سرمقاله :جمهوری "روسیه و سازمان ملل دشمنان ملت‌های فقیر و مظلوم "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 29 فروردین - 94
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری "روسیه و سازمان ملل دشمنان ملت‌های فقیر و مظلوم "
عملکرد سازمان ملل، از آغاز تاسیس تاکنون به نفع قدرت‌های سلطه‌گر بود و اکنون قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره یمن نشان داد این سازمان علاوه بر حمایت از زورگویان و زیاده‌خواهان، دشمن ملت‌های فقیر هم هست.قطعنامه‌ای که اواخر هفته گذشته به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید، پیشنهادی بود که اردن به شورای امنیت داده بود تا ضمن محروم ساختن انقلابیون یمن از تهیه سلاح جهت مقابله با تهاجم ارتجاع عرب، اولاً حمله نظامی عربستان سعودی و همدستان آن به یمن مشروع شناخته شود و ثانیاً زمینه برای بازگشت رئیس‌جمهور فراری یمن به قدرت فراهم گردد. درست به دلیل وجود همین سه هدف در پشت پرده تصویب این قطعنامه است که می‌توان دشمنی شورای امنیت و خود سازمان ملل با ملت فقیر یمن را فهمید.
ملت یمن، یک ملت فقیر و مظلوم است که در طول تاریخ حاکمیت آل سعود همواره مورد تهاجم و طمع دولت عربستان بوده و زخم‌های زیادی بر تن این ملت از ظلم‌های زیادی که از رهگذر همین تهاجم متحمل شده وجود دارد. با این حال، سابقه تاریخی مردم یمن نشان می‌دهد که فقر و محرومیت هرگز نتوانسته آنها را در برابر زورگویان و سلطه‌طلبان، تسلیم نماید. اگر این پایداری و عزت نفس مردم یمن نبود، اکنون کشورشان نه تنها زیر سلطه آل سعود قرار داشت، بلکه حتی قسمت‌هائی از خاک آن نیز ضمیمه عربستان شده بود. آنچه تاکنون یمن را از تبدیل شدن به لقمه‌ای لذیذ برای آل سعود حفظ کرده و آن را لقمه‌ای گلوگیر برای تمام سلطه طلبان تبدیل نموده، اراده قوی و عزت نفس مردم این کشور در عین فقر و تنگدستی است. همین اراده قوی و عزت نفس مردم یمن، اینبار نیز آنها را از صحنه نبرد نابرابر و ظالمانه‌ای که توسط آل سعود بر آنها تحمیل شده سربلند و پیروز خارج خواهد کرد و دماغ آل سعود به خاک مالیده خواهد شد.
نکته قابل تامل اینست که شورای امنیت سازمان ملل نیز مانند آل سعود، ناشی‌گری کرده و فریب دولت آمریکا را خورده و قطعنامه پیشنهادی ارتجاع عرب که توسط اردن ارائه شده بود را به تصویب رسانده و ضدیت خود با ملت‌ها را در بوق و کرنا دمیده و باقی مانده آبروی این نهاد بین‌المللی را نیز به باد داده است. فلسفه تاسیس و تشکیل سازمان ملل، حمایت از ملت‌ها در برابر زورگوئی قدرت‌های بین‌المللی است. متاسفانه این سازمان همواره در جهت خلاف فلسفه وجودی خود عمل کرده و با حمایت از زورگویان،‌ حقوق قانونی ملت‌ها را پایمال نموده است. در همین خاورمیانه، حمایت دائمی از رژیم صهیونیستی که یک رژیم جنایتکار است و طبق گزارش‌های رسمی سازمان‌های بین‌المللی بارها مرتکب جنایات جنگی شده، موجب بی‌آبروئی و رسوائی شدید سازمان ملل شده است. این بی‌عدالتی‌ها و انحراف از مسیر حق، ناشی از سلطه‌ایست که قدرت‌های سلطه‌گری همچون آمریکا بر سازمان ملل دارند. در ماجرای یمن نیز این دولت آمریکاست که از حمله نظامی عربستان به یمن حمایت می‌کند و در شورای امنیت سازمان ملل نیز فراهم کننده زمینه تصویب قطعنامه ضد یمنی بود. برای سازمان ملل این یک ننگ است که دولت عربستان را که در سه هفته گذشته هزاران کودک و زن و مرد بی‌گناه را در یمن به خاک و خون کشیده محکوم نکرده و به جای آن، انقلابیون یمن را که در برابر زورگویان ایستاده‌اند تحت فشار قرار می‌دهد!
