سزمقاله : خط پروازي سلطه

روزی نامه ی جمهوری اسلامی 4 شنبه 12 آذرماه سال 1393
 سزمقاله : خط پروازي سلطه
براساس بعضي گزارشها، عادي سازي روابط رژيم‌هاي عربي بويژه در حوزه خليج فارس با رژيم صهيونيستي اخيراً شدت گرفته است. منابع صهيونيستي از برقراري خط پروازي مستقيم و محرمانه ميان فرودگاه بن گوريون تل آويو و بعضي پايتخت‌هاي كشورهاي عربي خليج فارس خبر داده‌اند.
روزنامه "ها آرتص" فاش كرد كه يك خط پروازي محرمانه و ثابت ميان دولت‌هاي عربي حوزه جنوبي خليج فارس و رژيم صهيونيستي وجود دارد كه در ماه‌هاي اخير بسيار فعال شده است. اين روزنامه صهيونيستي در عين حال روابط اسرائيل با دولت‌هاي عرب حوزه خليج فارس را داراي حساسيت و اهميت ويژه‌اي دانست كه عليرغم نبود روابط ديپلماتيك رسمي و علني، به طور گسترده‌اي وجود دارد و تلاش مي‌گردد حساسيت برانگيز نشود.
اين خبر اگر در كنار ساير اخبار و تحولات نه چندان خوشايند منطقه‌اي قرار گرفته و با برخي جريانات زير پوستي و نامحسوس منطقه‌اي و بين‌المللي در كنار هم قرار گيرند، مي‌توانند از رويدادهاي آتي و توطئه‌هايي كه براي منطقه تدارك ديده شده پرده‌برداري كنند. تماس‌هاي مستقيم و غيرمستقيم اخير رياض و تل آويو و اظهارات اخير برخي مقامات امنيتي سعودي از جمله همين وقايع منطقه‌اي هستند.
تركي الفيصل، رئيس سابق اطلاعات عربستان چندي پيش در سخناني در كنفرانس "صلح با اسرائيل" گفته بود "اين رويا چه قدر شيرين است كه روزي با پرواز مستقيم از رياض به بيت‌المقدس سفر كنم." وي در ادامه تاكيد كرد: "درصورت نرمش مختصري از سوي اسرائيل و عقب نشيني از سرزمين‌هاي اشغالي سال 1967 (صرفاً اراضي اشغالي سال 1346 و نه اراضي سال 1327 كه بيت‌المقدس نيز شامل آنست)، همه كشورهاي عربي اقدام به عادي‌سازي روابط با اسرائيل خواهند كرد!"
اين مقام سعودي در عين حال در شرايطي كه برحسب ظاهر، هيچ چشم‌اندازي از صلح و سازش با اسرائيل در شرايطي بحراني كنوني مشاهده نمي‌شود تصريح كرد: "اكنون با اراده‌اي كه درخصوص تحقق صلح در ميان كشورهاي عرب شكل گرفته و با حمايت آمريكا و اتحاديه عرب از آن، هيچ چيزي غيرممكن نيست؛ از اين رو اميدوارم اسرائيلي‌ها طرحي را كه اعراب در آوريل گذشته (فروردين ماه) در واشنگتن مطرح كرده‌اند مورد توجه قرار گيرد."
جالب اينست كه اين تبادل پيام و اطلاعات ميان رياض و تل‌آويو و تعدادي ديگر از رژيم‌هاي سازشكار عرب زماني انجام مي‌شود كه لايحه نژادپرستانه نتانياهو براي تشكيل دولت يهود به علت افراطي بودن آن و احتمال واكنش از سوي فلسطيني‌ها، با مخالفت برخي احزاب و مقامات رژيم صهيونيستي و حتي بعضي از وزراي دولت ائتلافي وي مواجه شده ولي اين توطئه خطرناك كمترين واكنشي را از رژيم‌هاي عرب به همراه نداشته است. اين رفتارها دقيقاً همين نظريه را تأييد مي‌كند كه آمريكا و اسرائيل در جريان ترتيبات و تهديدات امنيتي براي خاورميانه به دنبال ايجاد فشار و تماس هرچه بيشتر با رژيم‌هاي ضعيف و سازشكار منطقه و نزديك شدن پايتخت‌هاي عرب با تل آويو هستند تا در آينده‌اي نه چندان دور از آغاز روابط رسمي سياسي، اقتصادي با اعراب پرده‌برداري كنند.
واقعيت اينست كه توطئه عادي‌سازي روابط اسرائيل با كشورهاي عربي از ابتداي شكل‌گيري رژيم صهيونيستي همواره در دستور كار سياست‌هاي كلان سران اين رژيم قرار داشته و براي ايجاد زمينه و مشروعيت بخشيدن به آن، تقويت فشار و سلطه بر آن كشورها دنبال شده است.
