سنگ

سنگ.29تیر-93

شعر سنگ شاعر در دفاع از فلسطین در رسانه های رژیم ولایت نامشروع ولایت فقیه.
يك اتفاق ساده مرا بيقرار كرد
بايد نشست و يك غزل تازه كار كرد
در كوچه مي‌گذشتم و پايم به سنگ خورد
سنگي كه فكر و ذكر و دلم را دچار كرد
از ذهن من گذشت كه با سنگ مي‌شود
آيا چه كارها كه در اين روزگار كرد !
با سنگ مي‌شود جلوي سيل را گرفت
طغيان رودهاي روان را مهار كرد
يا سنگ روي سنگ نهاد و اتاق ساخت
بي سرپناه‌ها همه را خانه‌دار كرد
يا مي‌شود كه نام كسي را بر آن نوشت
با ذكر چند فاتحه، سنگ مزار كرد
يا مثل كودكان شد و از روي شيطنت
زد شيشه‌اي شكست و دويد و فرار كرد
با سنگ مفت مي‌شود اصلا به لطف بخت
گنجشك‌هاي مفت زيادي شكار كرد
يا مي‌شود كه سنگ كسي را به سينه زد
جانب از او گرفت و بدان افتخار كرد
يا سنگ روي يخ شد و القصه خويش را
در پيش چشم ناكس و كس شرمسار كرد
ناگاه بي‌مقدمه آمد به حرف سنگ
اينگونه گفت و سخت مرا بيقرار كرد:
تنها به يك جوان فلسطيني‌ام بده
با من ببين كه مي‌شود آنگه چه كار كرد!
علي فردوسي