روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 2 شنبه 22 دیماه سال 1393
سرمقاله
: روزی نامه ی حکومتی جمهوری "ایران
و عربستان، تعامل یا تقابل؟ "
با اینکه سالهاست میان جمهوری اسلامی
ایران و پادشاهی عربستان به عنوان دو کشور مهم منطقه رقابت شدیدی وجود دارد و عرصه
این رقابت، موضوعات متنوعی همچون سیاست، اقتصاد و اصول مبنائی استراتژیک را شامل
میشود، در عین حال شرایط بگونهای نیست که برای حل مشکلات فیمابین راهی وجود
نداشته باشد.
رقابتهای سیاسی میان دو کشور در سالهای اخیر در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن، مصر و بعضی کشورهای دیگر منطقه بروز کرده و اوج گرفتهاند. در ماههای اخیر، عربستان با افزایش تولید نفت خود و کمک کردن به کاهش قیمت آن، در عرصه اقتصادی نیز با ایران در افتاده است تا بتواند بهره آن را در عرصه سیاست نصیب خود کند. اگر گفته شود این رقابتها ریشه در نگاه مبنائی به آینده و چگونگی حاکمیت دارد و همین نگاه توانسته این رقابت را به عرصه استراتژیک وارد کند، سخن گزافی نخواهد بود. نوع حکومت ایران، جمهوری مبتنی بر دین و آرمانهای انقلابی است ولی عربستان دارای حکومت پادشاهی است که در آن تمام اهرمهای حکومتی در اختیار یک خانواده قرار دارد. این تفاوت اساسی موجب میشود ایران به جنبش بیداری اسلامی در منطقه نگاهی مثبت و حتی حامیانه داشته باشد ولی عربستان این جنبش را برای موجودیت حکومت پادشاهی یک خطر میداند و در برابر آن قرار دارد. هر دو کشور در سالهای اخیر برای تامین خواستههای خود، رفتار مورد نظر خود را با جنبش بیداری اسلامی داشته و دارند. ایران برای گسترش بیداری اسلامی تلاشهای سیاسی و تبلیغی کرد و عربستان با این جنبش که در جهان عرب به «بهار عربی» معروف شده مقابله کرد. داعش و سایر گروههای تروریستی و سلفی که سوریه را بحرانی کردند و اکنون در عراق نیز فعال شدهاند، مورد حمایت عربستان قرار دارند ولی ایران با این گروهها مقابله کرده و برای حفاظت از دولتهای سوریه و عراق اقدامات مهمی انجام داده است. در این رقابت شدید، ایران در سوریه و عراق و یمن دست بالا را دارد و عربستان نیز در بحرین و مصر توانسته بر سر راه بیداری اسلامی موانعی ایجاد کند.
ملاحظه این واقعیتها نشان میدهد رقابت میان ایران و عربستان شدید، دامنهدار، مبنائی و استراتژیک است. دلیل سردی روابط میان دو کشور در سالهای اخیر را میتوان از ملاحظه همین واقعیتها به دست آورد و فهمید. تلاش دولت عربستان برای مقابله با جنبش بیداری اسلامی و توسل به ابزارهای مختلف برای رسیدن به این هدف، کاملاً قابل درک است، زیرا این موضوعی است که با موجودیت پادشاهی عربستان سروکار دارد. اگر جنبش بیداری اسلامی گسترش یابد و موفق شود انقلاب را در کشورهای عربی به پیروزی برساند، برای بقاء پادشاهی عربستان تضمینی باقی نخواهد ماند. همین تفاوت نگاه مبنائی و استراتژیک است که فاصلهها را زیادتر میکند و راه را بر تفاهم میبندد. موضوعاتی از قبیل وجود رژیم صهیونیستی در منطقه و چگونگی تعامل با جبهه مقاومت نیز باید به فهرست واقعیتهای یاد شده افزوده شوند، موضوعاتی که از نظر تفاوت نگاه به آنها، سابقهای به قدمت چند دهه دارند.
