گزیده خبرهای 26 مهر-93 قسمت -5
لابد فراخوانده شده تا تحویل سلاحی که سردار شمخانی در بیروت قول داده بود را دریافت کند وبه حزب الشیطان منتقل کند.
«سمیر مقبل» معاون نخست وزیر و وزیر دفاع لبنان درصدر یک هیات عالی رتبه نظامی، ظهر امروز - شنبه - برای انجام یک سفر رسمی سه روزه وارد تهران شد. به گزارش ایرنا، معاون نخست وزیر لبنان در این سفر که به دعوت رسمی سردار سرتیپ پاسدار «حسین دهقان» وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است، پیرامون راههای گسترش روابط دفاعی، مسایل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی با همتای ایرانی خود دیدار و گفت و گو خواهد کرد. قرار است تا ساعتی دیگر پس از انجام مراسم استقبال رسمی از معاون نخست وزیر و وزیر دفاع لبنان و ادای احترام به شهدای گمنام، نخستین دوره مذاکرات وزرای دفاع ایران و لبنان برگزار شود. معاون نخست وزیر و وزیر دفاع لبنان در این سفر همچنین با رییس جمهور، رییس مجلس شورای اسلامی و دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان دیدار و گفت و گو خواهد کرد.
اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در مورد وضعیت کروبی و موسوی به حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی رییسجمهور نامه نوشتند. به گزارش ایسنا، در بخشهایی از این نامه آمده است: با سلام و احترام و تشکر از حضرتعالی و همکاران محترمتان که با تدبیر امور، امید را در جامعه ایجاد کرده و حرکت حماسی ملت ایران در 22 خرداد 92 را به حادثهای مبارک و ماندگار تبدیل کردهاید. آقای رئیسجمهور، همانطور که استحضار دارید، اقبال مردم و تمایل دلها به جنابعالی در انتخابات گذشته، علاوه بر ویژگیهای شخصیتی و سوابق ارزنده خودتان و حمایت و همراهی چهرههای مقبول و مورد اعتماد ملت از شما، مرهون ادبیات، پیام و وعدههایی بود که مطرح کردید.ملت شریف ایران شما را به عنوان کسی که با تکیه به حق و قانون با رفتارهای عنان گسیخته و خود سرانه مقابله میکند و کارها را در مجاری قانونی قرار میدهد،انتخاب کردهاند. اینک شما علاوه بر ریاست قوه مجریه، طبق اصل 113 قانون اساسی مسئول اجرای اصول قانون اساسی هستید و بر همین اساس برای پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سوگند خوردهاید. آقای رئیسجمهور، شما در دوران مبارزه با حکومت استبدادی ستم شاهی مبارزه کرده ودر شکلگیری نظام جمهوری اسلامی کوشیدهاید، در علم حقوق صاحب نظرید و در حوزه علمیه تربیت یافته ودانش آموخته اید. شما به خوبی واقفید که ارزشمندترین و درخشان ترین بخش قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصولی است که بیان میکند که پایههای استوار این جمهوری بر حق، عدالت، اصول عالی اسلام و حقوق ملت بنا نهاده شده است؛ولی سوگمندانه باید گفت این اصول در مقام عمل و اجرا چنان که شایسته این نظام است تحقق نیافته است.
نویسندگان این نامه با انتقاد از روند اجرای اصول سی و دوم، سی و سوم، سی و ششم، سی و هفتم و سی و نهم ابراز عقیده کردهاند: ملت شریف ایران، رای دهندگان به جنابعالی و چشم جهانیان ناظر است که تمامی این اصول آشکارا و علنی در مورد حضرات آقایان کروبی، موسوی و سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و جمعی دیگر از عزیزان انقلاب و ملت اجرا شود؛ و از شما به عنوان مجری قانون اساسی توقع چارهجویی میرود. نویسندگان این نامه همچنین معتقدند: چگونه میتوان پذیرفت عناصری خدوم و با سابقه درخشان در تاسیس و استمرار این نظام،امروز از حقوق اولیه خود محروم باشند؟ ماجراهای تلخ قبل، مقارن و پس از انتخابات سال 88 هرچه بود امروز پایان یافته است و باید از آن گذشت و به آینده اندیشید، یا اگر بازکاوی و تامل در آن لازم است، تمام ماجرا باید واکاوی شود و همه اطراف باید مسئولیت های خود را به عهده بگیرند. مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم که در انتخابات سال 92 برحسب وظیفه از حضرتعالی حمایت کرده، خرسند است که انتخاب شما امید و حرکت سازنده را به جامعه بازگردانده است؛ و در این راستا از هیچ تلاشی برای موفقیت شما که موفقیت جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران است کوتاهی نمی کند؛ و مانند اقشار گوناگون ملت انتظار دارد ثمر بخشی اقدامات شما در خصوص اجرای قانون اساسی و احقاق حقوق همگان را مشاهده نماید.
