاي محترم تيم هسته اي کشورمان تا آخرين دقايق قبل از اعلام نتيجه مذاکرات تصريح مي کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بيانيه مشترک مطبوعاتي» است گفتني است، بيانيه در تعريف حقوقي آن يک سند توضيحي يا توصيه اي است که اجراي مفاد آن الزام آور نيست و چنانچه تعهد و الزامي در آن باشد، ديگر «بيانيه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولي انتشار اين - به قول آقايان بيانيه- نشان داد سند ياد شده حاوي تعهداتي است که ايران ملزم به اجراي آن است. بنابراين دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا مي کند، به يک توافقنامه تن داده است و سوال اين است که چرا واقعيت را از مردم پنهان مي کنند؟!
    دوم: در بندهاي مربوط به ايران در متن اصلي توافقنامه، از عبارت «IRAN HAS AGREED TO...- ايران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و بايد پرسيد در کدام فرهنگ رسمي و شناخته شده حقوقي يا سياسي، AGREEMENT مفهوم و معنايي غير از «توافق» دارد؟ بنابراين چرا در مواجهه با مردم، اين «توافقنامه» را بيانيه- DECLARATION- قلمداد کرده ايد؟!

    سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ايران به توافق دومرحله اي تن نمي دهد. ولي آقايان به شرحي که گذشت ابتدا يک توافق با چارچوب تعهدآور را پذيرفته اند و بحث و توافق درباره جزئيات را به بعد موکول کرده اند! چرا اين خط قرمز را که همان کلاه گشاد توافق ژنو است ناديده گرفته اند؟!
    چهارم: تاکيد شده بود که فردو مرکز تحقيق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتريفيوژ براي غني سازي به کار گرفته شود اما، آقايان موافقت کرده اند که در اين مرکز حداقل براي 15 سال نه فقط غني سازي اورانيوم صورت نپذيرد بلکه هيچگونه فعاليت تحقيق و توسعه اي که مرتبط با غني سازي اورانيوم باشد نيز انجام نشود و معلوم نيست ديروز جناب رئيس جمهور با چه توجيهي در گزارش تلويزيوني خود از حفظ تحقيق و توسعه در فعاليت هسته اي کشورمان به مردم خبر مي دهد؟! 
    پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کرده اند که از حدود 20 هزار سانتريفيوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتريفيوژهاست در تاسيسات نطنز استفاده شود و متعهد شده اند دستکم براي مدت 10 سال از سانتريفيوژهاي پيشرفته مدل هاي 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته اي کشورمان است استفاده اي نشود! آيا مي توان از اين تعهد که به معناي از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان ياد کرده و به آن افتخار کرد؟!
    ششم: ايران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل براي مدت 15 سال ذخاير اورانيوم غني شده خود را از 10 هزار کيلوگرم کنوني به 300 کيلوگرم کاهش دهد و 9700 کيلوگرم ديگر را اکسيده کرده و از تيپ اورانيوم غني شده خارج کند، آيا کاهش 9700 کيلوگرم اورانيوم غني شده از ذخاير کشورمان که حاصل زحمات شبانه روزي و ايثار و شهادت دانشمندان هسته اي است، درخور تقدير است يا...؟!
    هفتم: فقط نيم نگاهي به متن توافق لوزان به وضوح نشان مي دهد امتيازاتي که ايران سخاوتمندانه تقديم حريف کرده است، شفاف و قابل اندازه گيري است اما، آنچه حريف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسيرپذير است به گونه اي که «وعده نسيه» گوياترين تعريف براي آن است.

    هشتم: قرار بود و مسئولان هسته اي بارها اعلام کرده بودند که هيچ توافقي را بدون لغو همه تحريم ها نمي پذيريم. ولي در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعليق در ميان است و نه لغو، ثانيا؛ فقط بخشي از تحريم ها تعليق مي شود، ثالثا؛ همين تعليق نيز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذيرد و رابعا که از همه بااهميت تر است اين که تعليق بخشي از تحريم ها به گزارش آژانس و راستي آزمايي تعهدات ايران موکول شده است و درباره بند اخير گفتني است که؛
    الف: آژانس طي 12 سال گذشته علي رغم همه بازرسي ها و اطمينان از صلح آميز بودن فعاليت هسته اي کشورمان حاضر به تاييد آن نشده است.

    ب: از متن توافق برمي آيد و پذيرش اجراي پروتکل الحاقي - بازرسي از هر مکان در هر زمان- نيز حاکي از آن است که اين بازرسي ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالي نظامي- صورت مي پذيرد، يعني آژانس بايد اعلام کند که در فعاليت هاي نظامي ايران، هيچ نمونه اي که احتمال - دقت کنيد فقط احتمال- بهره گيري از آن در سلاح هسته اي وجود داشته باشد، ديده نشده است! و اين در حالي است که به قول خانم وندي شرمن بسياري از موشک هاي ساخت ايران قابليت حمل کلاهک هسته اي دارند و بايد نابود شوند! به بيان ديگر، گزارش آژانس از يکسو مشروط به آن است که از توليد موشک هاي بالستيک دست بکشيم و موشک هاي توليد شده را نابود کنيم و از سوي ديگر تعليق تحريم ها مشروط به همين گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک هاي بالستيک را تحت گزاره PMD ارزيابي مي کند! تحريم هاي تعليق شده نيز در اولين بازه زماني مجددا برقرار خواهد شد. يعني امتيازات را داده ايم و تحريم ها نيز به جاي خود باقي مانده اند! آيا اين، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
    و گفتني هاي ديگري که بعدها خواهيم نوشت...
حسين شريعتمداري