یادداشت روز کیهان "مصاف سلاطين عياش و پابرهنگان سلحشور"

اوین نامه ی کیهان یکشنبه  23 فروردین  سال 1394
 یادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "مصاف سلاطين عياش و پابرهنگان سلحشور"
عجب خامنه ای و سخنرانی هایش  مترسک وچماق و دستآویزی برای  قلمزنان یادداشت روز نویسان  اوین نامه ی کیهان  همسو با پاسداران شده است . برای اینکه  با برنامه ریزی های پشت پرده  مدام برای خامنه ای دیدارهای تشریفاتی- نمایشی تدارک دیده می شود تا محور موضوعات حاد مورد کشمکش باندها و اختلافات  وتنش های منطقه ای وجهانی که رژیم وارونه ی ولایت درگیرش هست . روضه خوانی کند .تا سپس  تبدیل به بهانه برای سربازجو حسین شریعت نداری   و مداحان و مریدان و همکارانش شود تا علیه ی رقبای داخلی و کشورهای خارجی مانور تبلیغاتی دهند . نمونه همین یادداشت روز علیه ی عربستان است  که بهانه عنوان « سعودي ها» در سخنرانی اخیر خامنه ای است که یادداشت روزنویس غیر ایرانی همکار سربازجو شریعت نداری مدعی شده این سعودی ها، واژه اي بود که روز پنجشنبه چندين بار در سخنان خامنه ای به جاي «عربستان» يا «عربستان سعودي» به کار برده شد. در واقع رژيم آل سعود از زمان پيروزي رژیم وارونه ی ولایت فقیه  در ايران تاکنون به ندرت با اين صراحت و تاکيد از سوي  خامنه ای مورد خطاب و عتاب قرار گرفته است. چون خامنه ای در اين ميان از موضع حسن همجواري از بسياري از موضوعات عبور مي کردند و در همين سخنراني هم به آن اشاره اي داشتند «اين را هميشه مي گفتيم که سعودي ها در کار سياست خارجي شان يک وقار و متانتي نشان مي دهند.» از اين منظر موضع صريح و قاطع و استفاده از عباراتي نظير «قطعا بيني سعودي ها به خاک ماليده خواهد شد»، بيانگر شرايط جديد منطقه است. البته  قلمزن وارونه نویس  زده شدن پوزه ی حوثی ها وحامی اش پاسداران در یمن و رسوا شدن نقش مداخله گرایانه ی آشکار رژیم نامشروع ولایت فقیه در یمن را بطور عمد وارونه تعبیر وتفسیر کرده است.

«سعودي ها»، واژه اي بود که روز پنجشنبه چندين بار در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي به جاي «عربستان» يا «عربستان سعودي» به کار برده شد. در واقع رژيم آل سعود از زمان پيروزي انقلاب اسلامي در ايران تاکنون به ندرت با اين صراحت و تاکيد از سوي رهبري انقلاب مورد خطاب و عتاب قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب در اين ميان از موضع حسن همجواري از بسياري از موضوعات عبور مي کردند و در همين سخنراني هم به آن اشاره اي داشتند «اين را هميشه مي گفتيم که سعودي ها در کار سياست خارجي شان يک وقار و متانتي نشان مي دهند.» از اين منظر موضع صريح و قاطع و استفاده از عباراتي نظير «قطعا بيني سعودي ها به خاک ماليده خواهد شد»، بيانگر شرايط جديد منطقه است.
    
رژيم سعودي از دو هفته پيش بدون آنکه بهانه اي وجود داشته باشد، مردم مظلوم يمن را زير بمباران هاي وحشيانه قرار داده و بدون آنکه به نتيجه اي دست پيدا کند هزاران زن و کودک و پير و جوان يمني را به خاک و خون کشيده و به زيرساخت هاي محدود اين کشور لطمه فراواني وارد کرده است. اين همان رويداد جديدي است که از نظر جهان اسلام و رهبر بيدار آن، جنايت آميز و غيرقابل بخشش مي باشد. موضع صريح رهبر معظم انقلاب اسلامي بيانگر آن است که دفاع از مظلوم و کشور تحت تهاجم يمن، فراتر از ملاحظاتي است که ديپلمات ها نوعا به آن مبتلامي باشند. روي ديگر ماجرا اين است که ايران براي دورماندن از تيرهاي تهمت آمريکا و عوامل آن، منفعل عمل نمي کند و به کمک برادران خود و «جوان هاي علاقه مند و معتقدين به منهاج امير المومنين سلام الله عليه» مي شتابد.
    
