ماجرای مرگ نوزاد معتاد چهارماهه

پدر و مادر معتاد و مرگ نوزاد 4 ماهه شان جزو قربانیان مبارزه ی 35 ساله ی با قاچاقچیان مواد مخدر ومعتادین اند . در صورتیکه گزارشگر بدلیل ممنوعیت عبور از خطوط ترسیم شده مجاز نیست به ریشه وعلت گرایش مصرف مواد مخدر  یعنی فقر وبیکاری و شکاف طبقاتی  به پردازد  جز اینکه روی  به معلول  ۀورد  و بگوید«این مادران معتاد به سه دلیل بچه می‌آورند؛ یکی اینکه حس زنده‌ماندن به آنها می‌دهند و یادشان می‌آورند که زنده‌اند، دوم اینکه مصرف مواد محرک مثل شیشه سبب افزایش میل جنسی در این زنان می‌شود و روش پیشگیری درست‌ودرمانی هم که ندارند و سوم اینکه بچه‌ها وسیله کسب درآمد خانواده می‌شوند. خیلی از بچه‌های ما روزی 50، 60هزارتومان از راه فال‌فروشی درآمد دارند....
 «این مادران معتاد به سه دلیل بچه می‌آورند؛ یکی اینکه حس زنده‌ماندن به آنها می‌دهند و یادشان می‌آورند که زنده‌اند، دوم اینکه مصرف مواد محرک مثل شیشه سبب افزایش میل جنسی در این زنان می‌شود و روش پیشگیری درست‌ودرمانی هم که ندارند و سوم اینکه بچه‌ها وسیله کسب درآمد خانواده می‌شوند. خیلی از بچه‌های ما روزی 50، 60هزارتومان از راه فال‌فروشی درآمد دارند.» اینها را در حال عبور از کوچه پس‌کوچه‌های ته‌خط محله شوش «سارا سبزی» یکی از بچه‌های جمعیت خیریه امام‌علی (ع) می‌گوید. مقصد خانه عرشیا است؛ کودک چهارماهه‌ای که یک‌هفته‌ای است در بیمارستان بستری شده، علت: اوردوز. کوچه باریکی که به زحمت دو نفر از آن رد می‌شوند، حیاتی کوچک؛ سه اتاق با سقف‌های کوتاه دور حیاط پنج، شش‌متری. «کسی نیست؟ یاالله؟» مرد میانسال تکیده‌ای در حال مصرف موادمخدر در دهانه اتاق سمت چپ دیده می‌شود. زنی میانسال که بعدتر می‌گوید خاله عرشیا است، بیرون می‌آید. «ها چه‌کار دارید؟ از اینجا رفته‌اند؟» مددکار جمعیت می‌گوید: «ما می‌دانیم آدرس خانه‌اش اینجاست. آمده‌ایم مادرش را ببینیم.» پاسخ می‌دهد: «نیست رفته است دنبال کار بیمارستان. این بچه ناراحتی قلبی داشته. حالا هم یک خیریه قبول کرده سه‌میلیون پول عملش را بدهد. عملش کنند میاریمش خانه
- اما ما شنیده‌ایم که مادر و پدرش اعتیاد دارند و بچه «اوردوز» کرده است.
می‌گوید: هیچ هم این‌طور نیست.
- شنیده‌ایم خواهرش را به‌خاطر ناتوانی در نگهداری‌اش فرستادند شمال خانه پدربزرگش و یکی از فرزندانتان را هم بهزیستی گرفته است.- خواهرش پیش پدربزرگ و مادربزرگش است شمال. شما هم اینجا نایستید.مشغول این حرف‌هاست که همسرش می‌آید دم در. می‌گوید: چرا دروغ می‌گویی، راستش را بگو؛ همه اینها به‌خاطر آن پدر... شان است که ولشان کرده و رفته است. چندماهی است معلوم نیست کجاست. حالا هم که بچه بیمارستان است. نه، اوردوز چیه. بچه بیماری قلبی داشته است. چندساعتی انتظار می‌کشیم اما مادر نمی‌آید. همسایه‌ها می‌گویند: «حتما رفته دنبال مواد و این بساط‌ها. کار هرروزه‌شان استعرشیا به‌زور دستگاه‌های «آی‌سی‌یو» 20روزی در بیمارستان شهیدرجایی دوام آورد و 15تیر تمام کرد، یا تمام شد. او از ابتدای تولد دارای نارسایی قلبی بوده که پزشکان اعتیاد مادر و قرار گرفتن او در فضای آلوده به موادمخدر را سبب تشدید بیماری‌اش دانستند.
