گزیده خبرهای 24 اسفند-93 قسمت-6

گزیده خبرهای 24 اسفند-93 قسمت-6
 
مقامات واتیکان گفته‌اند برای متوقف کردن حملات نیروهای گروه تروریستی داعش علیه مسیحیان و دیگر اقلیتها در خاورمیانه، و درصورتی که راه‌حل سیاسی برای این قضیه پیدا نشود، استقاده از قوه قهریه ممکن است ضروری باشداسقف سیلوانو توماسی، ارشدترین دیپلمات واتیکان در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو، گفته است که نیروهای تروریستی در منطقه مرتکب "کشتار جمعی" هستند و باید متوقف شوند.او در مصاحبه‌ای با وبسایت کاتولیک "کروکس" در آمریکا، گفته است: "آنچه که ضروری است ائتلافی هماهنگ و از قبل برنامه‌ریزی شده است تا هر آنچه را که در توان دارد برای رسیدن به راه‌حلی سیاسی بدون توسل به خشونت به کار گیرد ... اما اگر این راه‌حل میسر نشد، آنگاه استقاده از زور ضروری است."او افزوده است: "ما باید اینگونه کشتار های جمعی را متوقف کنیم. در غیر اینصورت در آینده از اینکه چرا کاری نکرده و اجازه داده‌ایم تا چنین چیزی به وقوع بپیوندد، پشیمان خواهیم بود."به طور سنتی واتیکان با استفاده از عملیات نظامی در منطقه مخالف بوده استپاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، پیشتر کشتن ۲۱ مسیحی (قبطی) از سوی نیروهای داعش را محکوم کرد. نیروهای داعش در ماه گذشته میلادی (فوریه) این مسیحیان را در لیبی سر بریدند.داعش اقلیتها را در مناطق تحت کنترل خود در سوریه و عراق مورد هدف قرار می دهند. هزاران از اقلیتها در ماهها گذشته مجبور به فرار و ترک خانه های خود شده‌اند.پیشتر و در اواخر ماه گذشته میلادی سازمان‌های حقوق بشری درباره تلاش داعش برای ریشه‌کن کردن اقلیت‌های مذهبی و قومی در نقاط مختلف عراق هشدار دادند.گروه حمایت از وضعیت اقلیت‌های قومی و مذهبی در عراق، جنایات داعش علیه این اقلیت‌ها را "جنایت جنگی" و در بعضی موارد "نسل کشی" خواند.به گزارش این گروه از ماه ژوئن سال گذشته تاکنون هزاران مسیحی، ایزدی، ترکمن و سایر اقلیت‌های ساکن درعراق توسط داعش ربوده، شکنجه شده و به قتل رسیده‌اند.این نهاد گفته است که ظاهرا داعش این اقدامات را با آگاهی و با هدف ریشه کن کردن تنوع مذهبی و نژادی در کشور انجام می‌دهد.
زهرا شجاعی می گوید کتابخانه تخصصی زنان در اوایل کار دولت محمود احمدی نژاد تصفیه شد. می گوید: «یکسری از کتاب‌هایی را که ما منتشر کرده بودیم، خمیر کردند، به این بهانه که کتاب‌های فمینیستی استزهرا شجاعی، مشاور و رییس مرکز امور زنان در دولت اصلاحات در گفتگو با روزنامه شرق به نکاتی در خصوص کتابخانه تخصصی زنان اشاره کرد.
