نظر اسلام درباره کار مردان در خانه

هر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی
همه می‌دانیم کار خانه وظیفه زن نیست، قدر مسلم خانه‌تکانی که کاری سخت‌‌تر است نیز وظیفه بانوان در جامعه اسلامی نیست، اما این کار عرفی است برخاسته از محبت خانم‌ها به اهل خانه‌هایشان که کمک مردان به این کار ثوابی در حد شهادت و حج و عمره مقبول برای آنها در پی‌داردبه گزارش ایکنا، از نظر اسلام، انجام کار خانه جزو وظایف زنان محسوب نمی‌شود. در این خصوص دیدگاه امام خمینی(ره) و سایر فقها نیز بر همین اصل استوار است. نظر فقهی امام خمینی(ره) در این خصوص بدین شرح است: مسئله ۲۴۱۴: زن وظیفه ندارد خدمت خانه را انجام دهد و غذا تهیّه کند و نظافت و مانند آن را انجام دهد مگر به میل خود و اگر مرد او را مجبور بر این کارها نماید زن مى‏تواند حقّ الزحمه خود را در برابر این کارها از او بگیرد. (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏۲، ص: ۴۷۸).
 
اما بانوان ایرانی نه تنها در طول سال بلکه به صورت خاص و ویژه (یعنی با سنگینی و مشقت بیشتر) کارهای مربوط به نظافت خانه را علی رغم اینکه وظیفه آنها نیست چند هفته مانده به عید نوروز و تحت عنوان خانه‌تکانی انجام می‌دهند. وقتی کسی علی‌رغم اینکه وظیفه‌ای در خصوص کاری ندارد، با عشق و محبت به انجام آن کار مبادرت می‌کند، یعنی شایسته تقدیر است. تقدیری که می‌تواند با همکاری، نمودی عینی به خود گرفته نه تنها زندگی دنیوی بلکه زندگی اخروی زوجین را نیز زیبا کنددر مورد اهمیت کار کردن مرد در خانه و کمک به همسر روایاتی وجود دارد که در رساله حقوق امام زین العابدین(ع) و همچنین در جلد 13 کتاب «بحارالانور» و «جامع الاخبار» نوشته شده استدر این روایت، حضرت امیرالمومنین(ع) تعریف کرده‌اند: «یک روز پیامبر اسلام وارد منزل ما شد. در آن موقع فاطمه در حال پخت غذا کنار ظرفی بود و من برای او عدس‌ها را تمیز می‌کردم. پیامبر فرمود بشنو از من آن چیزی را که به امر پروردگار می‌گویم. هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند مگر اینکه ثواب این کار او به اندازه هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد و به اندازه یک سال عبادتی است که همه روزهایش را روزه گرفته و همه شب‌هایش را برای عبادت، شب زنده‌داری کرده باشد.
 
مردان با کار خانه شهید می‌شوند
خداوند به چنین کسی پاداشی می‌دهد که به پیامبران صابر خود مانند حضرت داود، یعقوب و عیسی(ع) عطا کرده است. اباالحسن! کسی که در کارهای منزل بدون هیچگونه تکبر و سرکشی و دلتنگی به همسر خود کمک کند، خداوند متعال اسمش را در زمره شهیدان ثبت می‌کند و برای او به ازای هر روز و شبی در این کار پاداش هزار شهید و به هر قدمی که در این کار بر می‌دارد پاداش حج و عمره می‌دهد و به ازای هر قطره عرقی که از بدنش جاری شود یک خانه در بهشت برایش منظور می‌کنداباالحسن! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از هزار سال عبادت و هزار حج و هزار عمره و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عبادت از هزار بیمار و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و سیر کردن هزار گرسنه و پوشاندن هزار برهنه و هزار اسب در راه خدا دادن و بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن و بهتر از تلاوت تورات و انجیل و زیور و قرآن و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقیران است.

مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی‌رود مگر اینکه جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند. اباالحسن! کسی که رویگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش، بدون حساب وارد بهشت می‌شوداباالحسن! خدمت به همسر کفاره گناهان کبیره است و آتش خشم پروردگار جبار را خاموش می‌کند و صدای ازدواج با حورالعین است و این خدمت موجب زیادی خوبی‌ها و بالا رفتن مقام است. اباالحسن! خدمتکار همسر نمی‌شود مگر انسان صدیق و درستکار یا شهید یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد».
 
برای کسب ثواب نیاز نیست راه‌دوری برویم ثواب در مقابل چشمانمان است اگر قدرت تشخیص و کسب آن را داشته باشیم.
تاریک نمودن حقیقت، با فرار از شرافت و بهره گیری از جهالت!یادداشت دریافتیمحمد حسین صیادپور؛ از دیرباز درگوشمان زمزمه کرده‌اند که شرافت بر اخلاقیات تقدم دارد، زیرا آن کس که از شرف دوری کند، فاقد جهت نمای اخلاقی و رفتاری است و بی‌شک نمی‌داند کدام صراط، مستقیم است. مطالعات نشان داده‌اند که از دوران کهن تاکنون افراد شرافتمند مورد اعتماد مردم بوده‌اند. هر چند که در لغت‌نامه‌های گوناگون شرافت به معنای بزرگواری، نجابت و اصالت تعریف شده است.
حال شرافت و معانی متعدد آنچه ارتباطی با حقیقت، این حلقه گم شده و جهالت دارد؟ نظر‌ها در این خصوص متفاوت است. برخی تضاد بین حقیقت با جهالت را در جامعه کنونی و برخی دیگر ارتباط بین دو رویی، ریا کاری و... را با امیال شخصی و نگرش‌های اجتماعی و حتی همراهی اذهان عمومی با این جریان را مهم‌ترین دلیل سردرگمی و سخت بودن تشخیص ارتباط همه این متغیرهای غیر قابل لمس می‌دانندمعمای حل نشده این روزهای جامعه ما که به یک اپیدمی خطرناک و سرطانی رو به رشد در آمده را می‌توان به وضوح یافت. متاسفانه برخی که خود را شرافتمند، اهل فضل و بخشش، در صراط مستقیم و عالِم به امور می‌دانند به گونه‌ای رفتار می‌کنند که از نگاه مردم، با اصالت و از نگاه خود زیرک و با هوش‌اند.
جامعه اسلامی ما و بسیاری از جوامع چه جهان سومی و چه در رنکینگ‌های مختلف، دارای مقام نخست بر این نکته اتفاق نظر دارند که این هنجارشکنی‌های بدور از چشم مردم، آفتی بس عظیم در سیستم کشور می‌باشد. هر چند که تاکنون هیچ فردی خود را بد خطاب نکرده و بسیاری نیز به جهت حفاظت و حراست از زندگی خود، جایگاه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و... لب‌ها را سخت گره زده و یا مجبور به خاموشی‌اند و یا به اصطلاح شتر دیدی ندیدی! می‌شوند.
حال چرا شرافت؟ انسان بزرگوار و نجیب، در تقسیم‌های قدرت، شهرت، نام و نان بر سر و صورت نمی‌زند؛ او با آنکه می‌داند اگر در این جامعه که بسیاری گرگ در لباس میش‌اند سکوت کند بر سرش کلاه گشادی می‌رود، لسان را چند قفله کرده و برای رسیدن به امیال و نیازهای قانونی و شخصی نه جنجال سیاسی و نه بد اخلاقی‌های مرسوم پیش می‌گیرد.
اما گروه دوم که روی سخن با آنهاست؛ این افراد بدور از اخلاق، خلقیات مثبته، با مَنیَت‌های فراوان، اظهار حقوق مالکیت در همه چیز و همه جا، بدون در نظر گرفتن حقایق آشکار و... تمام تلاش خود را به کار بسته‌اند تا با فلسفه بافی همیشگی که بدور از واقعیت موجود است به مقصود برسند.