آنچه در این ماجرا موجب تعجب و تاسف است،‌ موضع خنثی و البته مشکوک دولت روسیه در مورد قطعنامه پیشنهادی اردن و در واقع ارتجاع عرب بر ضد یمن است. روسیه به این قطعنامه رای ممتنع داد درحالی که می‌توانست با رای مخالف خود مانع تصویب آن شود. این رای ممتنع روسیه نشان می‌دهد روس‌ها فقط به منافع خود فکر می‌کنند و در عرصه‌های مردمی به ویژه برای حمایت از ملت‌های مظلوم نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.
قطعاً روس‌ها با عوارض منفی این اشتباه خود مواجه خواهند شد و ضربه‌های آن را دریافت خواهند کرد. جنگی که اکنون به سفارش آمریکا توسط ارتجاع عرب بر یمن تحمیل شده، تلاش آشکاری برای جلوگیری از سقوط دیکتاتورهای خاورمیانه و کشورهای عربی و فروپاشی نظام حاکمیتی غرب و آمریکا در این منطقه است. از هنگامی که بیداری اسلامی در کشورهای عربی و شمال آفریقا اوج گرفت و دیکتاتورهای این منطقه یکی پس از دیگری سقوط کردند، آمریکا و ارتجاع عرب با هزینه کردن دلارهای نفتی و بکارگیری طرح‌های خائنانه‌ای که تحمیل جنگ، کودتا، شورش و تروریسم از جمله آنها هستند برای متوقف ساختن روند سقوط دیکتاتورها برنامه‌ریزی و اقدام کردند. سوریه، عراق، لیبی و مصر نمونه‌هائی از این برنامه‌ریزی و اقدام هستند. متاسفانه آمریکا و همدستانش در این برنامه‌ریزی و اقدام ضد مردمی تاکنون به موفقیت‌هائی دست یافته‌اند هر چند ملت‌ها همچنان درحال مقاومت در برابر این توطئه هستند و انقلاب آنها همچون آتش زیر خاکستر در نوبت شعله‌ور شدن است. این توطئه از یکطرف، انقلاب‌های مردمی منطقه را به تاخیر انداخت و از طرف دیگر به ملت‌ها خسارت‌های جانی و مالی زیادی وارد ساخته است، خسارت‌‌هائی که دولتمردان آمریکائی و سران ارتجاع عرب برای حفاظت از منافع خود، آنها را بر ملت‌های منطقه تحمیل کرده‌اند.
روسیه در این عرصه تا حدودی مواضع منطقی داشت و برای خنثی کردن توطئه آمریکا و ارتجاع عرب با تدبیر عمل کرد ولی در ماجرای یمن بی‌تفاوتی نشان داد. آیا این بی‌تفاوتی روس‌ها به دلیل اینست که یمن یک کشور فقیر است و حمایت از آن صرفه مادی ندارد؟ اگر چنین است، پس چرا آمریکا با انگیزه وارد این عرصه شده است و از آل سعود و مرتجعین عرب حمایت می‌کند؟ از رفت و آمدهای پیاپی قارون‌های عرب به مسکو می‌توان حدس زد که آنها سبیل سران کرملین را با دلارهای نفتی چرب کرده‌اند تا با ملت فقیر و مظلوم یمن دشمنی کنند.
واقعیت اینست که یمن به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیائی از امتیازات سوق‌الجیشی فوق‌العاده‌ای برخوردار است و آل سعود نیز به همین دلیل است که همواره می‌خواهد این کشور را به حیاط خلوت خود تبدیل کند کما اینکه حمایت آمریکا از عربستان در جنگ یمن و وادار ساختن شورای امنیت سازمان ملل به تصویب کردن قطعنامه ضد یمن، مردم این کشور و منطقه را به خود بی‌اعتماد ساخته و چه بخواهد و چه نخواهد به آمریکا امتیاز داده است.
مردم یمن البته در برابر چماق شورای امنیت تسلیم نمی‌شوند و قطعاً در مصاف با ارتجاع عرب پیروز خواهند شد. در این میان، روسیاهی برای سازمان ملل و روسیه باقی می‌ماند که با یک ملت مظلوم چنین رفتار ظالمانه‌ای کردند.