قاتل: از حبیبه جواب نه شنیدم، خواهرش را کشتم

اینهم یک مورد دیگر از ناامنی اجتماعی است  که گزارش شده و زیر پوشش ادعای مسخره ووارونه ی رژیم ولایت فقیه امن ترین کشورجهان است، توجیه می شود.

پسری جوان که پس از شکست عشقی، خواهر دختر مورد علاقه‌اش را کشته بود به جرمش اعتراف کرد.  ماموران پلیس استان کرمانشاه چند روز قبل وقتی در جریان وقوع درگیری خیابانی قرار گرفتند به محل حادثه رفتند و فهمیدند زنی حدودا ٣٠ساله هدف ضربه چاقو قرار گرفته و به مرکز درمانی منتقل شده است. ساعتی بعد از بیمارستان خبر رسید این زن به‌دلیل شدت جراحات و خونریزی جان خود را از دست داده استبه همین دلیل پرونده‌ای جنایی تشکیل و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. کارآگاهان با حضور در صحنه جرم سعی کردند اطلاعات اولیه را جمع‌آوری کنند. گفته‌های مطلعان و سرنخ‌های موجود حکایت از آن داشت که دو جوان موتورسوار بعد از حمله به مقتول به سرعت فرار کردند. شواهد به دست آمده نشان می‌داد عاملان حمله دو جوان ٢٠ و ٢٥ساله به نام‌های یاسر و سعید هستند. افسران جنایی تلاش خود را برای دستگیری این دو نفر آغاز کردند و بعد از جست‌وجوهای فراوان توانستند یاسر را به تله بیندازند.این جوان پس از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت اما سعی کرد وانمود کند از این واقعه اطلاعی ندارد. او بعد از انکارهای اولیه بالاخره حقیقت را به زبان آورد و توضیح داد دوستش سعید مقتول را با چاقو زده است.پلیس بعد از دریافت این اطلاعات به تلاش برای دستگیری قاتل ادامه داد و بالاخره این جوان در حالی‌که در منزل یکی از بستگانش پنهان شده بود، بازداشت شد. او به قتل اقرار کرد و گفت: «مدتی قبل با دختری به‌نام حبیبه آشنا و به او علاقه‌مند شدم، قصد داشتم با او ازدواج کنم و زندگی خوبی برای خودمان بسازم. به همین دلیل موضوع ازدواج را مطرح کردم ولی جواب منفی شنیدم. خواستگاری از حبیبه نتیجه جز شکست برایم نداشت. از این موضوع خیلی ناراحت بودم به همین دلیل فکر کردم اگر به اصرارهایم ادامه بدهم حتما به نتیجه می‌رسم ولی باز هم فایده‌ای نداشت تا اینکه فهمیدم خواهر حبیبه با این وصلت مخالف است و مانع‌تراشی می‌کندمتهم به قتل ادامه داد: «من حبیبه را خیلی دوست داشتم و شنیدن جواب رد برای ازدواج با او تمام رویاهایم را خراب کرد به همین دلیل تصمیم گرفتم از خواهر او انتقام بگیرم البته به هیچ‌وجه قصد نداشتم قتل انجام بدهم. روز حادثه از یکی از دوستانم کمک خواستم و او همراهی‌ام کرد. در خیابان جلوی خواهر حبیبه را گرفتم و در حالی‌که چاقو دستم بود به طرفش رفتم می‌خواستم فقط کمی او را اذیت کنم تا از مخالفت‌هایش دست بکشد اما ظاهرا ضربه چاقو را محکم وارد کردم. من بعد از زدن ضربه همراه دوستم فرار کردم. آن زمان خواهر حبیبه هنوز زنده بود اما از دیدن خون به شدت ترسیده بودم به همین دلیل به خانه خودمان نرفتم و در منزل یکی از اقوام پنهان شدم. حالا هم از کاری که کرده‌ام پشیمان هستمبنا بر این گزارش، متهم در حال حاضر در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.