نویسندگان این نامه با انتقاد از روند اجرای اصول سی و دوم، سی و سوم، سی و ششم، سی و هفتم و سی و نهم ابراز عقیده کردهاند: ملت شریف ایران، رای دهندگان به جنابعالی و چشم جهانیان ناظر است که تمامی این اصول آشکارا و علنی در مورد حضرات آقایان کروبی، موسوی و سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و جمعی دیگر از عزیزان انقلاب و ملت اجرا شود؛ و از شما به عنوان مجری قانون اساسی توقع چارهجویی میرود. نویسندگان این نامه همچنین معتقدند: چگونه میتوان پذیرفت عناصری خدوم و با سابقه درخشان در تاسیس و استمرار این نظام،امروز از حقوق اولیه خود محروم باشند؟ ماجراهای تلخ قبل، مقارن و پس از انتخابات سال 88 هرچه بود امروز پایان یافته است و باید از آن گذشت و به آینده اندیشید، یا اگر بازکاوی و تامل در آن لازم است، تمام ماجرا باید واکاوی شود و همه اطراف باید مسئولیت های خود را به عهده بگیرند. مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم که در انتخابات سال 92 برحسب وظیفه از حضرتعالی حمایت کرده، خرسند است که انتخاب شما امید و حرکت سازنده را به جامعه بازگردانده است؛ و در این راستا از هیچ تلاشی برای موفقیت شما که موفقیت جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران است کوتاهی نمی کند؛ و مانند اقشار گوناگون ملت انتظار دارد ثمر بخشی اقدامات شما در خصوص اجرای قانون اساسی و احقاق حقوق همگان را مشاهده نماید.
پلیس ایتالیا از دستگیری "دانیلا پوگیالی" پرستار ۴۲ ساله ایتالیایی به اتهام 38 قتل خبر داد.به گزارش شبکه خبری "پرس تی وی"، بر پایه گزارشهای جدید، یک پرستار ایتالیایی به اتهام قتل دست کم ۳۸ بیمار بازداشت شد.پلیس ایتالیا روز سهشنبه از دستگیری "دانیلا پوگیالی" پرستار ۴۲ ساله ایتالیایی خبر داد.گفته میشود این پرستار ابتدا به سبب مرگ بیماری ۷۸ ساله به نام "رزا کالدرونی" مورد سوءظن پلیس قرار گرفت، زیرا وی آوریل گذشته به دلیل یک بیماری معمولی به بیمارستان منتقل شده بود اما اندکی بعد درگذشت.
به گزارش پلیس، آزمایشهای پزشکی از وجود "کلرید پتاسیم" در خون کالدرونی خبر داد؛ ماده کشندهای که میتواند سبب ایست قلبی شود.در همین حال، پس از آغاز تحقیقات در مورد مرگ کالدرونی مشخص شد این پرستار ایتالیایی در سال ۲۰۱۴ دست کم ۳۸ بیمار را به قتل رسانده است.این پرستار در بازجوییهای خود ارتکاب هرگونه جرمی را انکار کرده اما نتیجه تحقیقات حاکی از آن است که وی به سبب عصبانیت از درخواستهای بیماران و یا اقوامشان به آنها مقادیری از این ماده کشنده تزریق میکرد.به گفته همکاران پوگیالی وی همواره اصرار داشت در شیفت شب کار کند.روزنامه "کوریره دلا سرا" به نقل از یکی از همکاران این پرستار نوشت: هنگامی که رسیدگی به بیماران دشوار میشد پوگیالی میگفت: "بسپاریدشان به من، ساکتشان میکنم."بر پایه گزارشها، این پرستار پس از قتل بیماران با جسد آنها عکس میانداخت.این تحولات در حالی رخ داده است که به عقیده برخی ناظران افشای این جنایت مصداق بارزی از اروپای وحشی و نتیجه تهوعآور مدرنیسم است.
