گزیده خبرهای 20
فروردین -94 -
معاون امنیتی و انتظامی استاندار سیستان
و بلوچستان از ایجاد 6 منطقه انتظامی جدید در استان خبر داد و گفت: تاکنون در 8
شهرستان نیز اداره اطلاعات ایجاد و فعال شده است.به گزارش فارس، علی اصغر میرشکاری صبح
امروز در مراسم معارفه مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری سیستان و بلوچستان از
توسعه ساختارهای امنیتی استان خبر داد و اظهار کرد: در حوزه مرز به دنبال تدوین
طرح جامع مرزی هستیم که این طرح به زودی تدوین و اجرایی میشود.معاون
امنیتی و انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان اطلاعات را رکن اصلی امنیت دانست و
گفت: در حوزه امنیت برآوردها و اطلاعات باید به روز باشد چراکه بدون این مهم،
امنیت در منطقه تامین نخواهد شد.وی
با بیان اینکه نیروی انتظامی مجدانه به دنبال ایجاد امنیت در استان است از ایجاد 6
منطقه انتظامی جدید در استان خبر داد و افزود: تاکنون در 8 شهرستان نیز اداره
اطلاعات ایجاد و فعال شده است.معاون امنیتی و انتظامی استاندار سیستان
و بلوچستان در زمینه طرد اتباع بیگانه از استان نیز گفت: در سال گذشته 230 هزار
تبعه بیگانه از استان طرد و میانگین ماهانه 20 هزار تبعه خارجی نیز دستگیر شدهاند،
ساماندهی اتباع بیگانه نیز در برنامههای آتی استان قرار دارد.این مسئول
مقابله با پدیده اعتیاد و مواد مخدر و قاچاق کالا را مقابله فرهنگی و طولانی مدت
دانست و افزود: در کنار مبارزه سخت با باندهای مواد مخدر و قاچاقچیان به لحاظ
فرهنگی نیز باید جامعه را نسبت به تاثیر مخرب اینگونه تحرکات هوشیار کرد.وی امنیت
را رکن رکین هر نظامی دانست و گفت: به هر قیمتی برای ایجاد امنیت در سطح منطقه
تلاش خواهیم کرد.در پایان این نشست نیز محمد خالدی به عنوان مدیرکل جدید
امنیتی و انتظامی استان معرفی شد.
دهیار
دهستان سرچوقا گفت: حمله گرگ به یک دامدار سمیرمی 40 راس از گوسفندان او را از بین
برد. مهران نرهای در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد:
شب گذشته یک قلاده گرگ به گله یکی از دامداران کاکاآباد در محل نگهداری دامها
حمله کرده و تعداد 40 رأس از گوسفندان این دامدار را از بین برده است. وی افزود:
در این حمله 40 گوسفند تلف و 20 گوسفند نیز زخمی شدند که قطعا آنها نیز در روزهای
آینده از بین خواهند رفت. دهیار دهستان سرچوقا
ادامه داد: متاسفانه این دامدار بیمه نیست و امور دام شهرستان و بخشدار نیز جواب
رد به او دادهاند. نرهای،
میزان خسارت وارده را حدود 30 تا 40 میلیون تومان برآورد و اظهار کرد: متاسفانه
آنچه این دامدار از دست داده تمام سرمایه، وقت و انرژیاش بوده است.
