دن کیشوت‌های سنا


یوسف مولایی در روزنامه شرق نوشت: خلق یک اثر ادبی-هنری از جنس طنز مستلزم شناخت ظرفیت‌های زبانی، فرهنگی و برخورداری از ذوق زیباشناختی است؛ به‌طوری که در سازگاری و همراهی قالب‌های نوشتاری، درون‌مایه معطوف به حقایق و واقعیت‌ها، موضوع نگارش با اقبال مخاطب مواجه شده و باوجود برخورداری از ماهیت گزندگی با لبخند وی همراه می‌شود. با وجود این‌ هنر طنز از این استعداد را دارد که گاهی سربه‌سر افراد کم‌بضاعت و بیگانه‌ با هنر طنز می‌گذارد و شرایطی فراهم می‌کند که افراد با مطالب بسیار جدی، ولی غیرمتعارف خود در کمند هنر طنز گرفتار می‌شوند.
نامه ٤٧ سناتور جمهوریخواه آمریکا از نوع همین طنزهای حادثه‌ساز و ناخواسته است. ظاهر عبارات، بسیار جدی، حتی خشن و تند است و امرونهی‌های زیاد در آن جاری است، ولی ماهیت عمل بسیار ساده‌لوحانه و خنده‌آوراست. دولت اوباما تهدید می‌شود که از اختیارات قانونی خود استفاده نکند؛ چرا که فردا کشتی‌بان را سیاست‌ دیگری خواهد آمد. به‌طوری‌که همه رشته‌های امروز و فردا، پنبه خواهد شد؛ پس بهتر است رییس‌جمهور دست ‌از پا خطا نکند و منافع ملی را فدای سلیقه نتانیاهو کند.
این کنشگران عرصه طنز تا آنجا پیش می‌روند که اقتدار و حیثیت کشور آمریکا را برای تسکین دردهای تندروانه و دلواپسانه خود به سخره می‌گیرند و به این امر مهر تایید می‌زنند که اگر هم دولت تعهداتی را بپذیرد، کنگره اعتبار آن را نادیده خواهد گرفت و به‌این وسیله، آشفتگی و چنددستگی و تضادهای مزمن دموکراسی‌های غربی را برملا کرده و به دنیا اعلام می‌کنند که آمریکا قابل‌اعتماد نیست؛ چرا که در انتقال قدرت از حزبی به حزب دیگر، کل حقوق بین‌المللی که حفظ و تقویت آن برای آمریکا برکات زیادی دارد (از جمله عضویت دایم در شورای امنیت) کلا فراموش می‌شود.
دن‌کیشوت‌های طنزپرداز در مسیر تحقیر دولت ملی خود تا آنجا گردوخاک به‌پا می‌کنند که برای انتقال دیدگاه‌ها و نقدهای خود، همه حریم‌های قوانین ملی را به بازی گرفته و از مسیر تعامل با قوه‌مجریه خارج شده و برای تذکر به دولت خود، دولت ایران را واسطه قرار می‌دهند؛ تهدید ایران به اینکه به دولت اوباما اعتماد نکند، بیش از آنکه برای دولت آمریکا، بازدارنده باشد برای دولت ایران تامین دلیل می‌کند که حق دارد تضمین‌های بیشتری از آمریکا طلب کند.
در این ‌راستا پیشنهاد آقای ظریف مبنی‌ براینکه موافقت‌نامه ١+٥ به‌صورت یک قطعنامه در شورای‌امنیت به تصویب برسد، کاملا منطقی است و از‌سوی‌دیگر، بی‌اطلاعی قانون‌گذاران جمهوریخواه آمریکا از مقررات و قوانین حقوق بین‌الملل را آشکار می‌کند؛ چرا‌که به‌لحاظ حقوقی، عهدنامه‌ها و قراردادهای بین‌المللی که توسط مقامات صلاحیت‌دار یک کشور امضا می‌شود، آن کشور را در سطح بین‌المللی متعهد می‌کند. تغییر و جابه‌جایی دولت‌ها و حتی جانشینی برخاسته از تحولات رادیکال و انقلاب هم نمی‌تواند کشورها را از مسوولیت‌های بین‌المللی‌شان مبرا کند. از این‌رو چنانچه یک معاهده یا توافق‌نامه منعقدشده بین کشورها توسط پارلمان یا حتی قوه‌مجریه فسخ شود یا به‌هر‌صورتی بی‌اعتبار اعلام شده یا بدون اعلام بی‌اعتباری، اجرا نشود، در آن صورت فعل یا ترک فعل یکی از ارگان‌های حاکمیتی، مسوولیت بین‌المللی آن دولت را برمی‌انگیزد.
