خوش بيني به توافق دندان طمع دشمن را تيز مي كند

اوین نامه ی کیهان 18 فروردین -94
گزارش تحليلي كيهان 
خوش بيني به توافق دندان طمع دشمن را تيز مي كند
سربازجو شریعتمداری دراوین نامه ی کیهان بصورت چند ذوقه خوری  علیه مذاکره ی هسته ای لوزان می تازد .از جمله با تیتر درشت در صفحه اول اوین نامه و سپس ازطریق یادداشت روز و ستون های خبرهای ویژه و پیام  های کیهان و خوانندگان و بالاخره در ستون گفت و شنود  این سیاست مخالفت با مذاکره هسته ای و علیه ی دولت روحانی وحامیانم دعی اصلاح طلب پیگیری می شود.
در دقايق پاياني پنج شنبه گذشته در لوزان بالاخره دود سفيد به نشانه توافق طرفين از هتل گران قيمت بوريواژ در سوئيس به هوا خاست و متني کوتاه در دو صفحه توسط محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه کشورمان و فدريکا موگريني، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا به نمايندگي از 1+5 قرائت شد. اما با ارائه تفسيرهاي متفاوت و در مواردي متضاد، اين دود به سرعت از سفيد به خاکستري و سپس سياهي گرائيد تا نشان دهد ماراتن نفس گير هسته اي ميان ايران و غرب همچنان به نقطه پايان نرسيده است.
    
سرويس سياسي- قرائت هاي مختلف از دستاورد مذاکرات 9 روزه لوزان حتي به نام آن نيز رسيد. در حالي که طرف ايراني آن را بيانيه اي غيرالزام آور توصيف مي کند، آمريکايي ها با ارائه ليستي بلند بالااز جزئيات مذاکرات و تعهدات طرفين، آن را توافقي اوليه مي دانند که قرار است طي 3 ماه آينده نهايي شود.
    
هرکدام از طرفين قرائت خاص خود را از ماجرا ارائه مي دهند. رئيس جمهور و وزير خارجه کشورمان از دستاوردهاي مذاکرات مي گويند؛ رفع يکجاي تحريم ها پس از توافق، تعطيل نشدن هيچکدام از مراکز هسته اي، دو مرحله اي نبودن توافق و... آمريکايي ها هم ادعاهاي خود را دارند. سرنوشت فردو، موضوع PMD (ابعاد احتمالي نظامي)، مدت زمان محدوديت ها، چگونگي و زمان رفع تحريم ها، کميت و کيفيت بازرسي ها (پروتکل الحاقي و کد 3/1) از جمله موارد اختلافي روايت ايران و آمريکا از نتيجه مذاکرات لوزان است.
    
صبح روز جمعه و ساعاتي پس از قرائت متن مشترک -توافق يا بيانيه؟!- تيم هسته اي کشورمان وارد ايران شد و در فرودگاه مورد استقبال جمعي از هواداران دولت قرار گرفت و ساعاتي بعد نيز اعلام شد مردم براي جشن توافق لوزان به خيابان ها بيايند!
    
در اين ميان عده اي نيز با ارسال پيام و يا در اظهار نظرهاي خود آنچه در لوزان گذشت را تبريک گفتند و البته عده اي نيز -عمدتاً از منسوبين به دولت- در اين ميان توافق لوزان را فتح الفتوح، توافق تاريخي و مرحله جديدي از انقلاب اسلامي ناميدند!
    
چه روايت ايراني و چه آمريکايي لوزان را بپذيريم به نظر مي رسد نمي توان کار را پايان يافته تلقي کرد و به اعتراف دو طرف همچنان تا توافق نهايي راه زيادي در پيش است. اظهار ذوق زدگي و گزافه گويي درباره دستاوردهاي لوزان در چنين شرايطي اگرچه ممکن است در ابتداي امر به مذاق دولتمردان خوش بيايد، اما در واقع آبي است که به آسياب دشمن ريخته مي شود و دندان طمع حريف را تيز مي کند.
    