پیکر مطهر چهار شهید مرزبانی ناجا فردا
در مشهد و باخرز با حضور مسئولین و خانوادههای شهدا و ایثارگران تشییع میشود. به
گزارش ایسنا، پیکر مطهر چهار شهید مرزبانی ناجا به نامهای مهران افرغ، محمد احمدی
اولنگ، عباس مهران دوست و فرزاد اسمعیلزاده در مشهد مقدس و پیکر سرباز علی امام
وردی در شهرستان باخرز تشییع و به خاک سپرده میشوند. مراسم پیکر تشییع این
شهیدان ساعت 9 صبح فردا 20 فروردین ماه از مقابل مهدیه مشهد مقدس در خیابان امام
رضا(ع) به سمت بارگاه نورباران رضوی تشییع و پس از طواف در حرم امام مهربانیها در
گلزار شهدای بهشت رضای پایتخت معنوی ایران اسلامی به خاک سپرده میشود. این
شهیدان در 17 فروردین ماه امسال در سیستان و بلوچستان و در محدوده میله مرزی 239
در درگیری با اشرار مسلح به درجه رفیع شهادت نائل شدند. همچنین پیکر پاک شهید
علی اماموردی فردا در شهرستان باخرز تشییع و پس از آن در گلزار شهدای روستای
کردان از توابع این شهرستان به خاک سپرده میشود.
پسر مسیحی وقتی قصد داشت با دختر مورد
علاقهاش ازدواج کند، هدف توطئه حسادت زنانه قرار گرفت و ربوده شد.ساعت ٣٠:
٠٩ صبح ١٦ بهمنماه بود که پسری جوان از خانهشان واقع در خیابان قائم مقام
فراهانی خارج شد. هنوز چند قدم بیشتر برنداشته بود که یک پژو ٤٠٥ نقرهایرنگ
با ٣ سرنشین مقابل پای او ترمز کرد. ٢ مرد قوی هیکل بلافاصله از خودرو خارج شدند و
در حالی که خودشان را مامور اداره آگاهی معرفی میکردند، با بیسیم و دستبند او
را تهدید به سوار شدن به خودرو کردند. پسر جوان که از این موضوع شوکه شده
بود، در برابر آنها مقاومت کرد و درخواست نشان دادن حکم قضایی را از آنها
داشت. مردان مرموز وقتی در برابر اعتراض پسرک قرار گرفتند، او را با زور
سوار خودروشان کردند. چند دقیقه بعد وقتی به مقابل ساختمان اداره آگاهی در خیابان
نیلوفر رسیدند، ناگهان ورق برگشت. چشمان پسر جوان را بسته و با سرعت زیاد به
سمت مکان نامعلومی حرکت کردند. چند ساعت بعد وقتی پسر
ربوده شده در حاشیه بزرگراه رسالت از خودروی آدمربایان به بیرون پرتاب شد، هرگز
تصور نمیکرد عاملان این آدمربایی تحتتأثیر داستانی زنانه او را ربوده باشند.
همین موضوع کافی بود تا پسر جوان برای رازگشایی از ماجرا به پلیس آگاهی مراجعه
کند. او که هنوز وحشت از ساعتهای بحرانی که در چنگال ٣ آدمربا اسیر شده بود در
صدایش موج میزد، به ماموران گفت: «ساعت ٩:٣٠ صبح بود که از خانه خارج شدم، هنوز
از کوچهمان خارج نشده بودم که یک خودروی ٤٠٥ نقرهایرنگ با ٣ سرنشین مقابلم توقف
کرد. ٢ مرد از سرنشینان خودرو به سمتم آمدند و با معرفی خود به عنوان مامور
اداره آگاهی و تهدید شوکر و دستبند من را سوار خودرو کردند. از من میخواستند تا
برای توضیح یک پرونده با آنها همراه شوم. به زور من را سوار خودرو
کردند. برای صحنهسازی من را به سمت اداره آگاهی خیابان نیلوفر منتقل کردند
اما وقتی به مقابل ساختمان رسیدیم، چشمهایم را بستند و دوباره به راه افتادند. من
را به طبقه سوم یک ساختمان منتقل کردند. وقتی چشمهایم را باز کردند، سوالات عجیبی
مبنی بر ارتباط من با سازمانها و گروهکهای خاص پرسیدند. من که از پرسشهای آنها
شوکه شده بودم، حرفی برای گفتن نداشتم. به همین خاطر کتکم زدند و بعد از ٣
ساعت دوباره چشمهایم را بسته و از ساختمان خارج کردند. بعد از طی مسیری در
حالی که چشمهایم بسته بود، مرا در کنار بزرگراه رسالت رها کردند.»