به گزارش پلیس، آزمایشهای پزشکی از وجود "کلرید پتاسیم" در خون کالدرونی خبر داد؛ ماده کشندهای که میتواند سبب ایست قلبی شود.در همین حال، پس از آغاز تحقیقات در مورد مرگ کالدرونی مشخص شد این پرستار ایتالیایی در سال ۲۰۱۴ دست کم ۳۸ بیمار را به قتل رسانده است.این پرستار در بازجوییهای خود ارتکاب هرگونه جرمی را انکار کرده اما نتیجه تحقیقات حاکی از آن است که وی به سبب عصبانیت از درخواستهای بیماران و یا اقوامشان به آنها مقادیری از این ماده کشنده تزریق میکرد.به گفته همکاران پوگیالی وی همواره اصرار داشت در شیفت شب کار کند.روزنامه "کوریره دلا سرا" به نقل از یکی از همکاران این پرستار نوشت: هنگامی که رسیدگی به بیماران دشوار میشد پوگیالی میگفت: "بسپاریدشان به من، ساکتشان میکنم."بر پایه گزارشها، این پرستار پس از قتل بیماران با جسد آنها عکس میانداخت.این تحولات در حالی رخ داده است که به عقیده برخی ناظران افشای این جنایت مصداق بارزی از اروپای وحشی و نتیجه تهوعآور مدرنیسم است.
مدیرعامل آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مرند از مرگ دو جوان مرندی به دست قاتل خاموش خبر داد. عباس صفرعلیزاده امروز در گفتوگو با فارس، گفت: بر اثر نشت گاز از محل اتصال شیلنگ با لوله آبگرمکن دیواری و نبود دودکش آبگرمکن در یک منزل، دو جوان 24 و 25 ساله دچار خفگی شده و جان باختند. وی افزود: بست شیلنگ گاز به طور کامل سفت نبوده و گاز نشت داشته و از طرفی به علت نبستن لوله دودکش برای خارج کردن گاز منوکسید کربن از آبگرمکن و عدم توجه به نشت گاز عامل مرگ این دو جوان شد. مدیرعامل آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مرند ادامه داد: همه ساله به علت عدم توجه خانوادهها در به کارگیری شیلنگهای استاندارد و مطمئن از نشت گاز شاهد داغدار شدن آنها میشویم لازم است تا با رعایت کامل توصیههای ایمنی و رعایت اصول فنی و به کارگیری وسائل گرمایشی که توسط گاز تامین میشود بیشتر دقت شود.
اين روز ها هر کسي نميتواند توفيق ديدن اجراي زنده استاد کيتارو را داشته باشد. طبق معمول اگر به تالار وحدت در هنگام کنسرت ها سري بزنيد طبقه کنسرت رو ها را خواهيد ديد.خانم ها و آقاياني شيک و مرتب که از دور مشخص است دغدغه مالي سايرين را ندارند. به گزارش ایلنا، با اين همه هستند عده اي که به صورت مجاني ميتوانند وارد تالار شوند، خبرنگاران، هنرمندان و ديگراني که به روابط عمومي تالار رودکي ميروند و نه با گفتگو که با قدرت و زور، حق خود را از نهادهاي مربوطه ميگيرند تا بتوانند سهم خود را در ارتباطي فرهنگي بنا بگذارند.