 در بخشهایی از این گفتگو می خوانیم:

کتابخانه تخصصی زنان در مرکز امور زنان از بودجه صندوق سازمان‌ملل ساخته شده بود. قبل از اینکه من به مرکز بروم، در بهمن سال١٣٧٦ کتابخانه را افتتاح کردیم. طی هشت سال کتابخانه رشد و توسعه بسیار زیادی داشت. آمار دقیق را به یاد ندارم، اما نخستین کتابخانه تخصصی زنان بود و شاید بتوان گفت تنها کتابخانه تخصصی زنان. این کتابخانه حجم و تعداد قابل‌توجهی از منابع را در اختیار داشت و ما بسیار به‌روز بودیم. با مراکز بین‌المللی در ارتباط بودیم و به‌صورت مرتب نشریات بین‌المللی را دریافت می‌کردیم. همچنین از طریق فضای مجازی کاری کردیم که دسترسی اینترنتی به کتابخانه فراهم شود.بعد از انتخابات سال٨٤ به‌دلیل نوع نگاه بسته‌ای که وجود داشت، تصمیم عجیبی هم گرفته شد؛ کتابخانه، مرکز تحقیقات است و همه نوع منبعی باید وجود داشته باشد. کتابخانه مدرسه نیست که کتاب‌ها را محدود کنیم. برنامه دولت این بود که کتابخانه را تصفیه کنند. یکسری از کتاب‌هایی را که ما منتشر کرده بودیم، خمیر کردند، به این بهانه که کتاب‌های فمینیستی است. کسانی که آنجا کار می‌کردند به‌دلیل دلسوزی و مسوولیت شغلی و برای اینکه حذف کتاب‌ها رخ ندهد، پیشنهاد «سطح دسترسی» را مطرح کردند. مثلا دانشجوی دکتری بتواند به همه کتاب‌ها دسترسی داشته باشد و به دیگر افراد خیلی از کتاب‌ها داده نشود. به این ترتیب در دوره آقای احمدی‌نژاد در کتابخانه مرکز امور زنان اجازه مطالعه برای هرکسی وجود نداشت.اینکه کتابخانه تخصصی زنان در کتابخانه ملی داشته باشیم اتفاق بسیار مبارکی است، اما جای نگرانی هم هست. قطعا اگر در کتابخانه ملی کتابخانه تخصصی زنان داشته باشیم نیازمند صرف بودجه زیادی است. ولی من نگران این هستم که این اتفاق نیفتد و کتاب‌های مرکز زنان هم از بین برود. گرچه در این‌باره تفاهم‌نامه هم امضا شده اما فکر می‌کنم اگر اهمالی در این کار صورت بگیرد جبران‌ناپذیر است.کارشناسان مرکز به منابع نیاز دارند و کتاب‌های مرکز برای برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در بخش زنان بسیار لازم است. حتی برای گزارش عملکرد، حالا در مرکز طوری شده که منبع کارشناسان مرکز در حد کتاب‌های شخصی خودشان است.
يك سال و شش ماه طول كشيد تا وزير بهداشت با سختگيري بر همكارانش بتواند دامنه گسترده بي‌انضباطي مراكز درماني، ابداعات برخي اعضاي جامعه پزشكي در دريافت‌هاي خارج از تعرفه‌هاي مصوب و نارضايتي گسترده بيماران از كيفيت نازل خدماتي كه تحت عنوان «خدمت درماني» به آنها ارايه مي‌شد را محدود كندقصد بر اين بود كه گفت‌وگو با وزير بهداشت، رنگي متفاوت از حرف‌هاي سيد حسن قاضي‌زاده هاشمي در طول سال داشته باشد. وزير بهداشت طي ٣٦٥ روز سال از بهداشت و درمان و سلامت گفته بود و مردم ناآشنا نبودند با وزيري كه جراح چشم است و اوضاع مالي بدي هم ندارداما تصور بر اين بود كه شايد براي مردم جالب باشد بدانند وزير بهداشت، علاوه بر آنكه سياست زده نيست به پيروي از همان ميثاقي كه پس از پايان تحصيلات پزشكي خود امضا كرده، علاقه‌اي به خانه‌تكاني‌هاي كينه‌توزانه ندارد و سياستمداران را هم سياه و سفيد نمي‌بيند و انسان‌ها، فارغ از مسلك و مرام و انديشه و تفكرشان، زير تيغ جراحي وزير مي‌روند و به تبع همان فكر، چيدمان سوالات از وزير، حول پيشينه احوالش در روزهايي كه پاي ثابت جبهه‌ها بود در كمك به بازسازي بازمانده‌هاي جنگ هشت ساله و روزهاي بعد از جنگ كه مسووليت‌هايي بي ارتباط با طبابت به گردن گرفت تا چگونگي رسيدنش به صندلي وزارت و دقيقه‌هايي كه در اين يك سال و اندي گذرانده شكل گرفتوزير در اين گفت‌وگو كه در يك صبح باران‌زده بهمن ماه انجام شد با محدوديتي حساب شده دايره خاطراتش را گشود. خاطراتي