سرنخ طلایی
با شکایت این پسر جوان و به دستور قاضی مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرا جنایی تهران، تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از آدمربایان مامورنما آغاز شد. تا اینکه پسر جوان در گفتههایش، سرنخی طلایی را در اختیار کارآگاهان قرار داد. او به کارآگاهان گفت: « مدتی پیش قصد ازدواج با دختر مورد علاقهام را داشتم اما دوست او به نام مریم که از سالها قبل به من علاقه داشت، مانع رابطه ما شده بود. هر روز پیغام میداد و به خاطر حسادت زنانهاش بارها مرا تهدید کرده بود. آخرین بار حدود ٢ هفته قبل از ربوده شدنم از تلفنی ناشناس با من تماس گرفت و گفت: «نمیگذارم آب خوش از گلویت پایین برود». من در ماجرای ربوده شدنم به او مظنون هستم. کارآگاهان با ردیابی شماره تماسی که این پسر در اختیارشان قرار داد، شاخهای دیگر از تحقیقات خود را آغاز کردند.
حسادت زنانه
با شناسایی صاحب خط تلفن که مرد جوانی بود، ماموران او را برای رازگشایی از ماجرا به اداره آگاه منتقل کردند. مرد مظنون در حالی که قصد داشت با داستانسرایی، کارآگاهان را از مسیر پرونده دور کند، خیلی زود پرده از راز این آدمربایی برداشت و گفت: «مدتی قبل، یکی از دوستان خانوادگیمان به نام مریم به من گفت پسری مسیحی را میشناسد که با فریب و دروغ از دختران مسلمان سوءاستفاده میکند. این موضوع خیلی من را تحتتأثیر قرار داد، به همین خاطر ماجرا را با ٢ دوستم در میان گذاشتم و تصمیم گرفتیم بهطور خودسرانه او را گوشمالی دهیم. با نقشهای از پیش طراحی شده، خودمان را مامور معرفی کردیم و او را با تهدید سوار خودرو کرده و ربودیم اما بعد از چند ساعت وقتی او را کتک زدیم و تعهدی مبنی بر اینکه دیگر مزاحمتی برای نوامیس مردم ایجاد نکند، گرفتیم، او را در بزرگراه رسالت رها کرده و گریختیم.» در حالی که تحقیقات نشان میدهد، آدمربایان و گروگانشان قربانی یک حسادت زنانه شدهاند، تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این پرونده ادامه دارد.
سرنخ طلایی
با شکایت این پسر جوان و به دستور قاضی مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرا جنایی تهران، تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از آدمربایان مامورنما آغاز شد. تا اینکه پسر جوان در گفتههایش، سرنخی طلایی را در اختیار کارآگاهان قرار داد. او به کارآگاهان گفت: « مدتی پیش قصد ازدواج با دختر مورد علاقهام را داشتم اما دوست او به نام مریم که از سالها قبل به من علاقه داشت، مانع رابطه ما شده بود. هر روز پیغام میداد و به خاطر حسادت زنانهاش بارها مرا تهدید کرده بود. آخرین بار حدود ٢ هفته قبل از ربوده شدنم از تلفنی ناشناس با من تماس گرفت و گفت: «نمیگذارم آب خوش از گلویت پایین برود». من در ماجرای ربوده شدنم به او مظنون هستم. کارآگاهان با ردیابی شماره تماسی که این پسر در اختیارشان قرار داد، شاخهای دیگر از تحقیقات خود را آغاز کردند.
