قتل فجیع دختر 13 ساله در پی رابطه با مرد متاهل

چگونگی امنیت اجتماعی در رژیم داعشی ولایت فقیه مدعی امن ترین کشور جهان با جامعه معنوی و اخلاقی دینی؟!
پرونده قتل دختری نوجوان که در پی رابطه با مردی متاهل کشته و جسدش به آتش کشیده ‌شده ‌است برای رسیدگی به دادگاه کیفری‌ استان تهران فرستاده ‌شدخانواده دختری نوجوان به نام مریم یک‌سال قبل به ماموران خبر دادند او گم شده ‌است. پدر مریم گفت: «دخترم 13ساله ‌است. او روزی که از خانه بیرون رفت گفت با یکی از دوستانش قرار دارد و زود برمی‌گردد اما دیگر برنگشت. هرچه با تلفنش تماس می‌گیریم جواب نمی‌دهد و من فکر می‌کنم اتفاقی برایش افتاده ‌است.» پرونده با اعلام مفقودشدن مریم به جریان افتاد. بررسی تماس‌های او نشان داد این دختر آخرین‌‌بار با مردی به نام حمید صحبت کرده و این تماس در غرب تهران برقرار شده، در حالی‌که خانه مریم در جنوب تهران ‌است. وقتی ماموران حمید را برای توضیح فرا خواندند او مدعی شد نه مریم را می‌شناسد و نه با او مکالمه‌ای داشته ‌است. گفته‌های پر تناقض این جوان 30ساله کارآگاهان را ظنین کرددر حالی‌که حمید همه‌چیز را منکر می‌شد، پلیس متوجه شد او نگهبان شرکتی در منطقه غرب تهران است و بیشتر وقتش را در روز در یک‌کانکس می‌گذراند و آن کانکس روز گم‌شدن مریم ‌آتش گرفته و آتش‌نشانی حریق را عمدی تشخیص داده بوداین یافته‌ها حمید را در بن‌بست قرار داد و او مجبور به اعتراف شد. مرد جوان گفت: «مدتی قبل با مریم آشنا شدم برای من صحبت‌کردن با مریم فقط شیطنتی جوانانه بود. فقط یک‌بار به او زنگ زدم و دیگر نمی‌خواستم به این رابطه ادامه بدهم اما مریم موضوع را خیلی جدی گرفته ‌بود به او گفتم متاهل هستم و نمی‌خواهم به این رابطه ادامه بدهم اما او قبول نکرد و مدام به من تلفن می‌زد برای اینکه همسرم متوجه نشود، مجبور بودم هرکاری می‌گوید انجام بدهم به همین دلیل هم وقتی از من خواست با هم قرار بگذاریم قبول کردم. به محل کارم آمد و به من گفت عاشقم شده و می‌خواهد با من ازدواج کند. گفتم اگر فقط همسرم بود قبول می‌کردم او را طلاق بدهم، اما دو فرزند دارم و بچه‌ها برایم مهم هستند. با هم دعوا کردیم گفتم نمی‌شود به این رابطه ادامه داد. سعی کردم هرطوری شده قانعش کنم. گفتم بیا برویم برایت خرید کنم برایش مانتو و لباس‌های دیگر خریدم و گفتم حالا به خانه‌ات برو و دیگر به من تلفن نزن، اما جواب داد با خانه‌اش تماس گرفته و به مادرش گفته شب را پیش یکی از دوستانش به نام فرشته می‌ماند و مادرش هم قبول کرده‌ است
متهم ادامه داد: «مریم به من گفت شب را پیش تو می‌مانم و با هم بیشتر صحبت می‌کنیم. درست است که من کانکس داشتم و شب هم نگهبان بودم اما واقعا نمی‌خواستم با او رابطه‌ای داشته‌ باشم. قبول کردم شب بماند. فکر می‌کردم صبح می‌رود اما صبح دوباره حرف‌هایش را تکرار کرد. درگیری میان من و مریم شدید شد و من که خیلی عصبانی بودم دستم را روی دهانش گذاشتم و آنقدر فشار دادم که خفه شد البته قصدم این نبود که دختر نوجوان را بکشم، چون مرتب داد می‌زد سعی کردم او آرام کنم. وقتی دیدم خفه‌شده ‌است و من هم کاری از دستم برنمی‌آید بنزین ریختم و کانکس را به آتش کشیدم و خودم هم از آنجا فرار کردم. مقداری هم زباله داخل کانکس ریختم تا آتش بیشتر شعله بگیرد و جسد کامل از بین برود.» خانواده مریم بعد از افشای حقیقت تحت‌بازجویی قرار گرفتند و گفتند دخترشان چند‌بار از خانه فرار کرده‌ بود و با پسرانی رابطه داشت اما هیچ‌وقت درباره رابطه‌اش با حمید با آنها صحبت نکرده‌ بودماموران برای پیدا‌‌کردن بقایای جسد به محل حادثه رفتند هرچند جنازه به طور کامل از بین رفته ‌بود، از خاکستر‌های برجا مانده نمونه‌برداری و پزشکی قانونی موظف شد آزمایش دی.ان.‌ای انجام بدهد. به این ترتیب تایید شد خاکستر برجامانده متعلق به جنازه مریم استوقتی متهم برای بیان آخرین دفاع در مرحله دادسرا به شعبه بازپرسی فراخوانده ‌شد، ادعای قبلی خود را پس گرفت و گفت فقط با مریم رابطه ‌داشته و خبر ندارد چه‌کسی او را کشته‌ است. متهم گفت: «شاید پسرانی که او قبلا با آنها دوست بوده دست به این قتل زده‌اند.» ادعای جدید متهم مورد قبول بازپرس قرار نگرفت و قرار مجرمیت صادر شد. این قرار مورد تایید دادیار اظهارنظر نیز قرار گرفت و به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست علیه متهم و درخواست قصاص از سوی خانواده مریم برای رسیدگی به شعبه71 دادگاه کیفری‌ استان تهران فرستاده‌ شد