فارغ از روايت دو طرف، به نظر مي رسد آنچه در لوزان اتفاق افتاد تعيين چارچوبي براي نگارش متن توافق نهايي بود. چارچوبي که وارد جزئيات نيز شده و راه حل ها را هم تا حد زيادي مشخص کرده است؛ همان چيزي که ظريف از آن به عنوان «چرک نويس» مذاکرات ياد کرده و از همتايان آمريکايي خود به دليل انتشار اين چرک نويس نيز گله کرد. 
    
به طور منطقي آنچه در چرک نويس يک توافق مي آيد، لزوماً واو به واو در پاک نويس نهايي هم نخواهد آمد که اگر چنين بود چه نيازي به مذاکره طي 3 ماه آينده؟! به فرض به دست آمدن دستاوردهاي بزرگ(طبق ادعاي دولت)، ابراز ذوق زدگي از آنچه هنوز نهايي نشده و متغيرهاي بسياري مي توانند بر آن تاثير بگذارند، دور از تدبير است. نبايد فراموش کرد که آمريکايي ها بسيار بيشتر از ايران به توافق هسته اي نياز دارند. دولت اوباما در سياست داخلي دچار شکست هاي متعدد و پي در پي شده و عرصه را به رقباي جمهوريخواه خود واگذار کرده است. در سياست خارجي نيز کاخ سفيد وضعيت بهتري ندارد و مذاکرات هسته اي با ايران و فرجام آن، تنها و آخرين اميد آنان است. تحليلگران آمريکايي معتقدند نتيجه مذاکرات هسته اي، تاثيري مستقيم و تعيين کننده بر انتخابات آينده رياست جمهوري اين کشور دارد و مخالفت هاي جمهوريخواهان با مذاکرات و کارشکني در اين قضيه را بايد از اين زاويه مورد توجه و تحليل قرار دهند. آنها به هيچ وجه تمايل ندارند ميوه شيرين حل بحران ساختگي هسته اي ايران در دامن رقباي دموکراتشان بيافتد. و اما فراتر از اين عرصه اساسا آمريکايي ها به تحريم به عنوان حربه اي جنگي عليه جمهوري اسلامي نگاه مي کنند و حاضر به دست کشيدن از اين حربه نيستند و در اين زمينه جمهوريخواهان و دموکرات ها تفاوتي با يکديگر ندارند. تنها نتيجه ابراز شوق و شعف از چنين توافقي که بوي نامتوازن بودن آن بشدت آزاردهنده است، گستاخ و جري تر شدن آمريکايي ها در ميز مذاکرات و سخت تر شدن کار در 3 ماه آينده براي تيم هسته اي کشورمان خواهد بود و هيچ تناسبي با منافع ملي ندارد. 
    
نکته ديگر در اين قضيه نحوه برخورد دولتمردان با منتقدان و پرسشگران است. برخورد توهين آميز با منتقدان و متهم کردن آنان به داشتن منافع جناحي و باندي و فرار از پاسخگويي به نقدهاي فني در اين زمينه به دشمن آدرس غلط مي دهد. خطوط قرمز هسته اي کشورمان روشن و واضح بوده و مقايسه آنچه داده و ستانده شده با اين خطوط قرمز کار سخت و پيچيده اي نيست. اتهام همنوايي با اسرائيل، زدن انگ کاسب تحريم، کم فکر خواندن منتقدان و وارد کردن اتهام مخالفت با شادي مردم، راه به جايي نمي برد و واقعيت ها را عوض نمي کند. 
    
ايجاد فضايي پرهياهو، کاذب و به ظاهر شاد و خرم شايد براي خاموش کردن صداي منتقدان مطلوب باشد اما به شدت براي آينده مذاکرات مضر است. ذوق زدگان توافق لوزان نبايد فراموش کنند که به گفته تيم ايراني آنچه در سوئيس به دست آمد و خوانده شد صرفاً يک بيانيه غيرالزام آور بود که تا تبديل شدن به توافق نهايي حداقل 3 ماه فاصله دارد. نگاهي به ادبيات و اظهارات طرف مقابل درباره مسائلي همچون لزوم تغيير رفتار ايران، تهديد به روي ميز بودن همه گزينه ها و... به خوبي نشان مي دهد اين قصه سر دراز دارد و اين گزافه گويي ها و تبريک ها عجولانه و محل تامل است.