رژيم صهيونيستي از سال 1346 (1967 م) و پس از پشت سر گذاشتن پنج جنگ با كشورهاي عربي، با پشتوانه حمايت‌هاي بي‌دريغ نظامي، سياسي و اقتصادي آمريكا و ديگر كشورهاي غربي و با تكيه بر بازدارندگي توان نظامي و برتري نسبت به كشورهاي پيراموني، از جغرافياي اشغال شده خود در جنگها حفاظت نمود.
از سوي ديگر كشورهاي عربي كه گرفتار سران سازشكار شده و علناً تمايلي به مقاومت در برابر متجاوزان صهيونيست نداشتند، در جهت مشروعيت سازي براي اسرائيل مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. به همين جهت، از زماني كه انورسادات خائن در سال 1358 پيمان ننگين كمپ ديويد را با اسرائيل امضا كرد و اين رژيم غاصب را به رسميت شناخت، تا سال 1370 كه كنفرانس مادريد با حضور طرفهاي مورد منازعه اعراب و اسرائيل تشكيل شد، حركت‌هاي پنهاني و محرمانه زيادي صورت گرفت كه منجر به برقراري روابط سياسي ميان اردن و رژيم صهيونيستي و آغاز روابط تجاري و اقتصادي ميان برخي كشورهاي عربي و تل آويو گرديد.
شايد اين شيوه، بهترين گزينه براي خروج رژيم صهيونيستي از گردابي باشد كه مقاومت ملت فلسطين و انتفاضه‌هاي ادامه‌دار براي موجوديت اسرائيل پديد آورده است. اين رژيم، با اين ترفند درصدد است بتواند با برقراري پيوندهاي ديپلماتيك و اقتصادي با كشورهاي خاورميانه بويژه كشورهاي نفت‌خيز عربي حاشيه خليج فارس، از اين خطر در امان بماند و همچنان به سلطه خود بر رژيم‌هاي سازشكار منطقه ادامه دهد، زيرا در منطق صهيونيست‌ها، همزيستي مسالمت آميز با مسلمانان و برقراري رابطه با محيط منطقه‌اي، معنايي جز ادامه رويكردهاي استعماري و توسعه‌طلبانه ندارد كه اين بار نيز قصد دارد در پي قبول شكست در مقابل مقاومت اسلامي ملت فلسطين آن را در قالب‌ها و عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي و امنيتي و برقراري تعامل با رژيم‌هاي سازشكار دنبال كند.
ناگفته پيداست كه رژيم صهيونيستي از برقراري مناسبات با رژيم‌هاي عرب، اهدافي از قبيل گسترش و تحكيم مشروعيت و محدود كردن مناطق و كشورهاي نگراني ساز براي اين رژيم، تقويت هرچه بيشتر توان نظامي، سلطه بر شبكه‌هاي اقتصادي و اجتماعي كشورهاي اسلامي، توسعه نفوذ و سلطه منطقه‌اي و جهاني و تخريب روند شكل‌گيري هسته‌هاي مقاومت را در نظر دارد. بدين ترتيب، عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي بيش از هر چيز ديگري منافع جهان اسلام و كشورهاي اسلامي را تهديد مي‌كند و زمينه را براي سلطه‌گري همه‌جانبه صهيونيسم بين‌الملل كه تاكنون فقط در زمينه جغرافيايي محقق شده، فراهم مي‌سازد.
تجربه ثابت كرده هر زماني كه اعراب به صورت آشكارا و يا محرمانه گامي در مسير سازش با اسرائيل برداشته‌اند، صهيونيست‌ها شديدترين موضع را عليه اعراب و فلسطيني‌ها اتخاذ كرده و از موضعي طلبكارانه و برتري‌جويانه برخورد نموده‌اند.
تاريخ چند دهه اخير نشان داده كه صهيونيست‌ها فقط زبان زور را مي‌فهمند و تنها با همين شيوه مي‌توان اشغالگران را از خانه و كاشانه مسلمانان بيرون راند. طبعاً هر گامي كه به سوي عادي‌سازي روابط اعراب و اسرائيل برداشته شود به معناي گشودن درها و دروازه‌هاي بلاد اسلامي به روي صهيونيست‌ها و راه دادن سربازان اسرائيلي به سرزمين‌ها و كشورهاي اسلامي است كه مسلمانان بايد با اين توطئه خطرناك مقابله و با افزايش تمايل برخي رژيم‌ها و شيوخ عرب براي عادي‌سازي روابط با اشغالگران صهيونيست به روياروئي بپردازند.