در کنار این واقعیتها سران دولت عربستان باید واقعیت روشنتری را نیز درک کنند که میتواند آنها را به مسیری برای حل مشکلاتشان با ایران و حتی مردم خود عربستان هدایت کند. خطر داعش، برای کشورهای عربی به ویژه عربستان و آن دسته از کشورهائی که به سبک عربستان اداره میشوند، از سایر کشورها بیشتر است. شعارهای داعش در کشورهای دارای حاکمیت مردمی که با انتخابات و روش دموکراسی اداره میشوند خریدار ندارد ولی در کشورهائی که مردم آنها زیر سلطه خاندانها و با حکومتهائی به سبک قبیلهای و طایفهای روزگار میگذرانند گروههائی همچون داعش و سایر گروههای تروریستی که شعارهای بظاهر اسلامی میدهند بسیار زود نفوذ و سلطه پیدا خواهند کرد. در این کشورها، حکومتها و حکومتگران چون پشتوانه مردمی ندارند، به راحتی در برابر گروههای تروریستی فرو میپاشند.
بدین ترتیب، راه نجات تمام کشورهای فاقد حکومتهای مردمی منطقه به ویژه عربستان اینست که فضای سیاسی داخل را باز کنند، مردم را در حاکمیت شریک سازند و اندامهای حاکمیتی را با آراء مردم استوار و پایدار نمایند. در این صورت، افقی در برابر چشمان سران عربستان پدیدار خواهد شد که آنها را از حالت رقابت کنونی در عرصههای سیاست و اقتصاد و تمام عرصههای دیگر به تعامل و همکاری سازنده با ایران راهنمائی میکند. در چنان حالتی، جنبش بیداری اسلامی یا به تعبیر اعراب «بهار عربی» خطری برای عربستان محسوب نخواهد شد و سران عربستان نیازی به غرب برای تنظیم روابط خود در منطقه نخواهند داشت. آنها میتوانند به وظایف خود در قبال ملت فلسطین عمل کنند، با جبهه مقاومت همراهی نمایند، سرمایههای ملی خود از جمله نفت را حراج نکنند، از روابط حسنه با ملتها و دولتهای منطقه حداکثر سود را ببرند و دلارهای نفتی را برای حمایت از تروریستها هزینه نکنند.
جمهوری اسلامی ایران با دولت عربستان درچنان شرایطی بهترین روابط را خواهد داشت و این دو کشور مهم منطقه با همکاری و تعامل سازنده تاثیر مثبت زیادی بر امنیت و ثبات منطقه خواهند گذاشت. این روزها که پادشاه عربستان در بستر بیماری است و شایعات زیادی در موردوضعیت وخیم وی و جنگ قدرت در خاندان آل سعود بر سر زبانهاست، اندیشیدن به توصیهای که در این مقاله آمده برای این خاندان میتواند راهگشا باشد.امضای معاهده انتقال محکومین بین ژاپن و جمهوری اسلامی ایران
رقابتهای سیاسی میان دو کشور در سالهای اخیر در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن، مصر و بعضی کشورهای دیگر منطقه بروز کرده و اوج گرفتهاند. در ماههای اخیر، عربستان با افزایش تولید نفت خود و کمک کردن به کاهش قیمت آن، در عرصه اقتصادی نیز با ایران در افتاده است تا بتواند بهره آن را در عرصه سیاست نصیب خود کند. اگر گفته شود این رقابتها ریشه در نگاه مبنائی به آینده و چگونگی حاکمیت دارد و همین نگاه توانسته این رقابت را به عرصه استراتژیک وارد کند، سخن گزافی نخواهد بود. نوع حکومت ایران، جمهوری مبتنی بر دین و آرمانهای انقلابی است ولی عربستان دارای حکومت پادشاهی است که در آن تمام اهرمهای حکومتی در اختیار یک خانواده قرار دارد. این تفاوت اساسی موجب میشود ایران به جنبش بیداری اسلامی در منطقه نگاهی مثبت و حتی حامیانه داشته باشد ولی عربستان این جنبش را برای موجودیت حکومت پادشاهی یک خطر میداند و در برابر آن قرار دارد. هر دو کشور در سالهای اخیر برای تامین خواستههای خود، رفتار مورد نظر خود را با جنبش بیداری اسلامی داشته و دارند. ایران برای گسترش بیداری اسلامی تلاشهای سیاسی و تبلیغی کرد و عربستان با این جنبش که در جهان عرب به «بهار عربی» معروف شده مقابله کرد. داعش و سایر گروههای تروریستی و سلفی که سوریه را بحرانی کردند و اکنون در عراق نیز فعال شدهاند، مورد حمایت عربستان قرار دارند ولی ایران با این گروهها مقابله کرده و برای حفاظت از دولتهای سوریه و عراق اقدامات مهمی انجام داده است. در این رقابت شدید، ایران در سوریه و عراق و یمن دست بالا را دارد و عربستان نیز در بحرین و مصر توانسته بر سر راه بیداری اسلامی موانعی ایجاد کند.