كه تا حد اندكي از دوران كودكي رنگ گرفته بود و دامنه‌اش در روزگار جواني و دانشجويي و طبابت و رياست و وزارت گسترده‌تر مي‌شدحكايت آشنايي‌اش با حسن روحاني را گفت و هر چند كه بنا بر حرمت‌ها و ملاحظات شخصي، از ذكر برخي جزييات و برخي نام‌ها پرهيز كرد اما آنچه به دست آمد، آيينه‌اي بي خش از سيماي سيد حسن قاضي‌زاده هاشمي، فريمان‌زاده ٥٦ ساله فوق‌تخصص جراحي قرنيه بود. «شرايطي هم كه براي كشور پيش آمد قبل از حماسه ٢٤ خرداد، من را به اين جمع‌بندي رسانده بود كه كشور در شرايط خطرناكي است
 
تلاش بود كه در اين گفت‌وگو از احوال طرح تحول سلامت و قيمت دارو و رضايتمندي بيماران در بيمارستان‌هاي دولتي و دسترسي عادلانه به خدمات سلامت سوالي پرسيده نشود. حتي آنها كه روزنامه‌خوان نيستند و پيچ تلويزيون‌شان سال‌هاست كه زنگ زده هم در ١٨ ماه گذشته به چشم ديده‌اند كه قيمت داروهاي گران قيمت مورد استفاده بيماران نيازمند و مبتلا به دردهاي صعب‌العلاج تا چه حد كاهش يافته استبه چشم هم ديده‌اند كه در مراجعه به بيمارستان‌هاي دولتي در اقصي نقاط كشور، هزينه‌اي كه بابت بستري بيماران مطالبه شده، ١٠ درصد كل هزينه بستري و جراحي بيمار بوده است و همين مردم از ياد نبرده‌اند كه دو سال قبل، همين روزها، قفسه داروخانه‌هاي خصوصي خالي از دارو بود و نيمكت انتظار داروخانه‌هاي دولتي لبالب از مراجعاني بود كه آرزوي شنيدن جواب «اين دارو موجود نيست» را نداشتند و بيمارستان‌ها مانند اتاق‌هاي مرگ، خالي از هر امكان و تجهيزات در خور وظايف‌شان بودند و زنده ماندن براي بسياري از مبتلايان دردهاي بي علاج به بهاي از دست دادن اندوخته يك عمر تمام مي‌شد.
 
قطعا اتفاقات مثبتي كه در حوزه سلامت رخ داد محصول يك شب نبود. شايد امروز، هنوز در برخي مطب‌ها و بيمارستان‌هاي خصوصي، دور از چشم وزير بهداشت رقم‌هايي رد و بدل مي‌شود كه به قوانين مصوب و ابلاغ شده چندان نزديك نيست اما بازار وسيع «زيرميزي» امروز به يك دكه كوچك بي‌رونق تبديل شده كه صاحبانش در حال ورشكستگي‌انديك سال و شش ماه طول كشيد تا وزير بهداشت با سختگيري بر همكارانش بتواند دامنه گسترده بي‌انضباطي مراكز درماني، ابداعات برخي اعضاي جامعه پزشكي در دريافت‌هاي خارج از تعرفه‌هاي مصوب و نارضايتي گسترده بيماران از كيفيت نازل خدماتي كه تحت عنوان «خدمت درماني» به آنها ارايه مي‌شد را محدود كنداما اين محدود سازي چنان توانفرسا بود كه وزير از روز شماري به پايان رسيدن ايام وزارت و بازگشت به دوران خوش پژوهش و طبابت و تدريس و سراغ گرفتن از مشغوليات محبوب ذهن گفت. جراح چشم علاقه‌مند به تئاتر كه در برخي محافل هم نقل شاگردي او در كلاس‌هاي برخي بازيگران مشهور تئاتر زمزمه شده، در اين يك سال و اندي وزارت، فرصت‌هاي كوتاهي داشته براي همراهي با خانواده. «همسرم اصرار كرد كه فرض كن چهار سال كمتر عمر كردي. برو، بايست و براي مردم كار كن.» گله‌مند نيست از خدمت به مردم و آن را مغتنم مي‌داند و البته كارنامه وزارتش هم خالي از همراهي با ساده‌ترين مردم كوچه و خيابان نيست. حداقل كه عكس‌ها گواه روشني است بر اينكه سيد حسن قاضي‌زاده هاشمي در طول وزارتش تفاوتي در اهميت عيادت از علي مطهري و شوخان و كودكان قرباني مين و قربانيان اسيد پاشي نديده كه در برخي موارد و به تبع تخصصش، مداواي بيماران را هم بر عهده گرفته استفضاي گفت‌وگو با وزير بهداشت دولت يازدهم سبك بود. كوتاهي وقت وزير، تحميل نشد و اصراري بر محاكمه وزير نبود. پس از پايان گفت‌وگو هم عيبي نداشت كه محبوبيت وزير بين عامه مردم، همان‌ها كه او آنها را بري از خط بندي‌هاي سياست زده مي‌دانست به او يادآوري شود. با اين اميد كه شايد مددي باشد براي آنكه خستگي بازگشت از شهر ريزگردها كمي فرو بنشيند.