دو هفته پس از عمليات هوايي عليه مردم يمن، مشخص شد که آن ائتلاف منطقه اي که مقامات سعودي مدعي آن بودند، تحقق نيافته و ميلياردها دلاري که آنان براي محقق کردن اين ائتلاف به ميدان آورده بودند، نتوانسته است به پيدايي جبهه اي با محوريت سعودي ها منجر شود. رياض گمان مي کرد که با خلق يک 11 سپتامبر در يمن و خطرناک معرفي کردن سيطره انصارالله بر اين کشور مي تواند يک جبهه عربي اسلامي سني با حضور کشورهاي بالنسبه قدرتمندتر عربي اسلامي نظير ترکيه، پاکستان، مصر و سودان به وجود آورده و ضمن تامين منافع قدرت هاي غربي و صهيونيست ها و در نتيجه برخورداري از حمايت آنان، جبهه مقاومت اسلامي را با چالش جدي مواجه کرده و به انزوا سوق دهد. اما علي رغم آنکه رياض در روزهاي اول با قول مساعد اين کشورها مواجه گرديد و ظاهرا نقشه راهي هم براي آن به تصويب اجلاس قاهره رسيد اما در عمل اکثر اين کشورها خود را کنار کشيده و حضور خود را به شروطي مرتبط کردند. پاکستان که به دليل روابط خاص نوازشريف با آل سعود بيش از ديگران در کانون توجه عملياتي رياض قرار داشت در نهايت «اعلام بي طرفي» کرد. ترکيه راه حل نظامي را مردود دانست و در جريان سفر به ايران روي يک نقشه راه سياسي که متضمن حقوق نيروهاي انقلاب هم باشد، صحبت کرد، سودان علي رغم حضور اوليه، با سقوط يکي از هواپيماهاي نظامي اش غيرفعال شد و مصر اگرچه بر آمادگي براي ورود به عمليات نظامي زميني- که قاعدتا منظور آن هلي برن تعدادي نيروي نظامي در پشت جبهه مارب، تنها منطقه تحت سيطره مشترک القاعده و ميليشياي هادي، مي باشد - تاکيد کرد ولي در عمل کاري انجام نداد و اين درحالي است که بسياري از احزاب و شخصيت هاي برجسته مصري نظير حسنين هيکل، ابوالفتوح، عمر موسي، محمد البرادعي و حمدين صباحي با شرکت مصر در عمليات آل سعود عليه يمن مخالفت کردند و خبرهاي درون ارتش مصر نيز بر بي انگيزگي ارتش براي همکاري با ارتش سعودي حکايت مي کند. با اين وصف حمله نظامي عربستان به يمن اگر براي شکل دهي به يک جريان قدرتمند سني براي مقابله با انقلاب اسلامي و جبهه مقاومت دنبال شده، شکست خورده و اگر براي غلبه بر انصارالله يمن هم طراحي گرديده، نتيجه اي دربر نداشته است.
    شکست سعودي ها در عين حال يک موهبت مهم براي جبهه مقاومت مي باشد. مسلما ناتواني سعودي ها در اين صحنه، نيروهاي سياسي وابسته به اين رژيم در منطقه را سرخورده مي کند و اميد آنان به موفقيت در ساير پرونده ها را نيز تضعيف مي نمايد. اين در حالي است که عمليات عليه يمن، اقدامات انصارالله عليه مناطق و تاسيسات سعودي ها را موجه مي گرداند. بايد اضافه کرد که در شعاع 200 کيلومتري شمال يمن ده ها مرکز حساس نظامي و غيرنظامي وجود دارند که حمله تلافي جويانه انصارالله و ارتش يمن مي تواند مخاطرات امنيتي آل سعود را در مناطق منتهي به درياي سرخ افزايش دهد.
    مشکل عمده عربستان در شکل دهي به يک جبهه ضدايراني اين است که بسياري از دولت ها و ملت هاي منطقه مي دانند که ايران هراسي يک پروژه امنيتي است که سرويس هاي اطلاعاتي غرب به منظور ايمن سازي مناطق و تاسيسات تحت سيطره غرب از خطر تهاجم انقلاب اسلامي و نيروها و جريانات مرتبط با آن، طراحي کرده اند. اکثر دولت هاي منطقه اين پروژه را براي خود هزينه ساز دانسته و با امنيت و منافع خود در تضاد مي بينند به عنوان مثال اگر نيم نگاهي به پاکستان و ترکيه بيندازيم درمي يابيم که اين دو کشور از سوي دولت ها و ملت هاي مخالفشان محاصره شده و تنها، مرزهايشان با ايران داراي امنيت و آرامش است. پاکستان از سوي هند و طالبان و القاعده در شرايط محاصره است و مرزهاي ترکيه از سوي عراق، سوريه، يونان، قبرس و... تهديد مي شوند.
    
افق اقدامات نظامي عربستان عليه يمن چيست و اقدامات نظامي عربستان عليه يمن چه سرنوشتي پيدا مي کند؟ شواهد و قرائن مي گويند اقدام نظامي عليه يمن نمي تواند «راه حل» تلقي شود بنابراين سعودي ها در نهايت ناگزير به انتخاب يکي از اين دو راهند؛ جنگ را بدون آنکه به نتيجه خاصي رسيده باشد، رها کنند و بطور يکجانبه آتش بس را اعلام نمايند و يا اينکه واسطه هايي را براي پيدا کردن «راه حل سياسي» فعال نمايند و به يک حداقل هايي در مواجهه با انقلاب مردمي يمن دست پيدا کنند.
    