ملاحظه این واقعیتها نشان میدهد رقابت میان ایران و عربستان شدید، دامنهدار، مبنائی و استراتژیک است. دلیل سردی روابط میان دو کشور در سالهای اخیر را میتوان از ملاحظه همین واقعیتها به دست آورد و فهمید. تلاش دولت عربستان برای مقابله با جنبش بیداری اسلامی و توسل به ابزارهای مختلف برای رسیدن به این هدف، کاملاً قابل درک است، زیرا این موضوعی است که با موجودیت پادشاهی عربستان سروکار دارد. اگر جنبش بیداری اسلامی گسترش یابد و موفق شود انقلاب را در کشورهای عربی به پیروزی برساند، برای بقاء پادشاهی عربستان تضمینی باقی نخواهد ماند. همین تفاوت نگاه مبنائی و استراتژیک است که فاصلهها را زیادتر میکند و راه را بر تفاهم میبندد. موضوعاتی از قبیل وجود رژیم صهیونیستی در منطقه و چگونگی تعامل با جبهه مقاومت نیز باید به فهرست واقعیتهای یاد شده افزوده شوند، موضوعاتی که از نظر تفاوت نگاه به آنها، سابقهای به قدمت چند دهه دارند.
در کنار این واقعیتها سران دولت عربستان باید واقعیت روشنتری را نیز درک کنند که میتواند آنها را به مسیری برای حل مشکلاتشان با ایران و حتی مردم خود عربستان هدایت کند. خطر داعش، برای کشورهای عربی به ویژه عربستان و آن دسته از کشورهائی که به سبک عربستان اداره میشوند، از سایر کشورها بیشتر است. شعارهای داعش در کشورهای دارای حاکمیت مردمی که با انتخابات و روش دموکراسی اداره میشوند خریدار ندارد ولی در کشورهائی که مردم آنها زیر سلطه خاندانها و با حکومتهائی به سبک قبیلهای و طایفهای روزگار میگذرانند گروههائی همچون داعش و سایر گروههای تروریستی که شعارهای بظاهر اسلامی میدهند بسیار زود نفوذ و سلطه پیدا خواهند کرد. در این کشورها، حکومتها و حکومتگران چون پشتوانه مردمی ندارند، به راحتی در برابر گروههای تروریستی فرو میپاشند.
بدین ترتیب، راه نجات تمام کشورهای فاقد حکومتهای مردمی منطقه به ویژه عربستان اینست که فضای سیاسی داخل را باز کنند، مردم را در حاکمیت شریک سازند و اندامهای حاکمیتی را با آراء مردم استوار و پایدار نمایند. در این صورت، افقی در برابر چشمان سران عربستان پدیدار خواهد شد که آنها را از حالت رقابت کنونی در عرصههای سیاست و اقتصاد و تمام عرصههای دیگر به تعامل و همکاری سازنده با ایران راهنمائی میکند. در چنان حالتی، جنبش بیداری اسلامی یا به تعبیر اعراب «بهار عربی» خطری برای عربستان محسوب نخواهد شد و سران عربستان نیازی به غرب برای تنظیم روابط خود در منطقه نخواهند داشت. آنها میتوانند به وظایف خود در قبال ملت فلسطین عمل کنند، با جبهه مقاومت همراهی نمایند، سرمایههای ملی خود از جمله نفت را حراج نکنند، از روابط حسنه با ملتها و دولتهای منطقه حداکثر سود را ببرند و دلارهای نفتی را برای حمایت از تروریستها هزینه نکنند.
جمهوری اسلامی ایران با دولت عربستان درچنان شرایطی بهترین روابط را خواهد داشت و این دو کشور مهم منطقه با همکاری و تعامل سازنده تاثیر مثبت زیادی بر امنیت و ثبات منطقه خواهند گذاشت. این روزها که پادشاه عربستان در بستر بیماری است و شایعات زیادی در موردوضعیت وخیم وی و جنگ قدرت در خاندان آل سعود بر سر زبانهاست، اندیشیدن به توصیهای که در این مقاله آمده برای این خاندان میتواند راهگشا باشد.امضای معاهده انتقال محکومین بین ژاپن و جمهوری اسلامی ایران