اصرار بر قصاص دوباره مردي كه يك‌بار زنده شد

اصرار بر قصاص دوباره مردي كه يك‌بار زنده شد.11شهریور-93
چقدر  عدالت در دستگاه فاسد قضاییه زیرفرمان رهبر ولی فقیه و پاسداران عادلانه ومنصغانه وموشکافه و عاری از تبعیض  است و پروندها را طوری پیگیری و رسیدگی  می کند تا مو راا زماست بیرون  کشبده شود  تاحق به حقدار برسید وهیچ حقی از کسی ضایع نگردد . آنگونه که پرونده ی قتل 22 سال پیش مورد بازبینی واقع شده تا درخواست حکم قصاص اجرا گردد . درصورتیکه حاکمان  مجرم رژیم قاتل ومقتول وظالم ومظلوم پرور  هرروز مرتکب نه جنایات ضد انسانی بیشتری می شوند که باسیاست دروغ وعوامفریبی ودین فروشی غارت گری های نجومی و وطن فروشی می کنند وروز گار مردم ایران را سیاه وتحمل ناپذیر کرده اند.
پرونده اتهامي مردي كه 22 سال قبل در جريان درگيري بر سر همسرش مرتكب قتل شده‌ بود در حالي دوباره به جريان افتاده است كه متهم‌ سال‌ها‌ قبل در اتفاقي نادر بعد از اجراي حكم قصاص دوباره زنده شده و با موافقت اولياي‌دم ديه پرداخت كرده بود، اما حالا فرزندان صغير مقتول بزرگ شده‌اند و درخواست اجراي دوباره حكم قصاص را دارند.به گزارش ايسنا، "نيازعلي" كه حالا 65 ساله‌ است زماني كه 43 ساله بود به‌دليل سوء‌ظن نسبت به پسرعمه‌اش او را به قتل رساند و سپس خود را تسليم پليس همدان كرد.مطابق اوراق پرونده، نيازعلي بعد از اينكه ميني‌بوسي را به‌صورت شريكي با پسرعمه‌اش خريد، متوجه رفت‌وآمدهاي مشكوك وي به خانه‌اش شد و با اين تصور كه پسرعمه‌اش قصد دارد با همسر او رابطه برقرار كند وي را با واردآوردن ضربات چاقو به قتل رساند. نيازعلي از همان ابتداي تشكيل پرونده به قتل اعتراف كرد. عمه و شوهرعمه‌ نيازعلي هم از طرف خودشان به‌عنوان ولي‌دم و هم به‌عنوان قيم فرزندان صغير متهم درخواست قصاص كردند.در ‌سال 74 بعد از اينكه تلاش براي جلب رضايت اولياي‌دم به جايي نرسيد، طناب دور گردن نيازعلي حلقه ‌زد و او به‌دار آويخته ‌شد. 20 دقيقه بعد وقتي جسم بي‌جان نيازعلي از بالاي چوبه‌دار زندان همدان به پايين آورده شد، پزشكي كه از سوي پزشكي قانوني در محل حاضر شده‌ بود، مرگ او را تاييد كرد و جسد در آمبولانس قرار گرفت تا به سردخانه منتقل ‌شود. اولياي‌دم به خانه برگشته و برادران نياز‌علي هم منتظر تحويل جسد بودند كه تكان خوردن انگشت دست نيازعلي توجه پزشكي را كه در آمبولانس بود، جلب كرد و بعد از معاينه دقيق مشخص شد نفس اين مرد دوباره برگشته‌ است. بنابراين بلافاصله عمليات احيا توسط پزشك آغاز شد و وي به بيمارستان انتقال يافت. سرانجام اين مرد به زندگي بازگشت. دو‌ماه بعد با بهبود نياز‌علي، او دوباره به زندان بازگردانده ‌شد.