حسادت زنانه
با شناسایی صاحب خط تلفن که مرد جوانی بود، ماموران او را برای رازگشایی از ماجرا به اداره آگاه منتقل کردند. مرد مظنون در حالی که قصد داشت با داستانسرایی، کارآگاهان را از مسیر پرونده دور کند، خیلی زود پرده از راز این آدمربایی برداشت و گفت: «مدتی قبل، یکی از دوستان خانوادگیمان به نام مریم به من گفت پسری مسیحی را میشناسد که با فریب و دروغ از دختران مسلمان سوءاستفاده میکند. این موضوع خیلی من را تحتتأثیر قرار داد، به همین خاطر ماجرا را با ٢ دوستم در میان گذاشتم و تصمیم گرفتیم بهطور خودسرانه او را گوشمالی دهیم. با نقشهای از پیش طراحی شده، خودمان را مامور معرفی کردیم و او را با تهدید سوار خودرو کرده و ربودیم اما بعد از چند ساعت وقتی او را کتک زدیم و تعهدی مبنی بر اینکه دیگر مزاحمتی برای نوامیس مردم ایجاد نکند، گرفتیم، او را در بزرگراه رسالت رها کرده و گریختیم.» در حالی که تحقیقات نشان میدهد، آدمربایان و گروگانشان قربانی یک حسادت زنانه شدهاند، تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این پرونده ادامه دارد.
یک مقام رسمی هند گفت: تحریم های غرب
باعث شده دهلی نتواند بدهی 5.9 میلیارد دلاری خود به ایران را پرداخت کند.به گزارش
ایرنا، خبرگزاری پی تی آی هند روز سه شنبه بدون نام بردن از این مقام رسمی هند به
نقل از وی اضافه کرد: تحریم های اعمال شده علیه ایران انجام معاملات بانکی را به
ارزهای بین المللی چون یورو و دلار با شرکت های ایرانی برای کشورهایی همچون هند
دشوار کرده است.قرار
بود هند این مبلغ را که بابت خرید نفت خام ایران در بانک های این کشور ذخیره شده
است تا 28 فوریه (9 اسفند)پرداخت کند.این کشور در 14 مارس 2015 (23 اسفند) 2.8
میلیارد دلار از بدهی خود به ایران را پرداخت کرد.این مقام رسمی هند گفت که اگر دولت
ایران روی دریافت طلب خود به ارز دلار پافشاری کند هند باید آن را پرداخت کند اما
علایمی وجود دارد که ایران خواهان ادامه روش کنونی حداقل به مدت 6 ماه است.چندی پیش
«نیرمالا سیتهارامان» وزیر بازرگانی هند درگفت وگو با خبرنگاران اعلام کرده بود
دهلی نو بیش از8.8 میلیارد دلار بابت واردات نفت به ایران بدهکار است.پالایشگاه
های هند 45 درصد بدهی نفتی خود به ایران را از طریق افتتاح حساب با روپیه در بانک
های تجاری تهران، تسویه کرده اند و 55 درصد این بدهی پرداخت نشده است. ایران از
منابع مالی این صندوق برای واردات کالا از هند استفاده می کند.شرکت های
پالایشگاهی هند معمولا زمانی 55 درصد بدهی باقیمانده را به ایران پرداخت می کنند
که غرب اجازه دسترسی ایران به منابع مالی بلوکه شده خود در کشورهای خارجی را بدهد.هند یکی از
بزرگترین مشتریان نفت ایران به شمار می رود.
زنی که متهم است در نوجوانی شوهرش را به
قتل رسانده، در شرایطی برای بررسی رشد عقلی در زمان ارتکاب جرم پای میز محاکمه رفت
که همچنان بر بیگناهی اصرار دارد.به گزارش شرق، زن جوان که مائده نام
دارد و حالا ٢٠ساله است، زمانی که ١٦ساله بود به قتل شوهرش متهم شد. او بعد از
بازداشت اعتراف کرد بهخاطر اختلافاتی که با شوهرش داشت به او قرص برنج خورانده و
باعث مرگش شده است. مائده وقتی پای میز محاکمه رفت اعترافاتش را پس گرفت و گفت
زمانی که احمد -مقتول- قرصهای برنج را خورد او در خانه نبود و مرگ شوهرش درواقع
اتفاقی بود. بااینحال قضات انکارهای متهم را قبول نکردند و رأی بر قصاص مائده
صادر شد.
