سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " راه را بر تحريف‌گران ببنديد "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 16 مهر ماه سال 1393
 سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " راه را بر تحريف‌گران ببنديد "   
سرمقاله نویس روزی نامه ی  حکومتی جمهوری  اسلامی بدلیل اینکه از شیخ مرتجع  مشروعه خواه شیخ فضل الله نوری پدر معنوی خمینی شیاد انتقاد شده  سخت برانگیخته شده است .برای همین این انتقاد را بهانه کرده است . تا که به سرمداران رژیم داعشی ولایت فقیه در گیر جنگ قدرت و ثروت  پیام دهدکه چه نشستید وچکار می کنید که  متوجه نیستید اطراف تان چه خبر است و چگونه دارند ریشه ی شما و رژیم جهل وخرافات داعشی ولایت فقیه را می زنند . بنابراین در ابتدای سرمقاله ی خود هشدار داده است سرگرم شدن دولتمردان، فعالان سياسي و حتي اصحاب فرهنگ و رسانه كشور به منازعات سياسي، عوارض خطرناكي دارد كه هر روز يكي از آنها ظاهر مي‌شود و متأسفانه اين زنگ خطرها تأثيري در فاصله گرفتن از منازعات و تلاش براي جلوگيري از خسران‌هاي پياپي ندارد. طوریکه يكي از اين عوارض خطرناك، تلاش افراد و جريان‌هاي مغرض و يا وابسته به بيگانگان براي تحريف تاريخ كشور است. اين اقدام از آنجا كه مي‌تواند نسل جديد را تحت تأثير قرار دهد و اذهان آنها را نسبت به واقعيت‌هاي تاريخ ايران و به ويژه انقلاب اسلامي منتهی به خلافت داعشی شده بدبين كند، بسيار خطرناك است. مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما متأسفانه وقت و امكانات و نيروهاي خود را صرف بگومگوهاي بي‌حاصل روزمره و همديگر را زير سؤال بردن مي‌كنند و درست از همين فرصت مناسب كه زمينه خوبي براي افشاندن بذرهاي تخريب و تحريف و بدبيني نسبت به اسلام و انقلاب و  رژیم داعشی ولایت فقیه در ذهن نسل جوان و نسل‌هاي آينده فراهم مي‌شود، بدخواهان و تحريف‌گران، حداكثر بهره‌برداري را براي پيشبرد اهداف شوم خود به عمل مي‌آورند. ....

سرگرم شدن دولتمردان، فعالان سياسي و حتي اصحاب فرهنگ و رسانه كشور به منازعات سياسي، عوارض خطرناكي دارد كه هر روز يكي از آنها ظاهر مي‌شود و متأسفانه اين زنگ خطرها تأثيري در فاصله گرفتن از منازعات و تلاش براي جلوگيري از خسران‌هاي پياپي ندارد.
يكي از اين عوارض خطرناك، تلاش افراد و جريان‌هاي مغرض و يا وابسته به بيگانگان براي تحريف تاريخ كشور است. اين اقدام از آنجا كه مي‌تواند نسل جديد را تحت تأثير قرار دهد و اذهان آنها را نسبت به واقعيت‌هاي تاريخ ايران و به ويژه انقلاب اسلامي بدبين كند، بسيار خطرناك است. مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما متأسفانه وقت و امكانات و نيروهاي خود را صرف بگومگوهاي بي‌حاصل روزمره و همديگر را زير سؤال بردن مي‌كنند و درست از همين فرصت مناسب كه زمينه خوبي براي افشاندن بذرهاي تخريب و تحريف و بدبيني نسبت به اسلام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي در ذهن نسل جوان و نسل‌هاي آينده فراهم مي‌شود، بدخواهان و تحريف‌گران، حداكثر بهره‌برداري را براي پيشبرد اهداف شوم خود به عمل مي‌آورند. اخيراً به مناسبت 11 مهر، سالروز تولد آيت‌الله شهيد شيخ فضل‌الله نوري، يكي از افراد پرسرو صدا كه در عرصه "پرگوئي" گوي سبقت را از ديگران ربوده و خود را در تمام زمينه‌ها صاحب نظر مي‌داند، در صفحه فيس بوك خود مصاحبه‌اي را با خود منتشر كرده كه هر چند به ظاهر ميان او و يك خبرنگار صورت گرفته است ولي از آنجا كه در اين متن هيچ اشاره‌اي به نشريه يا خبرگزاري و يا سايتي كه اين خبرنگار فرضي با آن مرتبط باشد نشده، به نظر مي‌رسد مصاحبه شونده همان مصاحبه كننده است تا راحت‌تر بتواند سؤالات را جهت‌دار مطرح كند و مطلب را به طرفي سوق دهد كه مورد نظر است. 