رئيس دادگستري همدان با توجه به اتفاقي كه افتاده ‌بود از رئيس وقت قوه قضائيه درباره اين پرونده كسب تكليف كرد؛ ارسال اين نامه با تغيير رئيس قوه قضائيه همزمان شد و آيت‌الله يزدي جاي خود را به آيت‌الله هاشمي‌شاهرودي داد. وي نيز نامه را به دفتر مقام معظم رهبري ارسال كرد تا كسب‌تكليف شود، سرانجام در پاسخ اعلام شد با توجه به اينكه حكم اجرا شده و مجرم زنده مانده مصلحت اين است كه مصالحه انجام شود.به اين ترتيب قضات اجراي احكام همدان با برگزاري جلساتي با پدر و مادر مقتول موفق به جلب‌رضايت آنها از سوي خود و اولياي‌دم صغير شدند و ديه دريافت كردند اما اين پايان پرونده نياز‌علي نبود؛ چند‌ سال بعد، يكي از اولياي‌دم صغير با دريافت حكم رشد از پزشكي قانوني به دادگستري همدان مراجعه كرد و خواستار قصاص قاتل پدرش شد. اين درخواست دوباره به دفتر رئيس قوه قضائيه فرستاده‌ شد و آيت‌الله هاشمي شاهرودي يك‌بار ديگر اعلام كرد با توجه به اجراي حكم و زنده ماندن متهم مصالحه شود و اولياي‌دم ديه دريافت كنند، اما با وجود جلسات متعددي كه با فرزند مقتول برگزار شد او حاضر به دريافت ديه نشد و همچنان بر قصاص پافشاري كرد؛ نتيجه اين مذاكرات يك‌بارديگر به رئيس قوه ‌قضاييه اعلام شد و دستور جديد نيز تاكيد بر اجراي دستور قبلي داشت.در اين مدت نيازعلي با قرار وثيقه آزاد بود. برگزاري جلسات جديد هم نتوانست كارساز باشد و فرزند مقتول يك‌بار ديگر بر درخواست قصاص پافشاري كرد و اين‌بار رئيس قوه قضائيه اعلام كرد در صورت اصرار اولياي‌دم با رعايت قانون حكم اجرا شود. اين دستور مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دوباره پرونده به جريان افتاد. اين‌بار نيازعلي بازداشت اما دوباره دستور بر عدم اجراي حكم صادر شد. با اين حال فرزند مقتول همچنان اصرار بر اجراي حكم قصاص دارد و عنوان كرده‌ حاضر به دريافت سهم ديه از صندوق دادگستري نيست.حسن ساساني، وكيل مدافع نيازعلي روز گذشته بعد از ديدار با موكلش در زندان به خبرنگار ما گفت: در صحبت‌هايي كه با قاضي اجراي احكام داشتم، فهميدم او با توجه به فتواي مقام معظم رهبري و دستور چندين‌باره رئيس قوه قضائيه به اين نتيجه ‌رسيده‌ است كه ارسال دوباره پرونده براي استيذان جايگاه قانوني ندارد؛ بنابراين مطابق دستور قبلي بايد صلح و سازش برقرار شود.
*گفت‌وگو با همسر متهم
همسر متهم در گفت‌وگويي كوتاه درباره روند پرونده شوهرش توضيح داد.
