اوین نامه ی کیهان 5
شنبه 22 آبانماه سال 1393
در
شرایطی که ادامه ی 36 ساله ی اقتصاد خری خمینی شیاد و تز مشکل نه گرانی که ارزانی
است رفسنجانی که چاشنی سیاست تعدیل اقتصادی وی یا شروع حذف یارانه های دولتی شد .صد
البته بستر ساز پیدایش پدیده ی آقازاده ها و رشد آن باشکاف طبقاتی وشتاب کاهش ارزش
ریال و افزایش رشدتورم وگرانی شد. درادامه منشور 8 ماده ای خامنه ای مقدمه ی دوقطبی
شدن فقیر وغنی در جامعه وپیام های نوروزی جهاد اقتصادی - جهادی یا ریاضتی وی شد. جالب
تر اینکه ادعای توسعه ی سیاسی به جای توسعه ی ا قتصادی خاتمی جاده صاف کن تز عدم
باور به تئوری های اقتصادی احمدی نژاد شد تا تیرخلاص براقتصاد مرده و صنعت نیمه
جان زده شود. تاجاییکه بدلیل نیاز شدید موضع گیری تاکتیکی چین در گروه 5+1 مذاکرات
هسته ای همه چیز از جمله تسبیح مهرنماز
ودستبند و شلاق و خلال دندان و قرص جوشان مشروب الکلی و سیگارهای حاوی موادمخدر و
کامیون وخودرو وداروی بیهوشی مهلک وکشنده .... می شود که از چین وارد می شود .
اما اکنون یادداشت روزنویس همکار
سربازجو شریعتمداری با پاک کردن صورت
مسأله و وارونه گویی از موضع بازجویی و اتهام زنی همسویی با
دشمن دانستن رقیب با حالت ریشخند کردن از آبگوشت
بزباش یاد کرده که در بخش گفت وشنود اوین
نامه هم استفاده شده است مدعی شده اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هیچ
صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی و در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری
نخواهیم داشت.» این آخرین سری از اظهارات عجیب یکی از مسئولین رژیم داعشی ولایت فقیه است که همین چند روز پیش
بنا به دلایلی که از درک درست آن عاجزیم، در خصوص اوضاع و جایگاه کشورمان در حوزه
صنعت و تکنولوژی کشور گفته شده است. اظهاراتی که ناخواسته انسان را به یاد
صحبتهای علی رزم آرا، نخستوزیر سال 1329 ایران میاندازد. نخستوزیر دست نشانده
پهلوی در آن سال در واکنش به رد لایحه معروف گس-گلشاییان در مجلس گفته بود: «ملت
ايران قادر به ساختن لولهنگ (آفتابه) نيست و يک کارخانه سيمان را نميتواند اداره
کند!» البته همکار سربازجوشریعتمداری نگفته است که
اکنون همان لولهنگ نه تولید نمی شود که ازچین وارد می شود.
1- در فیزیک قانونی هست
به نام «قانون سوم نیوتن». طبق این قانون «هر کنشی واکنشی به دنبال دارد». این
قانون «گاهی» در دنیای سیاست نیز مصادیقی پیدا میکند. یعنی گاهی صحبت، حرکت و
موضعگیری یک مسئول (کنش) با واکنش طرف مقابل (اینجا دشمن) مواجه میشود. بر خلاف
تصور برخی، واکنشها بسیار مهم هستند چرا که از نوع واکنش دشمن، حداقل میتوانیم
عیار کنش خود را بسنجیم. بعضی وقتها برای اینکه بفهمیم، اظهارات و حرکتی که از ما
در مقابل دشمن سر زده، درست بوده یا غلط، کافی است به واکنش دشمن نگاه کنیم. وقتی
دیدیم دشمن از صحبت یا اقدام ما ذوق زده شد و به قول حضرت آقا، شروع به زدن
سوت و کف کرد، این یعنی گل به خودی زدهایم، اشتباه کردهایم و...