دختر جوان وقتی در سایت همسریابی با مرد رویاهایش آشنا شد خبر نداشت در دام مهندس قلابی افتاده استبه گزارش روزنامه همشهری، اين دختر 30 ساله‌، 2هفته قبل با مراجعه به شعبه دوم بازپرسي در دادسراي ناحيه 5تهران مدعي شد كه كارت عابربانكش سرقت شده و سارق يا سارقان، 30ميليون تومان از حسابش دزديده‌اندبا دستور بازپرس روستا تحقيقات براي شناسايي سارق شروع شد. هنوز ردي از سارق به‌دست نيامده بود كه دختر جوان بار ديگر راهي دادسرا شد و اين بار سرنخي را در اختيار قاضي پرونده قرار داد. وي مدعي شد كه پشت پرده سرقت ميليوني كسي نيست جز خواستگار فراري‌اشدختر جوان ادامه داد: از روزي كه كارت عابربانكم سرقت شده، خواستگارم هم فراري شده و هيچ خبري از او ندارم. حتي جواب تلفن‌هايم را نمي‌دهد.او گفت: من و محمد چند‌ماه پيش در يكي از سايت‌هاي همسريابي آشنا شديم. در نخستين قرارمان محمد با ماشين هيوندا كوپه آمد و مدعي شد كه مهندس راه و ساختمان است. او مي‌گفت كه در تهران و دوبي برج‌سازي‌ مي‌كند. او با چرب‌زباني اعتماد مرا به‌خود جلب كرد و باور كردم كه مرد روياهايم را پيدا كرده‌اممحمد هربار كه سر قرار مي‌آمد، سوار يك ماشين مدل بالا بود؛ يك‌بار بنز، يك‌بار پورشه و يك‌بار خودروي مدل بالاي ديگر. او مدعي بود كه به‌زودي همراه خانواده‌اش به خواستگاري من مي‌آيد. من هم با خوشحالي خودم را براي ازدواج آماده كردم. آپارتمان كوچكي داشتم كه آن را فروختم و پولش را به حسابم ريختم و محمد هم در جريان همه اين اتفاقات بود تا اينكه به طرز مشكوكي كارت عابربانكم ناپديد شد و حالا مطمئنم كسي جز محمد سارق نيستبا اين سرنخ، دستور بازداشت خواستگار فراري صادر شد و او هفته گذشته به دام پليس افتاد. وي در ابتدا منكر سرقت شد اما وقتي شواهد را عليه خود ديد كليد معماي سرقت را در اختيار تيم تحقيق قرار داد. وي كه ديپلمه است اعتراف كرد كه براي فريب طعمه‌هايش خودروهاي لوكس را كرايه مي‌كرد. او گفت: بعد از آشنايي با پرستو وقتي متوجه شدم كه وضع مالي خوبي دارد تصميم به كلاهبرداري از او گرفتم. در اين مدت وقتي براي خريد با او به مراكز مختلف مي‌رفتم و او با كارتش خريد مي‌كرد، رمز كارت را به خاطر سپردمبعد از اينكه پرستو پول فروش آپارتمانش را به حسابش واريز كرد با او قرار گذاشتم و به بهانه خريد دارو او را به داروخانه شبانه‌روزي در غرب تهران بردم. چون جاي پارك نبود از او خواستم كه داروي مورد نيازم را از داروخانه بخرد. وقتي از ماشين پياده شد در فرصتي مناسب كارت عابربانكش را از كيفش سرقت كردم اما خيلي زود گير افتادم.تحقيقات از اين پسر جوان ادامه دارد تا زواياي پنهان ماجرا آشكار شود.