کنسرت از بيرون
کنسرت از بيرون
خبرنگاران در تلاش هاي متمادي براي کسب بليت کنسرت کيتارو ناکام بوده و به همين دليل، از بيرون تالار وقايع را آنگونه که ديده است باز گو ميکند که در ادامه ميآيد: کنسرت کيتارو در تالار وزارت کشور تا دقايقي ديگر برگزار خواهد شد. در خيابان شهيد گمنام غلغله اي پا برجاست. درب ورودي تالار وزارت کشور مملو از جمعيت است. اگر کمي دقت کني متوجه خواهي شد که جمعيت حاضر بر خلاف ديگر کنسرت هاي وطني، همه متعلق به يک قشر خاصي نيستند و اين وقتي برايت تعجب برانگيز ميشود که قيمت بليت کنسرت را بداني! از مردي که وضعيت ظاهري اش نشان نميدهد به چه طبقه اي تعلق دارد، پرسيدم براي بليت چه ميزان پول داده اي ؟ ميگويد: صد و بيست هزار تومان. و تازه اين حداقل قيمت بليت هاست. از ديگران هم اين سوال پرسيده شد و قيمت بليت بالاو بالاتر رفت. دويست هزار.. سيصد هزار... در واقع انگيزه واقعي نوشتن يک همچون گزارش ناقص و از بيروني، تنها اين بود که از راننده تاکسي تا مهندس و از کارمند بخش خدمات تا احتمالا رييس سازمان بيمه در جلوي درب ورودي وزارت کشور تجمع کرده و آماده ورود به تالار وزارت اند. کم کم از جمعيت کاسته ميشود، عده اي هنوز بيرون مانده اند، درب ها بسته ميشود و اين عده توسط چند نفر به شکل محترمانه اي به بيرون دعوت ميشوند، صداي اعتراض آنها را ميتوان از دور شنيد. بعد ازحدود يک ساعت، جواني آکاردئون به دست جلوي تالار کز ميکند و شروع ميکند به نواختن، دم در ورودي تالار صداي بلند آکاردئون، صداي جواني را که تمام طول راه را، از سالن تا کوچه، جاده ابريشم را با سوت مينواخت قطع ميکند؛ پسر نوجواني آکاردئون ميزند و دختر کوچکتري که لباسهاي پاره و کثيف پوشيده پول جمع ميکند.ديگر کنسرت کيتارو به پايان رسيده، آدمها توي کوچههاي اطراف پخش ميشوند تا ماشينهايشان را پيدا کنند. ساعت نزديک دوازده شب است. خيابان بند ميآيد. کنسرت تمام شده است.
کنسرت از درون
کيتارو؛ نوازنده ژاپني شب گذشته 24 مهرماه در تالار وزارت کشور اعلام کرد که براي اولين بار است که به ايران ميآيد، ميگويد ازهمه آنها که تلاش کردهاند او به ايران بيايد و براي مردم ايران بنوازد صميمانه سپاسگذار است؛ پيرمردي ريزنقش است با موهاي نقرهاي بلند، مدام تعظيم ژاپني ميکند و مردم مدام دست ميزنند و سوت ميکشند و با موسيقياش چشمهايشان را ميبندند و سرهايشان را آرام تکان ميدهند و وقتي به موسيقي جاده ابريشم ميرسد ديگر صداي کف و سوت گوش فلک را هم َر ميکند. اگر ظاهر کيتارو که به وضوح ميگويد او از شرق آسيا آمده مشخص نبود و شنونده هم با موسيقي ايراني آشنايي نداشت بدون شک گمان ميکرد اين موسيقي که اين همه توسط مردم اين سرزمين مورد استقبال قرار گرفته متعلق به همين سرزمين است و ريشهاي محکم در اين مرز بوم دارد که حتي پيرزن و پيرمرد ايراني با شنيدنش اشک هم در چشمانشان حلقه ميزند. اگر هر روز ميآمد اين همه مورد استقبال قرار نمي گرفت
مرد ميانسالي که صندليش کنار من ته سالن است و با موبايلش مدام عکس ميگيرد ميگويد: موسيقياش شرقي است، حس خوب به آدم دست ميدهد، آدم ياد طبيعت ميافتد. ميگويد: اگر کيتارو هر روز ميآمد ايران اين همه مورد استقبال قرار نميگرفت. ميپرسم براي ته سالن بليط را چند گرفتيد؟ و بعد به صندليهاي جلو نگاه ميکند و قيمت بليط آنهايي را که جلو نشستهاند بالاي دويست تومان تخمين ميزند.