عکس این هم صادق است؛ یعنی وقتی صحبت یا حرکتی از ما سر زد که مثلا باعث خشم، انفعال، موضع از سر ضعف یا عصبانیت دشمن شد، این یعنی گل به دشمن زدهایم و تیرمان درست خورده به هدف. بنابر این رصد واکنش دشمن گاهی محک خوبی است برای اینکه بفهمیم اصطلاحا چند چندیم. ابراز خشم، تهدید، اقدامات جنونآمیز و منفعلانه و چنگ و دندان نشان دادن دشمن در مقابل اقدام و اظهار ما، یعنی به احتمال قریب به یقین، تیر ما به هدف خورده است. به اقدامات جنونآمیز نتانیاهو در قتلعام مردم مظلوم فلسطین در کرانه باختری که در «واکنش» به انتفاضه سوم صورت میگیرد نگاه کنید! این یعنی، انتفاضه بهترین راه است. خلاصه این که، باید مراقب اظهارات و واکنشها بود. اهمیت اینگونه مراقبتها بسته به زمان و شخص بالا و پایین میشود.
2- رجزخوانی، یعنی تعریف از شجاعت و شرافت خود. این اقدام، همواره در طول اعصار گذشته و در جنگها مورد استفاده قرار گرفته است بدینشکل که، سرباز یا فرمانده با استفاده از اشعار و جملات حماسی و گاهی اغراقآمیز، قدرت و توان خود را به رخ حریف کشیده و از طرفی به نیروهای خودی روحیه میدهد. این مسئله امروز هم به شکلی دیگر اما با همان هدف بازدارندگی صورت میگیرد. کشورها با به تصویر کشاندن توانمندیهای خود- مثلا در حوزه نظامی با انجام مانور- از یک طرف باعث بازدارندگی از حملات احتمالی دشمن میشوند، از طرف دیگر به مردم کشور خود روحیه میدهند. و البته برخی از کشورها چه بسا که در این راه اغراق و دروغ را هم چاشنی رجزخوانیهای خود کنند!
3- «اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی و در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری نخواهیم داشت.» این آخرین سری از اظهارات عجیب یکی از مسئولین محترم کشورمان است که همین چند روز پیش بنا به دلایلی که از درک درست آن عاجزیم، در خصوص اوضاع و جایگاه کشورمان در حوزه صنعت و تکنولوژی کشور گفته شده است. اظهاراتی که ناخواسته انسان را به یاد صحبتهای علی رزم آرا، نخستوزیر سال 1329 ایران میاندازد. نخستوزیر دست نشانده پهلوی در آن سال در واکنش به رد لایحه معروف گس-گلشاییان در مجلس گفته بود: «ملت ايران قادر به ساختن لولهنگ (آفتابه) نيست و يک کارخانه سيمان را نميتواند اداره کند!»
متاسفانه، اینگونه اظهارات مدتی است در دولت محترم یازدهم اپیدمی شده و گویا برخی مسئولین- انشاءالله سهوا- چنین جفاهایی را در حق کشور و پیشرفتهای بعضا بینظیر آن در حوزههای مختلف روا میدارند. یعنی بدون توجه به حساسیت زمانی و اثرات و عواقب اینگونه موضعگیریهای نسنجیده، اظهاراتی را بیان میکنند که فقط، قند را در دل دشمن آب میکند! کسی از مسئولین انتظار ندارد، همچون غربیهای لیبرال، برای بازدارندگی یا روحیهبخشی، خداییناکرده دروغ بگویند یا حتی در ارائه تصویر از توانمندیهایمان، اغراق و رجزخوانی کنند چرا که جمهوری اسلامی ایران نیازی به اغراق ندارد و دلایل و مستندات کافی برای اثبات اقتدار کشور وجود دارد. مگر نه اینکه یکی از مهمترین اهداف آمریکا در مذاکرات هستهای، به خیال خام خود، «اقتدارشکنی جمهوری اسلامی ایران» است؟!