مردی که متهم است دخترخاله خود را به قتل رسانده در حالی در زندان به‌سر می‌برد که پرونده او به‌زودی برای رسیدگی در اختیار قضات دادگاه کیفری استان خراسان‌رضوی قرار می‌گیرد.رسیدگی به این پرونده از تابستان سال‌جاری، در پی کشف جسد زنی جوان به نام محبوبه در خانه‌اش آغاز شد. شوهر محبوبه که به سفر کاری رفته بود بعد از بازگشت به خانه با پیکر بی‌جان همسرش روبه‌رو شد و پلیس را از واقعه مطلع کرد. کارآگاهان در بررسی‌های اولیه متوجه شدند این زن بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن خفه شده است اما نکته قابل‌توجه این بود که قاتل یا قاتلان با بازگذاشتن شیر گاز سعی داشتند وانمود کنند این زن خودکشی کرده است. معاینه‌های اولیه پزشکی‌قانونی حکایت از آن داشت که محبوبه حداقل ١٢ساعت پیش از کشف جسد، جان باخته است. این در حالی بود که شوهر مقتول آن ساعت در محل کارش حضور داشت.  بررسی‌های صورت‌گرفته فاش کرد هیچ سرقتی از خانه انجام نشده است، از سویی عامل یا عاملان جنایت به‌راحتی وارد خانه محبوبه شده بودند و وسایلی در خانه وجود داشت که نشان می‌داد مقتول پیش از مرگ میهمان داشته است. به این ترتیب تلاش‌ها برای یافتن ردی از میهمان ناشناس آغاز شد تا اینکه افسران جنایی بعد از مدت‌ها تحقیق، سرنخ‌هایی به‌دست آوردند و به پسرخاله محبوبه به نام جواد ظنین شدند و او را بازداشت کردندجواد در بازجویی‌های اولیه مدعی شد از ماجرای جنایت بی‌اطلاع است اما در ادامه تحقیقات لب به اعتراف گشود و مسوولیت قتل دخترخاله‌اش را پذیرفت. او ادعا کرد بدون برنامه‌ریزی قبلی و ناخواسته مرتکب جنایت شده است.  جواد در اعترافاتش گفت: «شب حادثه وقتی به خانه دخترخاله‌ام رفتم، دیدم شوهرش در منزل نیست. وقتی مشغول صحبت شدیم درباره اختلافات خانوادگی یکی از اقوام نزدیک حرف زدم. فکر می‌کردم محبوبه با دخالت‌هایش باعث این اختلاف شده است اما دخترخاله‌ام موضوع را انکار کرد. ما با هم درباره این مساله کمی جر و بحث کردیم و مشاجره بالا گرفت، به‌طوری که درگیری فیزیکی پیدا کردیم و من محبوبه را هل دادم. او داد و فریاد می‌کرد و من ترسیدم همسایه‌ها صدایم را بشنوند به همین دلیل بالشی را که آن نزدیکی بود روی دهانش گذاشتم و فشار دادم، چندلحظه بعد وقتی به خودم آمدم، متوجه شدم او فوت شده است. به‌شدت ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه کار کنم، باید دنبال راهی می‌گشتم تا خودم را از این ماجرا نجات بدهممتهم به قتل در ادامه اعترافاتش گفت: «بعد از کمی فکر به این نتیجه رسیدم که بهترین راه این است که مرگ محبوبه را خودکشی جلوه بدهم، شوهر او در خانه نبود و شخص دیگری هم از حضور من در آنجا خبر نداشت، بنابراین می‌توانستم به‌سادگی سرنخ‌ها را از بین ببرم. جسد دخترخاله‌ام را تا روبه‌روی تلویزیون کشاندم. تلویزیون را روشن کردم و بعد سراغ شیر گاز رفتم و آن را باز گذاشتم. بعد از اینکه مطمئن شدم صحنه‌سازی قابل‌باور است بالشی را که قتل را با آن انجام داده بودم همراه تلفن‌همراه مقتول برداشتم و از خانه فرار کردم. بالش و موبایل را در سطل زباله انداختم و از آن به بعد خیالم راحت بود که کسی به من شک نخواهد کردجواد در ادامه تحقیقات به محل جرم منتقل شد و صحنه جنایت را بازسازی کرد. پس از آن روانه زندان شد تا بعد از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست پای میز محاکمه برود.