کيتارو ميآيد
مرد ميانسالي که صندليش کنار من ته سالن است و با موبايلش مدام عکس ميگيرد ميگويد: موسيقياش شرقي است، حس خوب به آدم دست ميدهد، آدم ياد طبيعت ميافتد. ميگويد: اگر کيتارو هر روز ميآمد ايران اين همه مورد استقبال قرار نميگرفت. ميپرسم براي ته سالن بليط را چند گرفتيد؟ و بعد به صندليهاي جلو نگاه ميکند و قيمت بليط آنهايي را که جلو نشستهاند بالاي دويست تومان تخمين ميزند.
کيتارو ميآيد
اول خودش تنها ميآيد. همه کف ميزنند، او هم همان طور که سر پا ايستاده، قطعاتي ازفيلم معروف جاده ابريشم، و بعد قطعه نام کلووانوآکوا را مينوازد. مردم دست ميزنند. به جاده ابريشم ميرسد، مردم ميفهمند و محکمتر دست ميزنند. گروهاش ميآيند و هم زمان با نواختن موسيقي تصاويري هم روي مونيتور نشان داده ميشود از بخشهاي مربوط به جاده ابريشم و طبيعت ايران. بيست دقيقهاي طول ميکشد. بلندگو را برمي دارد و به فارسي ميگويد: سلام. مردم هيجان زده ميشوند. مترجم هم ميآيد. تشکر زياد ميکند از آمدن مردم و شنيدن موسيقياش. بعد از هر جمله که مترجم ترجمه ميکند مردم تشويق ميکنند هر چند بيشترشان با کف زدن زودتر نشان ميدهند که زبان انگليسي را متوجه شدهاند. ميگويد ايرن کشور بسيار مهمي است و قسمت عمده جاده ابريشم در اين کشور واقع شده.
ارکستر سمفونيک ايران وارد ميشود
در بخش اول، ارکستر سمفونيک ايران هم به گروه کيتارو اضافه ميشوند و در دو سوي سالن مينشينند. در اين بخش قطعاتي از آلبوم کوجيکي، Thinking of you (به تو فکر ميکنم) اجرا ميشود. قطعاتي با شور و هيجان بيشتري اجرا ميشود. سن هم که با نقطههاي سفيد نوراني تزئين شده و شبهاي پرستاره را به ذهن مخاطب ميآورد مدام تغيير نور ميدهد، دود از آن بلند ميشود و نورافکنها ميرقصند.
شاخه گلهاي ايراني روي سازهاي ژاپني
کيتارو در حالي که نفس نفس ميزند و چند بار صحبتش قطع ميشود مورد تشويق چندباره قرار ميگيرد. چند نفر برايش گل ميآورند، تعظيم ميکند همه کف ميزنند و او گلها را با دقت روي سازش ميچيند. يک نفر از گوشه سالن داد ميزند: کيتارو دوست داريم و کيتارو در پاسخ ميگويد: من هم همينطور ميگويد: اين براي ما شروع کار است و اجراهايمان در ايران حتما ادامه خواهد داشت. بعد تک به تک اعضاي گروهش را معرفي ميکند. مردم براي خانم جواني که نزديک به کيتارو ايستاده بود و ويولن مينوازد بيشتر دست ميزنند. در آخر هم اعضاي ارکستر سمفونيک ايران برمي خيزند و مورد تشويق زيادي از سوي تماشاچيان قرا ميگيرند. حدود يک ساعت و نيم از کنسرت گذشته که بخش دوم، Kokoro اجرا ميشود. عدهاي برمي خيزند و ميروند. اواسط بخش دوم يک عده رفته بودند اما تعداد علاقه مندان و مشتاقاني که محکم به صندليهايشان چسپيدهاند اين تعداد را کم اهميت جلوه ميدهد. کنسرت تمام ميشود. مردم اما قصد ندارند بروند. دقايق زيادي ميگذرد که ايستادهاند و کف ميزنند. کيتارو سه بار ميرود و وقتي هنوز صداي دستها را ميشنود برمي گردد. آدم صداي کف زدنها را که بشنود ياد کنسرتهاي ايراني قديمي ميافتد. جمعيت آن قدر زياد است که مدت زيادي بايد توي صف خروج از سالن بماني. يک عده که از خودشان يا از خوشان و دوستهايشان عکس سلفي ميگيرند. از سالن که بيرون بيايي آدمهايي را ميبيني که با دوربين موبايل حضور جمعيتي را که توي سالن بيحرکت ماندهاند يا به وفور از پله برقي پايين ميآيند ثبت ميکنند. شلوغي توي حياط و درب ورودي تالار هم دست کمي از سالن ندارد. ممکناست آن قدر محو تماشاي آدمها بشوي که چند ماشين مدل بالاي خارجي که دارند توي حياط جا به جا ميشوند با تو برخورد کنند. ممکن است در لا به لاي جمعيت، چند چهره آشنا هم ببيني؛ همايون ارشادي و چند بازيگر جوان تلويزيون و سينما. چندنفرهم باراننده هاي تاکسي که ازشلوغي شب باخبرند، چانه ميزنند که از اينجا تا هر جاي ديگر شهر کرايه کمتري بگيرند.