اما این انتظار هست که مسئولین محترم، توانمندیهای کشورمان در حوزههای مختلف را بدون کم و کاست اعلام نمایند. اما صد افسوس میبینیم مدتی است کار برخی در داخل شده «تبلیغ ناتوانی برای کشور»؛ بدعت تازهای که در دولت یازدهم گویی در حال تبدیل شدن به یک رویه شده است.
اینکه در بحبوحه مذاکرات هستهای، یکی با رفتار و دیگری با گفتار خود سرنوشت کشور را به تحریمهای اقتصادی گره میزند، بعد دیگری جار میزند که ایهاالناس«خزانه دولت خالی است» و آن دیگری هم میگوید: «آمریکا میتواند ظرف چند دقیقه زیرساختهای کشور را نابود کند.» چه پیامی به دشمنان مخابره میکند؟ آیا جز این است که آنها را گستاختر میکند؟ اینگونه اظهارات و فرستادن ناخواسته پالس به آنطرف، یا از سر بیاطلاعی است یا برای تحقیر یا با هدف توجیه برخی ناتوانیهاست.
و هر چه باشد، باید گفت با وجود اینگونه خودیهای غفلتزده دیگر چه نیازی به دشمن؟! جالب است، آخرین نوع از این اظهارات آبگوشتی، مدتی پس از آن منتشر شد که دولت مکرر اعلام کرده بود، میزان صادرات غیرنفتی افزایش چشمگیری داشته است. سوال اینجاست که، اگر محصولی قابلیت رقابت نداشته باشد، چگونه در بازارهای بینالمللی میتواند به فروش برسد؟ مگر نه اینکه، کالا زمانی در بازارهای جهانی خوب فروش میرود که قابلیت رقابتی داشته باشد؟
درباره پیشرفتهای ایران در حوزههای مختلف به ویژه حوزه نظامی، موشکی، فضا، هستهای، پزشکی، نانو، تولید مقالات علمی و... زیاد گفته و شنیده شده است. در اینجا فقط به چند مورد اشاره و از آن میگذریم.
ساخت رادیو داروی تکنسیوم 99 (دارویی ارزشمند که بیش از 85 درصد سرطانها با آن تشخیص داده میشود)
پیشرفتهای خیرهکننده در حوزه سلولهای بنیادین (مجله علمی ساینتیست در این حوزه ایران را رهبر علوم مرتبط با سلولهای بنیادی در جهان معرفی کرده است. اردشیر قوامزاده، برنده جایزه جهانی 2012 برترین محقق جهان در زمینه سرطان و بیماریهای خونی نیز در این باره گفته، ایران دومین کشور دنیا در پیوند سلولهای بنیادین است.)انواع موشکهای کوتاه و دوربرد. (بد نیست یادآوری کنیم حزبالله لبنان و حماس، با موشکهای رده چندم ایران، رژیم صهیونیستی را بارها به زانو درآورده است.)رشد بینظیر علمی ایران در جهان (نیوساینتیست در اینباره مینویسد، ایران سریعترین رشد علمی جهان را داراست. سرعت رشد علمی در ایران 11 برابر کشورهای دنیا است... سال 2010 سال ایرانیهاست و...)