پلیس در تعقیب زنی است که تحت‌عنوان پرستار به خانه زنی مسن راه یافت و با حمله به او دست به سرقت زدبه گزارش شرق، کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران، ١٢بهمن در جریان سرقت از خانه‌ای قرار گرفتند و تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند. شاکی که زنی جوان است به کارآگاهان گفت: «روز حادثه چندبار با خانه مادرم تماس گرفتم اما نه او و نه زن جوانی که به‌عنوان پرستار مادرم استخدام کرده بودم، تلفن را جواب ندادند، به همین دلیل به منزل مادرم در خیابان دبستان رفتم و وقتی وارد خانه شدم، مادرم را در حالی‌که روی زمین افتاده و سرش شکسته بود، پیدا کردم. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و مادرم به بیمارستان منتقل شد.» این زن در ادامه در خصوص استخدام پرستار به کارآگاهان گفت: «حدودا یک‌هفته پیش از حادثه، در مترو با زنی جوان آشنا شدم که مدعی بود دنبال کار می‌گردد اما شغل مناسبی پیدا نمی‌کند، در حالی‌که تحت تاثیر صحبت‌های این زن قرار گرفته بودم و قصد داشتم برای حل مشکلش به او کمک کنم، به او پیشنهاد دادم در قبال دریافت حقوقی مناسب از مادرم پرستاری کند، او نیز بلافاصله پیشنهاد مرا قبول کرد.» شاکی ادامه داد: «یک‌هفته از حضور این زن در منزل مادر ٧٠ساله‌ام گذشت و طی همین مدت به او اعتماد پیدا کرده بودم. من هرروز چندبار با منزل مادرم تماس می‌گرفتم تا از حضور پرستار مطمئن شوم و حال مادرم را بپرسم اما روز حادثه هیچ‌کس پاسخگوی تماس‌هایم نبود. چون مادرم ناراحتی قلبی دارد به تصور اینکه برای او اتفاقی افتاده، سریع خود را از محل کار به منزل رساندم اما در کمال تعجب، مادرم را روی زمین دیدم. از سر او خون زیادی رفته بود و هیچ خبری از پرستار نبود. بلافاصله مادرم را به کمک اورژانس به بیمارستان رساندم و در حال حاضر نیز مادرم در بخش مراقبت‌های ویژه تحت مراقبت قرار دارد.»  شاکی درباره نحوه اطلاع از سرقت طلا و جواهرات مادرش به کارآگاهان توضیح داد: «هنگام انتقال مادرم به بیمارستان در آمبولانس کنار او نشستم. متوجه کبودی‌های دستش شدم و دیدم طلاهایش نیست. مادرم بیش از ١٠حلقه النگو در دست داشت اما تمامی آنها همراه زنجیر و پلاک یادگار پدر مرحومم، سرقت شده استکارآگاهان بعد از شنیدن اظهارات این زن به خانه مادر او رفتند و با بررسی محل سرقت متوجه شدند پرستار فراری با گلدان بلورین به پشت‌سر و پیشانی پیرزن ضرباتی زده و پس از بیهوشی او، طلا و جواهرات همراه پیرزن و همچنین مقداری از طلا و جواهرات داخل خانه را سرقت کرده است. آنها در ادامه با بررسی میدانی موفق به شناسایی سوپرمارکتی شدند که صاحب آن بیرون مغازه‌اش دوربین مداربسته نصب کرده بود، به این ترتیب تصویر متهم فراری به دست آمد اما از آن به بعد سرنخی از پرستار قلابی کشف نشد.  سرهنگ سعدالله گزافی، رییس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ درباره این پرونده گفت: «درحال‌حاضر مادر شاکی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری است و امکان تحقیق از وی در خصوص نحوه وقوع سرقت، هنوز وجود نداردسرهنگ گزافی ادامه داد: «مجوز انتشار بدون پوشش تصویر این شخص توسط مقام قضایی صادر شده است و از شهروندانی که موفق به شناسایی تصویر این شخص شده‌اند، درخواست می‌شود اطلاعات خود در خصوص هویت، محل زندگی یا محل‌های تردد وی را از طریق شماره تماس ٥١٠٥٥١٢٣ در اختیار کارآگاهان قرار دهند