يک گزارش بيانگر آن است که پادشاه عربستان در روز ششم حمله هوايي عليه يمن در جلسه کابينه اين کشور شرايطي را براي پايان دادن به تهاجم عليه يمن مطرح کرده است که شامل «بازگشت دولت سابق براي حکومت بر کل يمن، بازگرداندن اسلحه به دولت، عدم تهديد دولت از سوي گروه ها و احياء مذاکرات گروه ها و دولت تحت اشراف شوراي همکاري خليج فارس» مي باشد. اين اظهارات اگرچه در نگاه اول، تلاش سعودي ها براي بازگرداندن يمن به شرايط قبل از وقوع انقلاب دوم يمن به حساب مي آمد و در واقع احياء «مبادره خليجي» است اما در عين حال طرح موضوع «لزوم گفت وگو» و دعوت به تشکيل «دولت فراگير» در اين زمان و پس از گذشت 10 روز از عمليات نظامي هوايي، توجه سعودي ها به لزوم تغيير دليل از نظامي- امنيتي به سياسي را تداعي مي کند. سعودي در اين دوره نتوانست به يک ائتلاف واقعي عليه يمن شکل دهد و حملات هوايي آن هم نتوانست شرايط داخلي يمن را به ضرر انصارالله و متحدان آن تغيير دهد. اين خود از يک طرف ناکارآمدي حمله نظامي عليه يمن را به اثبات رساند و از طرف ديگر ناکارآمدي دستگاه نظامي و اطلاعاتي آل سعود را برملاکرد.
    
ارتش سعودي در اين حملات از «هوشمندي» برخوردار نبود. بخشي از عمليات نظامي هوايي سعودي متوجه مناطق سياسي مثل منازل بعضي از شخصيت ها، کاخ ها، مراکز اداري و درماني بود و اين تاثيري در ضربه زدن به قدرت مقاومت مردم نداشت. درعين حال ارتش متجاوز سعودي برخلاف روش شناخته شده نظامي به نقاط ضعف يمن حمله نکرد بلکه حملات آن عمدتاً متوجه نقاط قوت يمن بود. حمله مداوم به صنعا، صعده، حديد و إب از منظر نظامي يک خطاي استراتژيک به حساب مي آيد چرا که اين استانها و به خصوص مراکز آنها بطور کامل در اختيار انصارالله قرار دارد و حمله به آن نمي تواند وضعيت را دگرگون کند. براساس منطق نظامي، حمله نظامي هوايي نوعاً بايد متوجه مناطقي باشد که مخالفان انصار در آن حضور معتنابهي دارند چراکه در اين نوع از عمليات ها به دليل بهم ريختگي اوضاع پس از حمله نظامي، مخالفان گروه مسلط اگر توانمند باشند، مي توانند شرايط را به نفع خود دگرگون نمايند.
    
علاوه بر اين، ارتش سعودي با حمله نظامي به بعضي از مراکز درماني، کارخانه هاي غذايي و اردوگاه پناهندگان آفريقايي تبار «المرزاک» در شمال يمن که به کشته شدن دستکم 45 نفر از آنان منجر شد، فشار سنگيني را بر سيستم سياسي و نظامي سعودي وارد کرده است و اين خود از ناهوشياري رهبري نظامي در حملات عليه مناطق بمباران شده حکايت دارد.
    نکته ديگر اين است که ادامه پيشروي انصارالله و ارتش در 4 استان جنوبي- عدن، لحج، ابين و ضالع و سيطره بر آنان در روزهايي که سعودي مشغول بمباران مناطقي در شمال و غرب اين کشور بود به خوبي بيان کننده آن است که تهاجم هوايي نه تنها نتوانسته است خدشه اي بر حاکميت انصارالله وارد کند بلکه به پيشروي و سرعت بيشتر انصار هم منجر شده است. پيش از اين، انصارالله مايل به ورود به مناطق جنوبي يمن نبود. شرايط خاصي که در عدن و مارب به وجود آمد، انصار را ناگزير به حرکت به سمت جنوب کرد هم اينک استان مارب که وسعت آن حدود 17 هزار کيلومترمربع است و نزديک به 250 هزار نفر جمعيت دارد، از سمت شمال، غرب و جنوب به محاصره ارتش و انصار درآمده است و اين آخرين منطقه اي است که نيروهاي القاعده و بقاياي ميليشياي منصور هادي بر آن تسلط دارند.
    
از يک منظر ديگر، مردم يمن در بين کشورهايي که تحولات سريع سال 2012 را تجربه کرده، وفادارترين ملت به جريان بيداري اسلامي به حساب مي آيد. اگرچه انقلاب 2011 يمن نيز به مانند انقلاب هاي مصر، ليبي و تونس دستخوش تغييرات ماهوي گرديد اما مردم يمن با انقلاب دوباره، انقلاب خود را نجات دادند، بازتوليد انقلاب و بيداري اسلامي در يمن مي تواند براي مردم مصر، تونس و ليبي درس آموز باشد و آنان را به حرکت دوباره تشويق کند. اين موضوع قطعاً نگراني جدي آمريکا، عربستان و... را درپي مي آورد. سعدالله زارعي