هديه پنهاني يك پسر به مادرش

هديه پنهاني يك پسر به مادرش 19 شهریور – 93
چگونه چنین رژیم نا مشروع نمی تواند ضد بشر نباشد که 36 سال است تسلط بر منابع وذخایر کشور انداخته است و آنقدر غارتگری کرده است ومردم را به محرومیت وفقر کشانیده است که یا باید کلیه فروشی کنند. یا اینکه پسر کلیه به مادرش هدیه بدهد؟

پسر بيست و چهار ساله‌اي كه تحمل رنج مادرش را به دليل بيماري كليه نداشت، يكي از كليه‌هاي خود را پنهاني به او اهدا كرد. وقتي از اهداي عضو سخن گفته مي‌شود، همه نگاه‌ها معطوف بيماران مرگ مغزي مي‌شود كه خانواده‌هايشان بدون هيچ چشمداشتي، اعضاي بدن عزيزان خود را به بيماران نيازمند هديه مي‌دهند. اما اين بار فردي كه عضوي از بدنش را اهدا كرد يك بيمار مغزي نبود، بلكه پسر بيست و چهار ساله‌اي است كه پس از ده سال طاقت نداشت مادرش را كه به نارسايي كليه مبتلا بود روي تخت بيمارستان و در حال دياليز شدن ببيند. اين جوان تصميم گرفت يكي از كليه‌هايش را بدون آن كه مادرش بداند به او هديه دهد. رئيس انجمن حمايت از بيماران كليوي استان آذربايجان غربي در اين باره گفت: زن پنجاه و يك ساله‌اي به دليل نارسايي كليه‌هايش از روزهاي پاياني تير سال 1383 براي انجام دياليز به اين انجمن مي‌آمد و به دليل اين كه وضع مالي مناسبي نداشت، به مراكز درماني معرفي مي‌شد تا رايگان دياليز شود. حسن اشتري افزود: در اين ده سال او تحت درمان قرار داشت و حتي نام وي در فهرست گيرندگان عضو پيوندي ثبت شده بود، اما به دليل گروه خوني خاصي كه داشت موفق به دريافت عضو نشده بود، تا اين كه پسر بيست و چهارساله وي يكي از كليه‌هايش را به مادرش اهدا كرد.
اين زن پنجاه و يك ساله كه نمي‌خواست خود را معرفي كند، به خبرنگار ما گفت: از ده سال پيش از بيماري كليه رنج مي‌بردم. اوايل نمي‌دانستم دچار ناراحتي كليه هستم تا اين كه يك روز در خانه بي‌هوش شدم. خانواده‌ام وقتي مرا به بيمارستان بردند، پزشك احتمال داد دچار ناراحتي كليه شده باشم. بنابراين پس از چند آزمايش معلوم شد كليه‌هايم دچار مشكل شده و بايد درمان جدي را شروع كنم. از آن موقع به بعد سه بار در هفته دياليز مي‌شدم. زن ميانسال افزود: پس از مدتي هر دو كليه‌ام را از دست دادم و شوهرم با جمع‌آوري ضايعات هزينه زندگي‌مان را تامين مي‌كرد. اما او نيز به دليل بيماري كم سو شده و بسختي مي‌توانست كار كند. بنابراين با از كار افتاده شدن شوهرم، تحت پوشش كميته امداد قرار گرفتيم و ديگر پولي نداشتيم كه با آن كليه بخريم. اين گيرنده عضو پيوندي اضافه كرد: سال‌ها از پي هم مي‌گذشت و حال من هر روز وخيم‌تر مي‌شد چند روز پيش پسرم به ملاقاتم آمد و گفت يك اهداكننده كليه بدون هيچ چشمداشتي مي‌خواهد يكي از كليه‌هايش را به من هديه كند. با شنيدن اين حرف گريستم و خدا را شكر كردم كه هنوز انسان‌هايي هستند كه براي رضاي خدا كار نيك انجام مي‌دهند. هزاران بار دهنده عضو و خانواده‌اش را دعا كردم كه به ياري‌ام شتافتند. وي خاطرنشان كرد: هر چه از او خواستم نام دهنده كليه را بگويد حاضر به گفتن نام وي نشد و زماني متوجه شدم، فرزندم كليه خود را به من هديه كرده كه او را در ورودي اتاق عمل ديدم. لحظه‌اي كه روي برانكارد بودم و به سمت واحد پيوند مي‌رفتم، او را ديدم كه خود را براي عمل آماده مي‌كرد. پسرم با ديدن من خنديد و خواست آرام باشم. فهميدم او همان فردي است كه به من كليه هديه كرده است. به گزارش عصر ايران، پسر بيست و چهار ساله اين زن نيز گفت: در اين سال‌ها وقتي رنج مادرم را مي‌ديدم عذاب مي‌كشيدم و نمي‌توانستم اين همه درد و رنج او را تحمل كنم. وقتي همه راه‌ها را بر روي خود بسته ديدم تنها چيزي كه به ذهنم خطور كرد اين بود كه خود دست به كار شوم و يكي از كليه‌هايم را به او هديه كنم، اما مي‌دانستم اگر او بداند دهنده كليه من هستم آن را نخواهد پذيرفت. وي اضافه كرد: دعا مي‌كردم بعد از آزمايش پاسخ مثبت از پزشكان بگيرم و عمل پيوند انجام بشود تا مادرم نجات يابد. وقتي جواب آزمايش‌ها آمد و متوجه شدم اين كار عملي است، خوشحال شدم و از اين كه توانستم دين خود را به مادرم ادا كنم، خوشحالم و اميدوارم او از من راضي باشد.