ارکستر سمفونيک ايران وارد ميشود
در بخش اول، ارکستر سمفونيک ايران هم به گروه کيتارو اضافه ميشوند و در دو سوي سالن مينشينند. در اين بخش قطعاتي از آلبوم کوجيکي، Thinking of you (به تو فکر ميکنم) اجرا ميشود. قطعاتي با شور و هيجان بيشتري اجرا ميشود. سن هم که با نقطههاي سفيد نوراني تزئين شده و شبهاي پرستاره را به ذهن مخاطب ميآورد مدام تغيير نور ميدهد، دود از آن بلند ميشود و نورافکنها ميرقصند.
شاخه گلهاي ايراني روي سازهاي ژاپني
کيتارو در حالي که نفس نفس ميزند و چند بار صحبتش قطع ميشود مورد تشويق چندباره قرار ميگيرد. چند نفر برايش گل ميآورند، تعظيم ميکند همه کف ميزنند و او گلها را با دقت روي سازش ميچيند. يک نفر از گوشه سالن داد ميزند: کيتارو دوست داريم و کيتارو در پاسخ ميگويد: من هم همينطور ميگويد: اين براي ما شروع کار است و اجراهايمان در ايران حتما ادامه خواهد داشت. بعد تک به تک اعضاي گروهش را معرفي ميکند. مردم براي خانم جواني که نزديک به کيتارو ايستاده بود و ويولن مينوازد بيشتر دست ميزنند. در آخر هم اعضاي ارکستر سمفونيک ايران برمي خيزند و مورد تشويق زيادي از سوي تماشاچيان قرا ميگيرند. حدود يک ساعت و نيم از کنسرت گذشته که بخش دوم، Kokoro اجرا ميشود. عدهاي برمي خيزند و ميروند. اواسط بخش دوم يک عده رفته بودند اما تعداد علاقه مندان و مشتاقاني که محکم به صندليهايشان چسپيدهاند اين تعداد را کم اهميت جلوه ميدهد. کنسرت تمام ميشود. مردم اما قصد ندارند بروند. دقايق زيادي ميگذرد که ايستادهاند و کف ميزنند. کيتارو سه بار ميرود و وقتي هنوز صداي دستها را ميشنود برمي گردد. آدم صداي کف زدنها را که بشنود ياد کنسرتهاي ايراني قديمي ميافتد. جمعيت آن قدر زياد است که مدت زيادي بايد توي صف خروج از سالن بماني. يک عده که از خودشان يا از خوشان و دوستهايشان عکس سلفي ميگيرند. از سالن که بيرون بيايي آدمهايي را ميبيني که با دوربين موبايل حضور جمعيتي را که توي سالن بيحرکت ماندهاند يا به وفور از پله برقي پايين ميآيند ثبت ميکنند. شلوغي توي حياط و درب ورودي تالار هم دست کمي از سالن ندارد. ممکناست آن قدر محو تماشاي آدمها بشوي که چند ماشين مدل بالاي خارجي که دارند توي حياط جا به جا ميشوند با تو برخورد کنند. ممکن است در لا به لاي جمعيت، چند چهره آشنا هم ببيني؛ همايون ارشادي و چند بازيگر جوان تلويزيون و سينما. چندنفرهم باراننده هاي تاکسي که ازشلوغي شب باخبرند، چانه ميزنند که از اينجا تا هر جاي ديگر شهر کرايه کمتري بگيرند.