همانطور که اشاره شد، اینگونه اظهارنظرهای مخرب و غیرواقعی، اگر از سر بیاطلاعی نباشد، احتمالا به خاطر توجیه برخی ناتوانیها در انجام وعدههای اقتصادی است. وعدههایی که دولت، بخشی از رأیآوری خود را مرهون آن میداند. شاید هم تکرار همان ماجرای خواندن انشاء در زنگ حساب است اما به شکلی دیگر! ولی نباید فراموش کرد که این رویه همیشه پاسخگو نخواهد بود و مردم منتظر تحقق وعدهها به ویژه در حوزه اقتصادی هستند.جعفر بلوری
عکس این هم صادق است؛ یعنی وقتی صحبت یا حرکتی از ما سر زد که مثلا باعث خشم، انفعال، موضع از سر ضعف یا عصبانیت دشمن شد، این یعنی گل به دشمن زدهایم و تیرمان درست خورده به هدف. بنابر این رصد واکنش دشمن گاهی محک خوبی است برای اینکه بفهمیم اصطلاحا چند چندیم. ابراز خشم، تهدید، اقدامات جنونآمیز و منفعلانه و چنگ و دندان نشان دادن دشمن در مقابل اقدام و اظهار ما، یعنی به احتمال قریب به یقین، تیر ما به هدف خورده است. به اقدامات جنونآمیز نتانیاهو در قتلعام مردم مظلوم فلسطین در کرانه باختری که در «واکنش» به انتفاضه سوم صورت میگیرد نگاه کنید! این یعنی، انتفاضه بهترین راه است. خلاصه این که، باید مراقب اظهارات و واکنشها بود. اهمیت اینگونه مراقبتها بسته به زمان و شخص بالا و پایین میشود.
2- رجزخوانی، یعنی تعریف از شجاعت و شرافت خود. این اقدام، همواره در طول اعصار گذشته و در جنگها مورد استفاده قرار گرفته است بدینشکل که، سرباز یا فرمانده با استفاده از اشعار و جملات حماسی و گاهی اغراقآمیز، قدرت و توان خود را به رخ حریف کشیده و از طرفی به نیروهای خودی روحیه میدهد. این مسئله امروز هم به شکلی دیگر اما با همان هدف بازدارندگی صورت میگیرد. کشورها با به تصویر کشاندن توانمندیهای خود- مثلا در حوزه نظامی با انجام مانور- از یک طرف باعث بازدارندگی از حملات احتمالی دشمن میشوند، از طرف دیگر به مردم کشور خود روحیه میدهند. و البته برخی از کشورها چه بسا که در این راه اغراق و دروغ را هم چاشنی رجزخوانیهای خود کنند!
3- «اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی و در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری نخواهیم داشت.» این آخرین سری از اظهارات عجیب یکی از مسئولین محترم کشورمان است که همین چند روز پیش بنا به دلایلی که از درک درست آن عاجزیم، در خصوص اوضاع و جایگاه کشورمان در حوزه صنعت و تکنولوژی کشور گفته شده است. اظهاراتی که ناخواسته انسان را به یاد صحبتهای علی رزم آرا، نخستوزیر سال 1329 ایران میاندازد. نخستوزیر دست نشانده پهلوی در آن سال در واکنش به رد لایحه معروف گس-گلشاییان در مجلس گفته بود: «ملت ايران قادر به ساختن لولهنگ (آفتابه) نيست و يک کارخانه سيمان را نميتواند اداره کند!»
متاسفانه، اینگونه اظهارات مدتی است در دولت محترم یازدهم اپیدمی شده و گویا برخی مسئولین- انشاءالله سهوا- چنین جفاهایی را در حق کشور و پیشرفتهای بعضا بینظیر آن در حوزههای مختلف روا میدارند. یعنی بدون توجه به حساسیت زمانی و اثرات و عواقب اینگونه موضعگیریهای نسنجیده، اظهاراتی را بیان میکنند که فقط، قند را در دل دشمن آب میکند! کسی از مسئولین انتظار ندارد، همچون غربیهای لیبرال، برای بازدارندگی یا روحیهبخشی، خداییناکرده دروغ بگویند یا حتی در ارائه تصویر از توانمندیهایمان، اغراق و رجزخوانی کنند چرا که جمهوری اسلامی ایران نیازی به اغراق ندارد و دلایل و مستندات کافی برای اثبات اقتدار کشور وجود دارد. مگر نه اینکه یکی از مهمترین اهداف آمریکا در مذاکرات هستهای، به خیال خام خود، «اقتدارشکنی جمهوری اسلامی ایران» است؟!