روزهای آخر خرداد خاله‌اش عرشیا را به بیمارستان شهیدرجایی برد. بچه‌های جمعیت پیگیر کارش شدند. مهرداد توحیدی، فعال اجتماعی و عضو جمعیت دانشجویی – مردمی امام‌علی(ع) در این‌باره می‌گوید: ما در ۱۵ خرداد ۹۳ از حضور عرشیا در بیمارستان باخبر شدیم و با توجه به علایمی که داشت متوجه شدیم وضعیت نامناسب سلامتی وی به‌دلیل استفاده موادمخدر است که آزمایشات بیمارستان نیز این مساله را تایید کرد. وی ادامه می‌دهد: با پیگیری‌هایی که انجام شد محل زندگی عرشیا را در محله «لب خط» پیدا کردیم؛ محله‌ای که چندماه قبل نیز کودکی با وضعیت مشابه در آن وجود داشت که از طریق جمعیت امام‌علی(ع) به بیمارستان منتقل شد. توحیدی می‌گوید: در بازدید‌هایی که از خانه عرشیا داشتیم، متوجه شدیم مادر عرشیا اعتیاد دارد و پدرش نیز خانه را ترک کرده. متاسفانه دو نوزاد دیگر در آن خانه که محل مصرف مداوم مواد‌مخدر است، حضور دارند. عرشیا از بدو تولد دارای نارسایی قلبی بوده که پزشکان اعتیاد مادر و قرار گرفتن او در فضای آلوده به موادمخدر را سبب تشدید این بیماری می‌دانند.
خاله عرشیا، او را به بیمارستان برده و گفته «مادر عرشیا برای خرید شیر از خانه خارج شده و هنگامی که بازگشته حال نوزاد خوب نبوده و آنها احتمال می‌دهند که پدربزرگش به او ماده‌مخدری داده باشد.» خاله‌اش هم با وخیم‌تر شدن وضعیت عرشیا، پس از گذشت دو روز او را به بیمارستان می‌آورد. یکی از پرستاران بیمارستان در این‌باره به خبرنگار «ایلنا» گفته: «حال کودک آنقدر بد بوده که هنگام گرفتن یک رگ عمقی از سینه‌اش برای اتصال سرم، دو بار ایست قلبی کرد و پس از انجام عملیات احیا دوباره به زندگی بازگشت. اما او تنها کمی بیشتر از دوهفته در «آی‌سی‌یو» بیمارستان رجایی دوام نیاورد و تمام شد
اما این تمام ماجرا نیست، لب خط شوش، دروازه غار، دره فرحزاد و... پر از آلونک‌هایی با مادران معتاد، نوزادان معتاد، کودکان و نوجوانان معتادند. روژان کریمی، مدیر خانه علم فرحزاد در گفت‌وگو با «شرق» با تاکید بر فقدان کمپ ترک اعتیاد کودکان و نوجوانان می‌گوید: ما حتی در صورت اطلاع از کودک‌آزاری و اعتیاد نوزادان و کودکان جایی برای مراجعه و رسیدگی نداریم. بیمارستان‌ها تنها در صورت اوردوز نوزادان را می‌پذیرند و نه برای درمان. ما نمونه‌های زیادی از اعتیاد نوزادان، کودکان و نوجوانان در فرحزاد، لب خط و... داریم که هیج‌جا آنها را نمی‌پذیرند مگر فاجعه‌ای اتفاق بیفتد. اکثر این بچه‌ها مدارک شناسایی هم ندارند و ما مواردی از اعتیاد کودکان دوساله داریم که به‌عنوان مثال به بهزیستی مراجعه کردیم و بهزیستی گفته نفری صدهزارتومان برای درمان هر کودک به ما می‌دهد و تنها کمکی که گفتند این بود و هیچ مرجعی برای درمان به ما معرفی نکرده‌اند و پس از اطلاع از افغان بودن کودکان همان را هم ندادند.