این حکم در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و اذن رئیس قوهقضاییه نیز برای اجرای حکم قصاص صادر شد. با وجود تلاشهای خانواده مائده و فعالان اجتماعی، اولیایدم حاضر به گذشت نشدند. بنابراین مائده در آستانه قصاص قرار گرفت، اما درهمانزمان قانون جدید مجازات اسلامی به تصویب رسید و ازآنجاییکه ماده٩١ این قانون میتوانست در حکم مائده تأثیر مستقیم داشته باشد، وکلای او درخواست اعاده دادرسی دادند. براساس این ماده در جرائم موجب حد یا قصاص، هرگاه افراد بالغ کمتر از ١٨سال، ماهیت جرم انجامشده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنها شبهه وجود داشته باشد، به مجازاتهایی غیر از قصاص و حد محکوم میشوند.پرونده مائده بعد از نقض رأی صادره، دوباره به دادگاه فرستاده شد. روز گذشته مائده، که حالا زنی جوان است، برای محاکمه به شعبه٧١ دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد و بعد از اینکه نماینده دادستان برای او درخواست مجازات کرد، برای دفاع از خود پشت تریبون قرار گرفت.
او اتهام قتل شوهرش را رد کرد و گفت: «من و احمد بهخاطر فیلم مستهجنی که برادرزادهاش به او نشان داده بود، باهم اختلاف داشتیم. برادرزاده احمد مدعی شده بود شخصی که در آن فیلم است من هستم و همین هم باعث اختلاف بین ما شد، اما آن زن من نبودم. به شوهرم گفتم بیا از برادرزادهات شکایت کنیم، قبول نکرد و گفت اگر زنی که در آن فیلم است تو باشی آبروی من میرود و اگر برادرزادهام دروغ گفته باشد، بازهم آبروی من رفته است. گفتم اگر این کار را نکنی، خودکشی میکنم. برای اینکه شوهرم را تهدید کرده باشم، دوعدد قرص برنج خریدم و آن را در جعبه جواهراتم گذاشتم. شوهرم پرسید این قرصها چیست؟ گفتم برای ورم معده است. بعد از چندروز شوهرم به من گفت دچار معده درد شدیدی شده است. من در زمان بیماری شوهرم خانه نبودم از من سراغ داروی معده گرفت، من هم جای داروی معده را به او گفتم چندساعت بعد دوباره تماس گرفت و گفت حالم بدتر شده است بازهم داروی معده داریم یا نه؟ گفتم دیگر نداریم دوباره زنگ زد و گفت دیگر نمیتوانم تحمل کنم و به دوستانم گفتهام به کمکم بیایند سعی کردم خیلی سریع خودم را به خانه برسانم، حتی آن روز کفش پاشنهبلند پوشیده بودم، کفشها را درآوردم و پابرهنه به سمت خانه دویدم اما شوهرم آنقدر بدحال شده بود که دیگر نمیشد کمکش کرد بعد فهمیدم قرصهای برنج را خورده است.»متهم درباره اینکه اگر قصد خودکشی داشته چرا قرصها را به شوهرش داده، گفت: من قرصها را ندادم بعد از خرید هم پشیمان شدم اما دیگر به این فکر نکردم که آنها را از بین ببرم. فکر نمیکردم قرص ٢٠٠تومانی بتواند آدم بکشد. او درباره رابطهاش با مردی غریبه گفت: شوهرم به من میگفت دختر دیگری را دوست دارد و من هم خواستم تلافی کنم اما به آن مرد علاقهای نداشتم. مائده همچنین مدعی شد نمیدانسته اگر کسی آدمی را بکشد، قصاص میشود و وقتی به کانون اصلاح و تربیت منتقل شد، در یک فیلم موضوع قصاص را فهمید. هیات قضات بعد از دفاعیات مائده و وکیلمدافعش برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