اما این انتظار هست که مسئولین محترم، توانمندیهای کشورمان در حوزههای مختلف را بدون کم و کاست اعلام نمایند. اما صد افسوس میبینیم مدتی است کار برخی در داخل شده «تبلیغ ناتوانی برای کشور»؛ بدعت تازهای که در دولت یازدهم گویی در حال تبدیل شدن به یک رویه شده است.
اینکه در بحبوحه مذاکرات هستهای، یکی با رفتار و دیگری با گفتار خود سرنوشت کشور را به تحریمهای اقتصادی گره میزند، بعد دیگری جار میزند که ایهاالناس«خزانه دولت خالی است» و آن دیگری هم میگوید: «آمریکا میتواند ظرف چند دقیقه زیرساختهای کشور را نابود کند.» چه پیامی به دشمنان مخابره میکند؟ آیا جز این است که آنها را گستاختر میکند؟ اینگونه اظهارات و فرستادن ناخواسته پالس به آنطرف، یا از سر بیاطلاعی است یا برای تحقیر یا با هدف توجیه برخی ناتوانیهاست.
و هر چه باشد، باید گفت با وجود اینگونه خودیهای غفلتزده دیگر چه نیازی به دشمن؟! جالب است، آخرین نوع از این اظهارات آبگوشتی، مدتی پس از آن منتشر شد که دولت مکرر اعلام کرده بود، میزان صادرات غیرنفتی افزایش چشمگیری داشته است. سوال اینجاست که، اگر محصولی قابلیت رقابت نداشته باشد، چگونه در بازارهای بینالمللی میتواند به فروش برسد؟ مگر نه اینکه، کالا زمانی در بازارهای جهانی خوب فروش میرود که قابلیت رقابتی داشته باشد؟
درباره پیشرفتهای ایران در حوزههای مختلف به ویژه حوزه نظامی، موشکی، فضا، هستهای، پزشکی، نانو، تولید مقالات علمی و... زیاد گفته و شنیده شده است. در اینجا فقط به چند مورد اشاره و از آن میگذریم.
ساخت رادیو داروی تکنسیوم 99 (دارویی ارزشمند که بیش از 85 درصد سرطانها با آن تشخیص داده میشود)
پیشرفتهای خیرهکننده در حوزه سلولهای بنیادین (مجله علمی ساینتیست در این حوزه ایران را رهبر علوم مرتبط با سلولهای بنیادی در جهان معرفی کرده است. اردشیر قوامزاده، برنده جایزه جهانی 2012 برترین محقق جهان در زمینه سرطان و بیماریهای خونی نیز در این باره گفته، ایران دومین کشور دنیا در پیوند سلولهای بنیادین است.)انواع موشکهای کوتاه و دوربرد. (بد نیست یادآوری کنیم حزبالله لبنان و حماس، با موشکهای رده چندم ایران، رژیم صهیونیستی را بارها به زانو درآورده است.)رشد بینظیر علمی ایران در جهان (نیوساینتیست در اینباره مینویسد، ایران سریعترین رشد علمی جهان را داراست. سرعت رشد علمی در ایران 11 برابر کشورهای دنیا است... سال 2010 سال ایرانیهاست و...)
همانطور که اشاره شد، اینگونه اظهارنظرهای مخرب و غیرواقعی، اگر از سر بیاطلاعی نباشد، احتمالا به خاطر توجیه برخی ناتوانیها در انجام وعدههای اقتصادی است. وعدههایی که دولت، بخشی از رأیآوری خود را مرهون آن میداند. شاید هم تکرار همان ماجرای خواندن انشاء در زنگ حساب است اما به شکلی دیگر! ولی نباید فراموش کرد که این رویه همیشه پاسخگو نخواهد بود و مردم منتظر تحقق وعدهها به ویژه در حوزه اقتصادی هستند.جعفر بلوری