نقد اصلاحات اخته است، زنده باد خاتمی

آش مدعیان اصلاحات در رژیم نامشروع ولایت فقیه اصلاح پذیر آنقدر شور شده یا گندش در آمده که آشپز باشی های خودی اصلاح طلب بلند شده است!
فرارو- محمد منصوری بروجنی؛ سعید حجاریان، زمانی پس از شکست 84 و اخراج کامل اصلاح‌طلبان از حکومت، پیش از آن که بتوانند خودخواسته از حاکمیت خارج شوند، گفته بود: اصلاحات مرد؛ زنده باد اصلاحات. نه آن اصلاحات مرد، نه اصلاحاتی که حجاریان در 84 و 85 نسخه‌اش را می‌پیچید متولد شداصلاح‌طلبان پس از جهد فراوان برای بازآفریدن دوم خرداد 1376، یک سوم تیر آفریدند که خود اصول‌گرایان را هم به ستوه آورد و یک 22 خرداد که جز حصر و حبس و تبعید و محرومیت از محرمیت نظام برای آنان ثمری نداشتسرانجام به مدد آن که خیل کثیری از نیروهای زبده و تشکیلاتی اصلاح‌طلبان یا در زندان بودند یا خارج از کشور و توانایی اثرگذاری قابل توجهی نداشتند و نیروهای باقی‌مانده نیز دلسرد از رای دادن از هرگونه فعالیت ستادی اجتناب و آن را «خیانت» تلقی می‌کردند، اتفاق مناسب رخ داد و به زعم آن‌ها 24 خرداد 1392، دوم خردادی دیگر شدمتاسفانه با پایان انتخابات، به آهستگی موعد حبس نیروهای اصلاحات نیز به سر رسید و یکی یکی آزاد شدند. رای مردم نیز اعتماد به نفس به یغما رفته را به این سیاستمداران پراشتباه بازگرداند و شد آنچه نباید می‌شد: اصلاح‌طلبان سیاست‌ورزی را آغازیدند! اما بی‌تردید تکرار تاریخ، این بار کمیک خواهد بود. دوم خرداد به تراژدی احمدی‌نژاد انجامید، هیچ عجیب نیست برایم که سرنوشت دولت روحانی به یک کمدی بیانجامداصول‌گرایان می‌توانند همیشه امیدوار باشند که ویژگی‌های رفتاری ژنرال‌های اصلاح‌طلب (یا همان مشارکتی‌هایی که دوره افسری ندیده از دیوار سفارت خود را و درجه‌هایشان را بالا کشیدند) اوضاع را به کام آن‌ها خواهد کردمشارکتی‌ها مستعدند هر وضعیتی را تبدیل به حساس‌ترین وضعیت کنونی، هر مخالفتی را تبدیل به خیانت بزرگ و هر انتخاباتی را به مصافی برای تخلیه همه انرژی‌های بدنه اجتماعی و پیاده‌نظام کنند. در همه این اوضاع نتیجه اما به عکس خواست اصلاح‌طلبان رقم خورده است. احمدی‌نژاد در سال 84 رای آورد اما آنگونه که این مدعیان ادعا می‌کردند پیاده‌رو را تفکیک جنسیتی نکرداصول‌گرایان در انتخابات مجلس هشتم رای آوردند، اما آنگونه که خاتمی می‌گفت این مجلس کشور را به ورطه سقوط نکشانید. احمدی‌نژاد در سال 1388 مجددا رئیس جمهور شد، اما باز هم جنگی که وقوعش با بازبرگزیده شدن احمدی‌نژاد حتمی بود، رخ نداد. استراتژیست‌های اصلاحات مارکس‌هایی بودند و هستند که پیش‌بینی‌هایشان ذره‌ایدقت و واقع‌بینی نداردمشارکتی‌ها مستعدند شخص مورد انتخاب خود را تا حد امام زمان بالا ببرند و رقبایش را از جعفر کذاب کم‌منزلت‌تر کنند. اما هیچ گاه به این نمی‌اندیشند ثمره این مقدس‌سازی‌ها چیست و خودشان با مقدساتشان چه رفتاری کرده اند؟ در سال 1384 چنان مصطفی معین را بهترین گزینه برای ریاست جمهوری معرفی می‌کردند که فرصتی هم برای نیم‌نگاهی به مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده نداشتندامامزاده معین که رای نیاورد، چه بر سرش آمد؟ در مطبش به ادامه زندگی مشغول شد و به قول خود معین همین مشارکتی‌ها نه در انتخابات شورای شهر  85 و نه در انتخابات مجلس 86 احوالی هم از او نپرسیدندآن‌ها در سال 84 کروبی را اصلاح‌طلب غیرپیشرو و در فاصله 84 تا 88 او را خائن به اصلاحات، همنوا با رقبا و غضنفر اصلاحات می‌خواندند. اما پس از انتخابات 88 چنان واله کروبی شدند که یا مهدی، شیخ مهدی می‌گفتند و کمترین توقعشان از کروبی بت‌شکن، شکستن بت بزرگ بودهر کس به استراتژی مورد وفاق آن‌ها گردن ننهد خائن است. احمد پورنجاتی در آستانه انتخابات مجلس نهم با ادبیاتی که حد ادب او را می‌رساند مصطفی کواکبیان و حزب مردمسالاری را «آقاباقالی» و «فضله ته دیگ جبهه اصلاحات» خواند. اما همین پورنجاتی در بزنگاه رای اعتماد به کابینه روحانی و استیضاح فرجی‌دانا دم برنیاورد که همان آقاباقالی‌ها اگر 40-50 کرسی در مجلس داشتند چه تاثیر بزرگی بر روند امور می‌نهادندو نهایتاً مشارکتی‌ها هستند که می‌توانند در دهه هفتاد هاشمی رفسنجانی و خاندانش را به عنوان علت‌العلل مشکلات تاریخی ایران جا بزنند، اما در دهه 90 چنان برای به شهرداری نرسیدن فرزند ارشد حاج‌آقا گریبان چاک بدهند که الهه راستگو با آن سوابق تشکیلاتی در جبهه اصلاحات را به دامن اصول‌گرایان هل بدهند! والله هیچ اصلاح‌طلب عاقلی حاضر نیست سرمایه اجتماعی خود را خرج خانواده‌ای کند که اگر بر منصب باشند استات اویل کمترین نقطه ضعف مالی آن‌هاستاصلاح‌طلبان که این اندازه نگران خیانت تشکیلاتی امثال الهه راستگو هستند، هیچ گاه سیدصفدر حسینی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و وزیر سابق دولت خاتمی را  مورد سوال قرار می‌دهند که چرا از برخورد با نیروهایی که در دوران احمدی‌نژاد بدون بلیط سوار اتوبوس دولت شده اند، سر باز می‌زند؟ اصلاح‌طلبان چرا به اصول خود وفادار نیستند و سیدصفدر مشارکتی را هم‌چون الهه راستگوی حزب کار نابود نمی‌کنند؟ این همه را گفتم که به تشکیلات ندا برسم. پیاده‌نظام سابق جبهه مشارکت که تصمیمشان تا دیروز پادویی ستاد اصلاحات بود، امروز تصمیم گرفته اند، خود ایده‌هایشان را عملی کنند. اما این بار جبهه اصلاحات از این استقلال رای برآشفته می‌شود: آقا و آقازاده، جلایی‌پور پدر و پسر هر دو به صحنه می‌آیند که مبادا نظم الیگارشیک و ژن‌سالار اصلاحات دچار تغییر شوداصلاح‌طلبان می‌توانند جواب بدهند چه برنامه روشن و دستاورد مشخص تشکیلاتی در فضای باز سیاسی پس از 92 به ارمغان آورده اند که از دیکته نانوشته ندا غلط می‌گیرند؟ آن‌ها از ظرفیت اجتماعی آزادشده عارف پس از انتخابات 92 چه بهره‌ای بردند که راه بر تجربه‌های جدید را بسته اند؟ نحوه برخورد اصلاح‌طلبان برای کسانی که در 17 سال گذشته فضای سیاسی ایران را رصد کرده اند ابداً عجیب نیست. شوربختانه نیروهای تشکیلاتی اصلاحات نیز یکی یکی در حال آزاد شدن از زندان اند و کنش‌های از این دست روزارروز شدت خواهد گرفت.  من فرجام 24 خرداد را برای شما خواهم گفت: در آستانه انتخابات 96 یا 1400 که ستاره بخت اصلاحات دوباره رو به افول گذاشته، همین نیروهای مشارکتی حملات خود را متوجه رهبر پیرشان، سیدمحمد خاتمی می‌کنند و معتقدند خاتمی خوب رهبری نکرد.خاتمی اگر سال 84 یادآوری کرد من یک تدارکاتچی بیشتر نبودم، سال 1400 خواهد گفت من یک خطبه‌خوان عقد بیشتر نبودم. اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات 1404 به این نتیجه می‌رسند که آن‌ها امروزه «کف مطالباتشان» داشتن یک عاقد خوب است که نفسش شگون داشته باشد و پیوندهای خانوادگی آن‌ها را حفظ کندبه هر حال نباید فراموش کرد که اصلاحات هیچ وقت نمرده بود، اصلاحات از ابتدا اخته بود. آن‌ها با تشکیلات توانایی نیروسازی ندارند، پس همان بهتر که خویشان و آشنایان را بر کار سیاست‌ورزی در اصلاحات بگمارند: بیت معظم اشراقی، بیت معظم هاشمی، بیت معظم خاتمی و.... آری رفقا، انتخابات 92 نشان داد اصلاحات نمرده است، بلکه اصلاحات اخته است؛ پس زنده باد خاتمی!