این حکم در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و اذن رئیس قوهقضاییه نیز برای اجرای حکم قصاص صادر شد. با وجود تلاشهای خانواده مائده و فعالان اجتماعی، اولیایدم حاضر به گذشت نشدند. بنابراین مائده در آستانه قصاص قرار گرفت، اما درهمانزمان قانون جدید مجازات اسلامی به تصویب رسید و ازآنجاییکه ماده٩١ این قانون میتوانست در حکم مائده تأثیر مستقیم داشته باشد، وکلای او درخواست اعاده دادرسی دادند. براساس این ماده در جرائم موجب حد یا قصاص، هرگاه افراد بالغ کمتر از ١٨سال، ماهیت جرم انجامشده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنها شبهه وجود داشته باشد، به مجازاتهایی غیر از قصاص و حد محکوم میشوند.پرونده مائده بعد از نقض رأی صادره، دوباره به دادگاه فرستاده شد. روز گذشته مائده، که حالا زنی جوان است، برای محاکمه به شعبه٧١ دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد و بعد از اینکه نماینده دادستان برای او درخواست مجازات کرد، برای دفاع از خود پشت تریبون قرار گرفت.
او اتهام قتل شوهرش را رد کرد و گفت: «من و احمد بهخاطر فیلم مستهجنی که برادرزادهاش به او نشان داده بود، باهم اختلاف داشتیم. برادرزاده احمد مدعی شده بود شخصی که در آن فیلم است من هستم و همین هم باعث اختلاف بین ما شد، اما آن زن من نبودم. به شوهرم گفتم بیا از برادرزادهات شکایت کنیم، قبول نکرد و گفت اگر زنی که در آن فیلم است تو باشی آبروی من میرود و اگر برادرزادهام دروغ گفته باشد، بازهم آبروی من رفته است. گفتم اگر این کار را نکنی، خودکشی میکنم. برای اینکه شوهرم را تهدید کرده باشم، دوعدد قرص برنج خریدم و آن را در جعبه جواهراتم گذاشتم. شوهرم پرسید این قرصها چیست؟ گفتم برای ورم معده است. بعد از چندروز شوهرم به من گفت دچار معده درد شدیدی شده است. من در زمان بیماری شوهرم خانه نبودم از من سراغ داروی معده گرفت، من هم جای داروی معده را به او گفتم چندساعت بعد دوباره تماس گرفت و گفت حالم بدتر شده است بازهم داروی معده داریم یا نه؟ گفتم دیگر نداریم دوباره زنگ زد و گفت دیگر نمیتوانم تحمل کنم و به دوستانم گفتهام به کمکم بیایند سعی کردم خیلی سریع خودم را به خانه برسانم، حتی آن روز کفش پاشنهبلند پوشیده بودم، کفشها را درآوردم و پابرهنه به سمت خانه دویدم اما شوهرم آنقدر بدحال شده بود که دیگر نمیشد کمکش کرد بعد فهمیدم قرصهای برنج را خورده است.»متهم درباره اینکه اگر قصد خودکشی داشته چرا قرصها را به شوهرش داده، گفت: من قرصها را ندادم بعد از خرید هم پشیمان شدم اما دیگر به این فکر نکردم که آنها را از بین ببرم. فکر نمیکردم قرص ٢٠٠تومانی بتواند آدم بکشد. او درباره رابطهاش با مردی غریبه گفت: شوهرم به من میگفت دختر دیگری را دوست دارد و من هم خواستم تلافی کنم اما به آن مرد علاقهای نداشتم. مائده همچنین مدعی شد نمیدانسته اگر کسی آدمی را بکشد، قصاص میشود و وقتی به کانون اصلاح و تربیت منتقل شد، در یک فیلم موضوع قصاص را فهمید. هیات قضات بعد از دفاعیات مائده و وکیلمدافعش برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.