اين شخص در اين باصطلاح مصاحبه، دروغ‌هاي بزرگي را به آيت‌الله شهيد شيخ فضل‌الله نوري نسبت مي‌دهد كه حمايت وي از محمدعلي شاه قاجار، شاه را سلطان اسلام دانستن و قبول نداشتن مجلس قانون‌گذاري از جمله آنهاست. او مرحوم شيخ فضل‌الله نوري را متهم مي‌كند كه معتقد بود ما نياز به قوانين نداريم زيرا قانون شرع كافي است و وضع قوانين ديگر به معناي انكار نبوت است. در اين مقاله، بر آن نيستيم كه بگوئيم كسي حق ندارد نظر خود را درباره آيت‌الله شهيد شيخ فضل‌الله نوري يا هر موضوع ديگري بگويد يا بنويسد. اين قبيل گفتارها و نوشتارها از زمان مشروطه تاكنون فراوان بوده و هست و خواهد بود و كتاب‌هاي متعددي كه در دوران سلسله منحط پهلوي با خط دهي انگلستان و بودجه‌اي كه سفارت انگليس در تهران در اختيار قلم به دستان وابسته مي‌گذاشت براي تحريف تاريخ مشروطه و سرپوش گذاشتن بر خيانت‌هاي انگليس به نهضت مشروطيت ايران نوشته و منتشر شده‌اند فراوان است و طبعاً اين جريان انحرافي همچنان فعال است و در آينده نيز فعال خواهد بود. حرف ما اينست كه در برابر اين قبيل دروغ‌پراكني‌ها و تحريف‌هاي آشكار بايد زبان‌ها و قلم‌هاي امين و مسلط بر تاريخ ايران، واقعيت‌ها را بگويند و بنويسند تا اولاً نسل جوان و نسل‌هاي آينده از تحريف‌ها آگاه شوند و از آنچه در تاريخ رخ داده است مطلع باشند و ثانياً چهره تحريف‌گران را بشناسند و فريب دروغ‌هاي آنان را نخورند. از عجايب اين قبيل تحريف‌ها اينست كه تحريف‌گران، خود را ملزم نمي‌دانند براي ادعاهاي بزرگ خود مدرك و سند ارائه دهند. همين فرد مورد اشاره، در باصطلاح مصاحبه خود براي هيچيك از ادعاهاي مهمي كه عليه آيت‌الله شهيد شيخ فضل‌الله نوري مطرح كرده حتي يك سند هم نياورده است! لابد تصور او از نسل جوان اينست كه چون اذهان جوانان از گذشته تاريخ به ويژه نهضت يكصد سال قبل مشروطيت خالي است، او به عنوان يك صاحب نظر سياسي مي‌تواند اين اذهان خالي را هر طور كه بخواهد پر كند و افكار جوانان را به هر طرف كه بخواهد ببرد. اين، تصور چندان نادرستي هم نيست، زيرا امروزه جوانان حال و حوصله مراجعه به كتاب‌هاي تاريخي را ندارند و اكثر قريب به اتفاق آنها با رسانه‌هاي مجازي سروكار دارند و طبعاً كساني كه حرف‌هاي خود را از اين رسانه‌ها منتشر كنند مي‌توانند هر طور كه بخواهند افكار آنان را شكل بدهند. درست به همين دليل است كه علاقمندان به انقلاب اسلامي براي صيانت از واقعيت‌هاي تاريخ ايران و سابقه درخشان نهضت اسلامي بايد از رسانه‌هاي مجازي نيز حداكثر بهره‌برداري را به عمل آورند تا بتوانند با اين قبيل تحريفات مقابله كنند. برخلاف ادعاي فرد مورد