تأسف برای هنرمندانی كه در سالگرد خاموشى مرضیه آنها هم خاموش بودند،

تأسف برای هنرمندانی كه در سالگرد خاموشى مرضیه آنها هم خاموش بودند!
جوادشفایی
و اما سخنی چند با هنرمندانی! که در بین ما بودند و یا به بیانی بهتر در بین خودشان رفتند،چهار سال پيش ستاره پر آواز ایران زمين و آخرین اخگر نسل دلکش و الهه و... از میان ما رفت كه رفت،بانویی که مردمی بود و با مردم زیست، برای آزادی مردم سرزمین خویش تلاش کرد و آن چنين كه شايسته و بايسته او بود، نمی­توانست نسبت به ستم ميراث خوران خميني «عمامه دار و بى عمامه»، حاکم بر سرنوشت مردم ایران، قرار از کف ندهد و چاره ی این بی قراری را در صف سازمان مجاهدین خلق دید و با رفتن به بالاى تانك هاى ارتش آزاديبخش به آتش قيام مردمش سلام كرد،دريك كلام هزار دستان ايران، سیاسی بود، سیاسی خواند و سیاسی به مهمانى خاك رفت،به نظر من، آزادی نه گرفتنی و نه دادنی است بلکه فهمیدنی است! و به یقین هر یک از ما در زندگی فرصت­هایی را به دست می آوریم که می­توانیم میزان درک مان را از آزادی دستکم برای خودمان محک بزنیم و اینک چگونه است که در چهارمين سالگرد خاموشي مرضيه این بزرگ زن آواز ایران جایش حتا در صفحه هاى فيس بوك بعضى از هنرمندان خالی می­ماند؟
هنرمندانی که خود را مدافع آزادی می دانند و سنگ یک تصميم دمکراتیک را به سینه می­زنند ولی حق انتخاب را برای خانم مرضیه در مسیر زندگیش بر نتافتند و على رغم همكار و هم رشته بودن حتا يادى از او نكردند؟کاری که در درجه­ نخست وظیفه­ هنری و مردمی آنها بود! به راستي كه بعضى از هنرمندان اینگونه تصميم دمكراتيك را فقط براى پشت دوربین تلویزیون­ها، ماهواره­ا رفتن مي بينند و از طرفى با مردم و در میان مردم بودن را فراموش کرده ­اند؟

جای بسی تأسف دارد، بگذاريم، بی شک مرضیه یکی از هترمندانی است که طنین صدایش جاودانه خواهد ماند ،صدای مخمل گونه ای که در گوش ها مان همیشه زمزمه خواهد کرد. بوی جوی مولیان یاد یار مهربان آید همی، مرضیه از محدود هنرمندانی بود که برای مبارزه با رژیم فاشیزم مذهبی بهای زیادی برای هنر سیاسی خود پرداخت از جمله دستگیری دخترش هنگامه در تهران بود که مرضیه را به عقب نشینی وا دارند ولی هرگز به چنین کاری موفق نشدند در دنیای موسیقی ایران هیچکس نمی­تواند مرضیه باشد و به یقین نسل ما و شاید نسل­ها پس از ما مرضیه ا­ی دیگری را نخواهد دید. مرضیه، اشک­هایش را در اشک من هویدا شد ریخت و ساغر شکسته ­اش را در کنار جوی مولیان به من و شما داد، زمانی به من و شما گفت که محبت شده فسانه و دل بی­قرارش را در دیدی که رسوا شد دلم برایمان خالی کرد، برگ خزان­اش را ماندگار و سنگ خارا را گواه دل شیدایش گرفت و مرگ نازنین دخترش را با آوای بهارم دخترم فریاد کشید و به ما گفت از من بگذرید و محبت شد فسانه.....آری مرضیه اینگونه بود که رفتنش درد مشترک همه مردم شد،افکار آزادیخواهانه را هر کسی می­تواند در سر بپروراند و داد سخن دهد ولی رفتار آزادیخواهانه از هر کسی برنمی­آید و متأسفانه بین این دو فاصله بسیار است، و در پايان به مقاومت ايران و هنرمندان مقاومت كه گل سر سبد هنر خود را از دست دادند يكبار ديگر تسليت مي گويم.