همچنین عمل دولت خاطی علاوه‌بر تکلیف به جبران خسارات ناشی از نقض حقوق بین‌الملل، موجب بی‌اعتباری و سلب اعتماد نسبت به خود در مجامع بین‌المللی می‌شود و هزینه این عمل، بعضا چنان سنگین است که دولت‌ها حتی معاهدات غیرعادلانه را نیز به اجرا می‌گذارند و تلاش می‌کنند از طریق مذاکرات دوستانه شرایط معاهده را تعدیل کنند. از ‌این‌رو موضع‌گیری سناتور‌های جمهوریخواه کاملا به‌‌ضرر منافع ملی کشور آمریکاست.
آنها باوجود مسوولیت سنگینی که به‌عنوان نمایندگان ملت (احزاب خود) برای دفاع از منافع ملی خود دارند پیشاپیش اعلام می‌کنند که به‌دلیل همسویی با ذهن آشفته نتانیاهو، می‌خواهند به کشور خود آسیب برسانند و این کاملا خلاف عقل است و آنچنان نامتعارف است که فقط در قالب یک‌طنز مدرن می‌توان به آن توجه کرد. توصیه این کنشگران طنز به ایران آنچنان غیرخردمندانه است که هر مخاطبی را به تعجب وامی‌دارد. سناتورهای خلاق به ایران توصیه می‌کنند با دولت اوباما هیچ توافقی امضا نکند و تحریم‌های فعلی و تشدید احتمالی آن را در آینده تحمل کند تا در دولت بعدی که موضع تندروانه و غیرخردمندانه علیه ایران خواهد داشت، به‌توافق برسد. این عالیجنابان که به‌‌نظر می‌رسد دارای تدبیر و درایت کافی برای اداره امور کشور خود نیستند، در دنیای خیالی خود راه‌حل‌های خلاقانه‌ای برای ایران کشف کرده‌اند و آن اینکه راه رستگاری در تشدید تحریم‌ها و تنش‌آفرینی بیشتر است.
اینجاست که هنر طنز معجزه خود را نشان می‌دهد و انسان‌های بی‌خرد را با گفتار و نوشتار خود رسوا می‌کند. این ‌آش چنان شور شده است که نمی‌توان پذیرفت از دست آشپز در رفته و این پرسش مطرح می‌شود که نکند کاسه‌ای زیرنیم‌کاسه باشد و به‌قول بعضی از تحلیلگران وطنی، شاید با این عمل سناتورها، سناریویی برای جنگ زرگری چیده‌اند تا ایران را از درک واقعیت منحرف کنند و بازی برد-برد را به ضرر ایران رقم بزنند.
این تحلیل زمانی می‌تواند معتبر باشد که بازی‌ سناتورها به اندازه‌ای پیچیده باشد که فهم لایه‌های مختلف و بعضا متضاد آن، از فهم ساده و متعارف خارج باشد، در‌حالی‌که ظاهر و باطن بیانیه سناتورها یک لایه بیشتر ندارد و آن اینکه ما خود را به خواب زده‌ایم، زحمت بیدارکردن ما را به خود راه ندهید. با وجود این تحلیلگران خودشیفته داخلی اصرار دارند که در ورای این ساده‌لوحی سناتورها توطئه‌ای در کار است.
این در شرایطی است که این اقدام سناتورها بیش از هر زمان دیگری مقامات ایرانی را هوشیارتر می‌کند و نگرانی جامعه جهانی را نسبت به رفتار تندروانه جمهوریخواهان و احترام به اصول و ضوابط حقوق بین‌الملل افزایش می‌دهد. از این رو اینکه سناتورهای یک‌کشور عهدشکنی یک‌حاکمیت را به‌صورت عمومی و علنی ترویج کنند نه‌تنها نشانی از خردمندی و هوشمندی همراه ندارد، بلکه یک‌اقدام به غایت غیرعادی و غیرمتعارف است که افراد فقط در شرایط استیصال به آن دست می‌زنند.
سناتورهای آمریکایی ناخواسته و شاید نادانسته به موفقیت تیم مذاکره‌کننده ایرانی اعتراف می‌کنند و تندروهای آمریکایی که حتی با اکران نمایش نتانیاهو نتوانستند سدی در روند پیشرفت مذکرات ایجاد کنند از سر ناچاری به هر اقدامی متوسل می‌شوند. اگر سناتورهای امضاکننده نامه سرگشاده از داشتن قدرت برهم‌زدن بازی مطمئن بودند، پیشاپیش دست خود را باز نمی‌کردند و شکیبایی به خرج می‌دادند تا به موقع با استفاده از قدرت خود رشته‌های اوباما را پنبه کنند. اگر این پیش‌دستی سناتورها، برای آمریکا هیچ فرصتی فراهم نیاورد در مقابل برای ایران این فرصت را فراهم کرد که در مطالبه تضمین‌های بیشتر، در مذاکرات و انعقاد موافقت‌نامه نهایی، پافشاری کند. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد