خانه‌ متحرك و جالب پيرمرد ايراني

خانه‌ متحرك و جالب پيرمرد ايراني  21آبان-93
البته که این کاخ متحرک پیرمرد ایرانی هرگز قابل مقایسه با بیت خامنه ای وکاخ های اطراف جماران نیست چون این متحرک و آن کاخ هانه . تازه محافظ هم دارند.گرچه وضع این پیرمرد همچون کارتن خوابان نیست . بهر حال این همان وعده ی خمینی شیاد بنیانگذار رژیم داعشی ولایت فقیه است که گفته بود حکومت آینده از آن مستضعفان است .
. اقتصادنيوز: كمتر از 100 تكه چوب درخت خانه‌اش شده است. خانه‌اي متحرك روي چهار چرخ بنزيني كه هر جا بخواهد مي‌ايستد و نفسي تازه مي‌كند.چند ساليست كه ساكن يك درخت شده است،‌ نه درخت ساكن روي زمين، بلكه درختي سوار بر چهارچرخ نيسان آبي‌رنگ كه با زندگي عادي كاملاً تفاوت دارد.تقريبا هم سن و سال ديوارهاي خانه‌اش است، چين‌هاي صورتش با لايه لايه عمر تنه‌ درختان نقش بسته و خوب همديگر را مي‌فهمند و همين براي ادامه زندگي مشترك‌شان كافي است.شبانه روز در ماشينش زندگي مي‌كند، زندگي كاملاً متفاوت با ديگر ساكنان وسيله نقليه كه در شهرها وجود دارند. حالا نيسان آبي‌رنگ با يك تخت، پتو و چند لباس همه زندگي او شده است.
در كمتر از 10 ثانيه مي‌توان دورخانه‌اش گشت و مزه طبيعت را درست در ميان اين همه دود و دم چشيد. لا‌به‌لاي چوب‌هاي در و ديوار خانه‌اش پر است از گل‌وگياه، گل‌هايي كه با سليقه تزيين شده‌اند و از خانه بيرون زده‌اند، انگار گل و برگ‌ها مونس تنهايي‌هاي او شده است.از هر قسمت اتاق چند برگ درخت بيرون آمده و با حساسيت تمام تزيين شده است. چيدمان اتاق حدود دومتري به ارتفاع يك لاستيك ماشين از زمين آنچنان جذاب است كه گويي از بهترين بوتيك‌هاي دكوراسيون خريداري شده است.چوب‌هاي منظم چيده شده در كنار هم، نقش ديوارهاي خانه را دارند و يك نردبان هم راه پله‌هاي خانه ماشيني شده است. پيرمرد شاداب ساكن ماشين درختي با چهارچرخ درختي‌اش مدام در سفر است، سرزنده و خوش مشرب است اما چندان مايل به مصاحبه نيست و مي‌گويد شب تا صبح را رانندگي كرده و مي‌خواهد بخوابد. با وجود اين، براي گرفتن عكس آماده است. مدام دور خانه‌اش مي‌چرخد و مي‌گويد "از اين طرف هم عكس بگيريد"، "ببين چقدر گل و گياه چيدم"...چروك‌هاي صورتش عميق شده اما با يك خنده قادر است همه را از صورتش محو كند. اصرارش براي بالا رفتن از نردبان جالب است، مي‌خواهد بهارخواب خانه‌اش را به رخ بكشد و با زباني ساده بگويد كه عاشق خانه‌اش است. زندگي ساده‌اش را دوست دارد و مدام مي‌خواهد بفهماند كه زندگي همين دل‌خوشي‌هايي بيش نيست.همه چيز در اين خانه دومتري مرتب است. مانند خانه‌اي لوكس با گران‌ترن مصالح ساختماني به نظر مي‌رسد. خانه ماشيني كه با كمترين هزينه و ساده‌ترين امكانات ساخته شده و نشان از دل بزرگ سازنده‌اش دارد؛ دل بزرگ پيرمردي كه توانسته خانه چوبي كوچك را آنچنان بزرگ نشان دهد كه در ميان اين همه دود و دم و ساختمان‌هاي غول آسا در قلب تهران خودنمايي كند.