اشاره، آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري از سران مشروطه بود و حتي در ميان علماي تهران كه رهبري نهضت مشروطيت را برعهده داشتند، شيخ در رأس قرار داشت. پس از آنكه انگليس براي تدوين قانون اساسي مشروطيت وارد صحنه شد و به كمك ايادي خود درصدد برآمد قانون اساسي را در مسير غرب قرار دهد تا از اسلام فاصله بگيرد، شيخ شعار "مشروطه مشروعه" را مطرح كرد و گفت بايد در قانون اساسي ما تصريح شود كه قوانين كشور برخلاف مقررات و احكام اسلامي نباشند. او نه تنها با مجلس قانون‌گذاري مخالف نبود و طرفدار سلطنت نيز نبود، بلكه با رهبري نهضت مشروطيت درصدد سلب اختيارات از شاه و دادن آن به نمايندگان ملت بود. اين اقدامات، با منافع انگليس در تضاد بود، زيرا دولت انگليس مي‌خواست اراده مردم در اداره كشور ايران نقش نداشته باشد تا دولتمردان انگليسي بتوانند مهره‌هاي خود را به قدرت برسانند و هر وقت خواستند آنها را بركنار كنند، همان كاري كه با احمد شاه قاجار و رضاخان پهلوي كردند. سفارت انگليس چون آيت االله شيخ فضل‌الله نوري را جدي‌ترين مانع بر سر راه اهداف خود مي‌دانست، ابتدا درصدد جذب او بر آمد ولي هنگامي كه او حاضر به پذيرش پيشنهادات سفارت انگليس در تهران نشد و با صراحت اعلام كرد مشروطه‌اي را كه از ديگ پلوي سفارت انگليس سر در بياورد قبول ندارد، دولت انگليس مصمم شد به كمك ايادي خود او را متهم به طرفداري از شاه و سلطنت كند و بعد از ترور شخصيت، او را از سر راه خود بردارد و همين كار را هم كرد. انگليس با استفاده از جهل مردم آن زمان توانست اين نقشه را با مهارت پياده كند تا آنجا كه حتي عده‌اي از مردم متدين اما بي‌خبر، از به‌دار آويخته شدن شيخ شادماني كردند هر چند با گذشت كمتر از دو هفته از واقعيت‌هاي پشت پرده با خبر شدند و اظهار پشيماني كردند كه البته ديگر سودي نداشت. دولت انگليس حتي به از ميان برداشتن آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري نيز اكتفا نكرد و براي آنكه بر خيانت خود به مشروطيت و ملت ايران سرپوش بگذارد، بودجه هنگفتي براي تحريف تاريخ مشروطيت اختصاص داد و تلاش كرد اتهاماتي به شيخ وارد كند كه چهره او در تاريخ مخدوش بماند، همان اتهاماتي كه مدام توسط غرب زده‌ها يا بي‌خبران تكرار مي‌شود و آنچه اين روزها توسط فرد "پرگو"ي مورد نظر اين مقاله مطرح شده نيز از جمله آنهاست. به همين دليل است كه تأكيد مي‌كنيم مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما بايد منازعات را كنار بگذارند و امكانات، وقت و نيروها را صرف آگاهي‌بخشي به نسل جوان و آشنا ساختن نسل‌هاي آينده با تاريخ كشور و واقعيت‌هاي تاريخي كنند تا راه بر تحريف‌گران بسته شود