- درباره قتل توضيح بده، ظاهرا قتل به خاطر تو اتفاق افتاد؟
بله درست است. شوهرم با پسرعمه‌اش ميني‌بوس شريكي خريده‌ بودند و كار مي‌كردند. مقتول هر روز وقت و بي‌وقت به خانه ما مي‌آمد. يك‌روز به او گفتم اين رفت‌وآمدها براي چيست. تو با شوهرم كار‌‌داري چرا وقتي او نيست به خانه ما مي‌آيي؟ گفت همانطور كه در ماشين با او شريك هستم تو را هم مي‌خواهم با او شريك باشم. من قبول نكردم و خيلي ناراحت شدم، با اين حال دست‌بردار نبود تا شوهرم متوجه ناراحتي من شد. او گفت من كار مي‌كنم و همه چيز داريم. هيچ مشكلي هم با هم نداريم، چرا آنقدر پريشان هستي؟ گفتم ميني‌بوس را بفروش و ديگر با پسرعمه‌ات كار نكن، پرسيد چرا گفتم براي اينكه پيشنهاد‌هاي بي‌ربط و كثيفي به من مي‌دهد. شوهرم ديگر چيزي به من نگفت تا اينكه روز حادثه گفت مي‌خواهد با او صحبت كند. اصلا متوجه نشدم كجا رفت و چه اتفاقي افتاد. وقتي برگشت تصميم گرفت خودش را به پليس معرفي كند و آنجا بود كه متوجه شدم پسرعمه‌اش را كشته‌ است.
- در مدتي كه شوهرت زندان بود چطور زندگي‌ات را مي‌گذراندي؟
زندگي خيلي برايمان سخت‌ شده ‌بود. من دو دختر و دو پسر داشتم. در خانه پدرم زندگي مي‌كردم و فرش مي‌بافتم تا هزينه زندگي‌ام را تامين كنم و تنها منبع در‌آمدم همين بود.
- درباره روز اعدام نياز‌علي توضيح مي‌دهي؟
من در جريان نبودم. آن روز براي ملاقات رفتم. نيازعلي نيامد. از هركسي سراغ او را مي‌گرفتم يك حرف مي‌زد، دلم‌ لرزيد كه مبادا اعدامش كرده ‌باشند. بعد به من گفتند رئيس زندان صدايت مي‌كند. وقتي وارد اتاقش شدم گفت، بايد قول بدهي شيون نكني، گفتم نكند اعدامش كردند، گفت بله امروز صبح شوهرت اعدام شد اما حالا در بيمارستان است. شوهرت بعد از اعدام زنده شد ولي در كماست. وقتي حكم اجرا و شوهرم زنده ‌شده ‌بود به پدر و برادرانش خبر داده ‌بودند. آنها در بيمارستان بودند ولي من خبر نداشتم.
- درمان شوهرت چقدر طول كشيد؟
خيلي سختي كشيديم. مدتي در كما بود. بعد كه از كما خارج شد خون‌هايي را كه در بدنش لخته مي‌شد بيرون كشيدند و حتي مجبور شدند خونش را عوض كنند. چند‌ماه در بيمارستان ماند و بعد دوباره به زندان بازگردانده ‌شد.
- شما ديه پرداخت كرديد، اين مبلغ را چطور تهيه كرديد؟
زمين‌هايي كه شوهرم داشت، خانه و ماشين را داديم. مقداري هم پول خواستند آنها را هم با كمك فاميل داديم و بعد هم گفتند بايد از روستا برويد كه قبول كرديم و كوچ كرديم. بعد از كوچ ما حتي خانه‌مان را آتش زدند.
- پرونده چه زماني دوباره به جريان افتاد؟
شوهرم با وثيقه آزاد شده ‌بود كه دوباره عليه‌ا‌ش پرونده تشكيل دادند.
شوهرت در حال حاضر زندان است؟
چند‌ ماه پيش وقتي ماشينش را به تعميرگاه برده ‌بود ماموران آنجا رفتند و او را گرفته و بعد هم به زندان بردند. 22 سال از آن موضوع گذشته. شوهرم حالا بزرگ فاميل و ريش‌سفيد شده ‌است. بعد از آن ضربه‌اي كه جسمش براي اعدام خورد و قلبش آسيب ديد دو بار سكته كرده‌ كه يكبارش در زندان بوده. وضع جسمي و روحي خوبي هم ندارد. براي نجات شوهرم حتي حاضر هستم 150 ميليون تومان ديگر كه ديه قانوني است با كمك وام و پس‌اندازي كه در اين چند‌ سال داشتم، بپردازم. او ديگر تحمل اين وضعيت را ندارد.