متاسفانه برخی از ذی نفوذان و صاحب منصبان، اهداف غایی فلسفه زندگی را نادیده گرفته و تنها به آن می‌نگرند که چگونه یا بر نام یا نان خود بیافزایند؛ البته ناگفته نماند که در ادوار گذشته نیز اینگونه بوده، اما براستی که هر چه به مدرنیته شدن سوق پیدا می‌کنیم، اخلاق محوری رنگ خود را از دست داده و بر هزار رنگ بی‌وجدانی و ریا کاری نقش می‌بنددنگارنده بر این مهم معتقد است که مغفول ماندن و تکمیل نشدن حتی یکی از سلسه مراتب نیازهای مازلو - نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، اجتماعی، احترامی، خودشکوفایی- خود مسبب اصلی آن شده که فرد با ورود به جامعه بزرگ‌تر -از خانواده به فضاهای اجتماعی، سیاسی و فعالیت‌های مدنی- به بروز رفتارهای بس هنجارشکن و هر آنچه که در محیط خانواده کم داشته، بدون هیچ حدود و ثغوری می‌نماید. بسط این نوع خلقیات خطرناک در بسیاری از زمان‌ها و مکان‌ها سبب می‌شود تا دیگران از حضور اینگونه افراد دلگیر، عصبانی و یا حتی با متوسل شدن به ایما و اشاره یا برخورد لفظی، خود را به آرامش دعوت نموده و شاید با جلوگیری از اعمال و رفتار ناپسند فرد یا افراد مورد نظر به آرامش نسبی برسد که متاسفانه وجود روحیه منفی لجاجت و بی‌ادبی در این افراد، کار را به ناکجا آباد می‌کشانداینگونه افراد که تا نه می‌شوند، تهدید را در پیش گرفته، با مَنیَتی همیشگی، ابراز وجود مداوم، نظردهی در تمامی مسائل و ورود به بحث‌های دعوت نشده و از همه مهم‌تر سعی در گرفتن جایگاه اجتماعی و یا تخریب فرد مقابل، تلاش به اثبات خود حتی برای کوتاه مدت دارند.
تئوریسین‌های مدیریت می‌دانند که اکثر مردم، با تنبیه، تهدید، یا در تنگنا قرار می‌گیرند تا وادار به تلاش کافی شوند؛ چون بسیاری از آن‌ها ترجیح می‌دهند از سوی دیگران هدایت شوند و از قبول مسئولیت سرباز می‌زننداین افراد که با جهالت خود پیراهن سفید و پاک شرافت و اخلاق را لکه دار کرده‌اند در محافل و مجالس عمومی و خصوصی از ناتوانی دیگران در به ثمر رساندن و به نتیجه مطلوب نرسیدن، سخن به زبان می‌آورند و سریعا با اظهار فضل، خطوط فکری را به جهتی سوق می‌دهند که اگر خود به جای شخص یا گروه مورد نظر بودند، به بهترین شیوه و با مدیریتی تحول برانگیز، ضمن در نظر گرفتن خط مشی، رسیدن به سیاست کلان و یا نتیجه مطلوب را براحتی کسب می‌نمودند.
عیان است که تلاش فیزیکی و ذهنی در کار، مانند تلاش در بازی و یا استراحت، یک امر طبیعی است و هیچ فرد نمی‌تواند خود را خستگی ناپذیر، جامع، بدون خطا و بدون نیاز به کنترل ببیندجهالت ذهنی و فکری بسیاری از افراد در جامعه ما، سبب فراگیر شدن آفت بی‌اعتمادی شده که اگر به آن بی‌اعتنا باشیم بی‌شک گستره شرافت را ننگین و لکه‌ای بر آنجای می‌گذارد که هیچ عاقلی نتواند آن را پاک نماید.
پس بیاییم بجای فرار از حقیقت و تصاحب جایگاه دیگران با تحمیل خود، به همراه تهدید و نادیده گرفتن اخلاق انسانی، از جهالت که ننگی بر تارک تاریخ بشریت است فرار کنیمهر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی



*
روزنامه نگار و سردبیر هفته نامه شکوفه‌های زیتون رودبار-گیلان